حضرت علي عليه السّلام نيز مي فرمايد: کسي که آب و خاک ـ به اندازه کافي ـ
داشته باشد و نيازمند به ديگران شود، خدا او را ـ از رحمت خود ـ دور کند: «من وجد ماءً و تراباً ثم
افتتقر فأبعده الله» . 1 اين سخنان، همگان را به توليد و پرهيز از بيکاري دعوت مي کند.
مردي به امام صادق عليه السّلام عرض کرد: من نمي توانم به خوبي با دستم کار کنم و با تجارت نيز آشنايي
کافي ندارم و نيازمند و بيچاره ام، چه کنم؟ امام صادق عليه السّلام فرمود: کار کن و با سر خود، بار
ببر و اين گونه از مردم بي نياز باش.2
امام صادق عليه السّلام وي را به کار تشويق مي کند و به او روحيه خودباوري مي دهد که او امرار معاش
کند و متکي به ديگران نباشد؛ که نيازمند ديگران بودن، با عزت و شرافت انسان سازگار نيست.
امام صادق عليه السّلام مي فرمايد: درخواست حاجت از مردم، عزّت آدمي را مي ربايد و حيا و شرم او را از
بين مي برد: «طلب الحوائج إلي الناس استلاب للعزّ مذهبة للحياء» .3
اسناد کار به خداي سبحان
اهميت کار و ارزش اشتغال را مي توان از اسناد کار به خداوند استنباط کرد. قرآن کريم در موارد فراوان،
انجام کارهاي گوناگون را به خداوند استناد مي دهد و در برخي از آيات، به طور جامع و فراگير مي فرمايد:
کلّ يومٍ هو في شأن؛ 4 هر روز، بلکه هر ظهور و تجلّي، خداوند در کاري تازه است. کارهاي خداوند، مشابه
يک ديگر و تکراري نيست؛ چون او هميشه در حال ايجاد است و همه پديده ها، نيازهاي خود را
1. بحارالانوار، ج 100، ص65.
2. کافي، ج 5، ص 76.
3. همان، ج 2، ص 148.
4. سوره الرحمن، آيه 29.