بعد از ظهر يكي از روزهاي پاياني مرداد ماه به سوي منزل استاد فرزانه، حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد صادق نجمي، رهسپار شديم. عالم فرهيختهاي كه همه كس او را با فعاليتهايي چون: تأليف، تحقيق، تأسيس دانشگاه و تبليغ و ارشاد ميشناسند.آنچه پيش رو داريد، حاصل گفتگويي است كه به موضوع تبليغ و روشهاي آن پرداخته است.مبلغان: با تشكر از حضرتعالي كه وقت گرانبهايتان را در اختيار ما قرار داديد، لطفا در مورد شرح حال و وضعيت تحصيلي خودتان صحبت بفرماييد؟نجمي: بسم اللّه الرحمن الرحيم «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ يَدْعُونَ اِليَ الْخَيرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوُن عَنِ المُنْكَرِ.»بنده در سال 1315 ه·· . ش در روستاي «هريس» از اطراف شبستر متولد شدم. پدرم مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج ميرزا احمد هريسي از روحانيون منبري بود و علاقه فراواني به منبر و مطالعه داشت. براي هر منبر، يكي دو ساعت مطالعه ميكرد و منبرش هميشه تازگي داشت و مادرم هم بانوي مؤمنه و از سادات حسيني آذربايجان بود.تحصيلات بنده در سنّ 8 سالگي از مكتب خانهاي كه در روستايمان وجود داشت شروع شد. كتابهاي: گلستان، ديوان حافظ، ابواب الجنان، تنبيه الغافلين و ادبيات فارسي را در آنجا ياد گرفتم. مرحوم پدرم علاقه داشتند كه من در رشته مذهبي و در سلك روحانيت باشم. از اينرو، خودشان شروع به تدريس صرف مير، جامع المقدمات، قسمتي از سيوطي و مقداري از شرح جامي براي حقير نمودند و پس از آن، مرا با خودشان به تبريز آوردند و در مسجد جامع (مدرسه طالبيه) از رياست محترم آن مدرسه، مرحوم آيت اللّه حاج شيخ هدايت غروي، حجرهاي برايم گرفتند و بنده يك سال و اندي در تبريز مشغول خواندن حاشيه و معالم بودم.در پاييز سال 1331 ه·· . ش به قم منتقل شدم و با توصيه مرحوم آيت اللّه حجت در مدرسه فيضيه زير پلههايي كه به صحن مطهر منتهي ميشود، حجره گرفتم و تا سال 1359 ـ 1360 در قم بودم و در كنار امر تحصيل به تدريس نيز ميپرداختم.در حوزه هميشه مشغول درس و بحث بودم و وقتم را به جز درس در هيچ چيز صرف نميكردم. همين مطلب سبب شد كه از درسهاي معمولي حوزه يك قدري خسته شوم و به كارهاي تحقيقي روي بياورم. لذا شروع به مطالعه كتب حديثي اهل سنت نمودم و اين كار چندين سال طول كشيد كه نتيجهاش تأليف كتاب «سيري در صحيحين» بود.مبلغان: لطفا درباره فعاليتهاي تبليغي خودتان صحبت بفرماييد؟نجمي: در كنار كارهاي درسي به فعاليتهاي تبليغي نيز ميپرداختم كه نمونه آن ساختن چندين مسجد در اطراف كاشان و همدان و مباحثات طولاني با مبلغان فِرق ضالّه، ميباشد. اوائل سال 1360 ه·· . ش به عنوان امام جمعه به سلماس رفتم و حدود يك سال در سنگر امامت جمعه آن شهر انجام وظيفه كردم، و چون علاقه فراواني به فعاليتهاي علمي داشتم، علي رغم اصرار مردم خوب آن شهر مبني بر ماندن، به قم برگشتم. اما چند ماهي از مراجعت بنده به قم نگذشته بود كه به عنوان اولّين امام جمعه شهرستان خوي انتخاب شدم و در سال 1361 ه·· . ش طي حكمي از طرف حضرت امام راحل رحمهالله به اين شهر عازم گرديدم.مبلّغان: در شهرستان خوي چه كارهاي تبليغياي داشتيد؟