پندپذيري سرپيچي مي کند. چنين دولت يا ملّتي اگر پيروز شوند، اقتدار کاذب و زودگذر پيدا مي کنند که
در ايام شادکامي دروغين خويش، از هيچ خلافي هراس ندارند و از زيرپا نهادن تمام اصول ارزشي، تحاشي
نخواهند داشت و اگر بتوانند عصاي موساي کليم عليه السّلام را در دست فرعون يا سامري قرار مي دهند و
حسين بن علي عليه السّلام را در عَتَبه عُتـْبه اَموي مي نشانند و با تشويه جمال عدل و تحسين وصمه
ظلم، هر معروفي را منکر و هر منکري را معروف ارائه مي دهند. در چنين صحنه سهمگيني است که انسانِ حقّ
مدار، صدق محور و آزادمنش مي سرايد: «اي مرگ اگر نه مرده اي دريابم».
گروهي که تقاضاهاي برخاسته از اقتضاي فطرت و فطنت را فکرت ناب
مي دانند و قداست آزادي را حراج نکردند و حسّ و خيال و وهم را به امامت عقل نظر و نيز شهوت و غضب را به
زعامت عقل عمل، رهبري نموده و مي کنند، بر اثر انسان شناسي صحيح، سياست و حکومت را درست تفسير مي
نمايند و آن را به سلطنت بر دنيا و تمام مظاهر دروني و بيروني آن معنا مي کنند؛ يعني نه دولت، سالار
کسي است و نه ملت؛ هيچ انساني تحت قيوميت سالارگونه کسي نيست؛ بلکه عقل مردم، سالار حسّ آنان و عزم
ملت، سالار هوس آن هاست و اين معنا، همان مردم سالاري ديني است که از انسان شناسي سالم برخوردار است؛
زيرا انسان کريم را جز قرآن کريم، چيزي تفسير نمي کند و بهترين شيوه تفسير گوهر انسانيت، همانا
تفسير انسان به انسان است که فنّ خاص و مبناي مخصوصي
عهده دار تدوين چنين تفسيري است و اين گونه انسان شناسي کامل، محصول جهان بيني توحيدي جامع و نتيجه
معرفت شناسي همه جانبه و فراگير است: «قد ألزم نفسه العدل فکان أوّل عدله نفي الهوي عن نفسه» ؛ 1
يعني اوّلين برنامه سياسي مردم با ايمان، هوازدايي و
1. نهج البلاغه، خطبه 87.