آشنایی با قرآن جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با قرآن - جلد 8

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتند : آن زنبور عسلش " خرست نحلتها بالقرفه " .

يك گياه بدبويى در اطراف
مدينه هست كه اگر زنبور عسل از آن گياه بخورد مى گويند عسلش بدبو مى شود . اينها آمدند اين حرف را به
پيغمبر زدند كه چرا اينها را خورده اى
دهانت بو مى دهد .

( لابد اين كار آخرين مرحله اذيت بوده است . )

پيغمبر فرمود : بسيار خوب
ديگر من از اين شربت نمى خورم .

بعضى گفته اند جريان ماريه قبطيه است . ماريه قبطيه زنى بود قبطى
يعنى مصرى
كه بعد از نامه نوشتن
پيغمبر به " مقوقس " پادشاه مصر
او هدايايى از جمله ماريه را براى پيغمبر فرستاد
و او زن خوبى بود و
مورد علاقه پيغمبر
و از او ابراهيم پسر پيغمبر متولد شد .

اينها پيغمبر را در مورد ماريه اذيت كردند
. بعضى گفته اند پيغمبر فرمود :

ديگر من با ماريه نزديكى نمى كنم
يعنى اينقدر اذيت كردند كه گفت :

من
ديگر به خاطر شما او را رها مى كنم يا با او نزديكى نمى كنم . ولى درست روشن نيست كه داستان كدام بوده
است . اين ديگر صددرصد مسلم نيست .

بعد آن رازى كه پيغمبر به آن زن گفت و فرمود به كسى نگو چه بود ؟

بعضى گفته اند راز همين بوده است كه تو
به كسى نگو ولى من ماريه را رها مى كنم
اما او زود رفت به عايشه گفت :

/ 327