پيش گفتار
حوادث و رويدادهايى چون رنسانس و نوزايى و جنبش اصلاح دينى و جريان روشن انديشى و عقل گرايى و انقلاب
صنعتى كه از قرن چهارم در غرب آغاز شد، با وجود آثار و نتايج سودمند آن در زمينه تأمين رفاه و آسايش
مردم و ايجاد تحولات فكرى و فرهنگى و تكامل زندگى اجتماعى انسان ها، موجب بروز بحران ها و
نارسايىهايى نيز در عرصه هاي مختلف زندگى انسانى از جهت معرفتى، روانى، اخلاقى، اجتماعى و سياسى
شده است.
امروز، بشر در بُعد معرفتى دچار تحيّر علمي و نسبيت گرايى و عدم ثبات در آرا و عقايد است و در بُعد
روانى، دچار ترديد عملى، افسردگى و اضطراب، فقدان آرامش و اطمينان خاطر و از خود بيگانگى و به
تعبيرى، بي خويشتنى است و از جهت اخلاقى نيز گرفتار انحرافاتِ خصلتى گسترده و به لحاظ خانوادگى،
دچار از همپاشيدگى داخلى و از نظر اجتماعى و سياسى، گرفتار مسائلى چون هرج و مرج بين المللى، مشكل
اوقات فراغت و تورّم و مانند آن است كه مجموع اين علل علمي و عوامل روانى و... سبب پيدايش تنش هاى
منطقه اى و بين المللى شده و گاهى به صورت جنگ جهانى اول و دوم، ظهور كرده است.