انساني دارد و در تمام رشته هاي علوم انساني قبل از هر چيز، انسان شناسي لازم است و انسان کريم را جز
قرآن کريم، چيزي تفسير نمي کند و همان طور که بهترين روش تفسيري قرآن، گذشته از استعانت به برهان
عقلي و استمداد از حديث صحيح، همانا تفسير قرآن به قرآن است: «قرآن ز قرآن پرس و بس»، بهترين شيوه
انسان شناسي، تفسير انسان به انسان است؛ يعني بايد متشابهات حسّ و خيال و وهم را بخش انديشه، به
محکمات عقل نظري ارجاع داد و متشابهات شهوت و غضب را در بخش انگيزه، به محکمات عقل عملي احاله کرد و
سرانجام، فطرت يا فطنت و فکرت نهادينه شده الهي را مرجع علم و عمل قرار داد تا صبغه ملکوتي اصول زيست
محيطي محفوظ بماند.
يادسپاري: همان طور که کتاب هاي تدويني خداوند، دست خوش تحريف شده اند و هر کسي آن ها را برابر هواي
خويش تفسير نمود (فقط قرآن کريم از گزند چنين تطاولي مصون ماند و خواهد ماند) انسان هاي عادي که کتاب
تکويني خدايند در معرض چنين تهاجم تحريفي هستند و فقط انسان کامل معصوم از آسيب چنين شبيخوني محفوظ
است. لذا، لازم است تفسير انسان به انسان در پرتو عقل و نقل، هماره مورد اهتمام قرار گيرد و مشارطه و
مراقبه و محاسبه فراموش نشود.