بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
2 ـ براي عمل به اين روايت، بايد به زبان مردم مختلف و به آيين و آداب سفر و فرهنگ آن مردم آشنا بود.3 ـ همواره رتبه تعليم، قبل از تعلّم است؛ زيرا علم، پيش از جهل است؛ يعني اگر دين تعلّم را بر جاهلان واجب کرده است، در مرتبه قبل از آن، تعليم و آموزش را بر عالمان واجب نموده است؛ چون علم، قبل از جهل است. امام صادق عليه السّلام فرمود: «قرأت في کتاب عليّ عليه السّلام إنّ الله لم يأخذ علي الجّهال عهداً بطلب العلم حتي أخذ علي العلماء عهداً ببذل العلم للجّهال لانّ العلم کان قبل الجهل» ؛ 1 خدا از هيچ قومي پيمان نگرفت که عالم بشوند؛ مگر اين که از خردمندان آنان پيمان گرفته و بر آن ها تکليف کرده است که جاهلان را درس بدهند و علم بياموزند؛ چون علم، قبل از جهل بوده است.بنابراين، همان طور که تعلم بر جاهلان واجب است، تعليم نيز بر معلّمان و عالمان واجب است؛ چون ميثاق و تعهد، دو جانبه است؛ همان طور که از جاهلان تعهّد گرفته شده که يا د بگيرند، از عالمان نيز تعهّد گرفته شده که علم را بياموزانند.4 ـ مسلمانان، افزون بر لزوم آشنايي به زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مردم دنيا، بايد براي توسعه فرهنگي، با ملّت هاي ديگر تبادل فرهنگي و تعاطي علمي داشته باشند؛ البتّه شخص يا کشوري که مي خواهد توسعه فرهنگي و اقتصادي داشته باشد، نبايد سنّت هاي صحيح خود را از دست بدهد و تابع سنّت هاي ديگران گردد؛ بلکه بايد سنّت هاي اصيل را شکوفا کند. اگر سنّتي از عقل و ميثاق الهي و فطرت ديني برخاست، بايد آن را شکوفا کرد و اگر چيزي در برابر عقل و فطرت بود، بايد آن را زدود. راه توسعه نيز شکوفايي عقل و فطرت و ميثاق الهي است.1. اصول کافي، ج 1، باب بذل العلم، ص 41.