نجمي: بنده فعاليتهاي تبليغي خود را بر اساس دو محور پياده نمودم:اوّلين برنامه تبليغي ما ساختن و تكميل مدرسه علوم ديني «نمازي» بود. اين مدرسه سابقه دويست ـ سيصد ساله دارد و در گذشته طلبههاي تركيه، آذربايجان و منطقه قفقاز در اينجا درس ميخواندند و سپس براي تبليغ و ارشاد مردم به كشورهايشان برميگشتند. وقتي كه وارد خوي شديم؛ اين مدرسه را خراب كرده بودند و در اثر اختلافات سليقهاي كه بين مجريان اين امر وجود داشت، تكميل و بازسازي آن رها شده بود. به همين جهت، با كسب اجازه از امام خميني رحمهالله و جمع آوري كمك از مردم متدين و نيز درخواست كمك مالي از دفتر امام راحل رحمهالله تكميل اين مدرسه را در سال 1363 ه·· . ش در پنج طبقه و چهل حجره به پايان رسانديم و دوباره شروع به جذب طلبه نموديم.قدم دومي كه خيلي هم اثر مثبت داشت، تأسيس دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوي بود. به طور معمول، كار علما تدريس، ارشاد، تأليف و تربيت طلاب است و در ميان علما كمتر اتفاق ميافتد كه يك روحاني دانشگاه تأسيس كند، اما بحمداللّه بنده در خوي اين توفيق را داشتم و هم اكنون اين دانشگاه در حدود 5 هزار دانشجو دارد و از لحاظ برنامههاي مذهبي، علمي و درسي يكي از موفقترين واحدهاي دانشگاه آزاد است و حداقل در نوع خود نمونه است.مبلغان: به نظر شما ائمه جمعه چه نقشي ميتوانند در تربيت و پيشرفت مبلغان هر شهر داشته باشند؟نجمي: ائمه جمعه در اين راه ميتوانند قدمهاي خوبي بردارند و نقش بزرگي را ايفا كنند. مبلغان بايد هم خوب درس بخوانند و هم از لحاظ اخلاق و تقوا نمونه باشند. اين امر، نيازمند اساتيد مجرب است و بهترين استاد در هر شهري عبارت است از امام جمعه آن شهر. طلاب نسبت به امام جمعه خوش بين هستند و او را براي خودشان الگو قرار ميدهند. لذا حركت ائمه جمعه از لحاظ معنوي، اخلاقي و علمي ميتواند نقش بزرگي در تربيت طلاب و مبلغان داشته باشد.مبلغان: با توجه به تجربيات جنابعالي، مبلغاني كه در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي تدريس ميكنند، به چه علوم و فنوني بايد مجهز باشند؟نجمي: بايد توجه داشت كه دانشگاهها تخصصي هستند و اگر يك نفر بخواهد در دانشگاهها تدريس داشته باشد، بايد در رشتههاي مورد نظر متخصص باشد. همچنين با توجه به اينكه دانشجوها از روحانيت توقعات و انتظارات بيشتري دارند، شايسته است كاملاً مراقب آداب، رفتار و معاشرت خود باشند. وقتي كه يك شخص معمم وارد محيط دانشگاهي ميشود، تنها نبايد در رشته خاصي الگو باشد؛ بلكه بايد در اخلاق، تقوا و نظم و مسائل ديگر نيز اسوه خوبي باشد. ارتباط بنده با دانشجوها بوده و هست و اين را از روي تجربه به دست آوردهام كه دانشجويان در محيط دانشگاه و كلاس درس، دلشان ميخواهد از چيزهايي كه در زندگي برايشان لازم و مبهم است سؤال كنند. از اينرو، يك استاد روحاني، مانند استاد غير روحاني نيست.مبلغان: به نظر شما در جامعه كنوني، تبليغات مفيد از چه راههايي ممكن است؟نجمي: ميدانيم امروز مانند گذشته نيست كه مبلغ فقط تبليغ زباني داشته باشد و منبر برود يا سخنراني كند؛ بلكه در اين عصر، يك مبلغ بايد از طريق نويسندگي و هنر نيز فعاليت نمايد؛ زيرا تبليغ از راه هنر، در جامعه كنوني ما خيلي مؤثر است و نقش بزرگي در هدايت مردم دارد.مبلغان: اگر كسي بخواهد از طريق سخنراني تبليغ داشته باشد، بايد به چه مواردي توجه كند؟نجمي: كسي كه ميخواهد از راه سخنراني در جامعه نقش تبليغي ايفا كند، لازم است كه خود را از لحاظ اخلاقي آماده كند و به گفتار خويش ايمان داشته باشد. قرآن كريم ميفرمايد: «ءَامَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَّبِّهِ». اين آيه، نقش پيامبر بزرگوار اسلام صلياللهعليهوآله را نشان ميدهد؛ نقشي كه خيلي فوق العاده بود. در يك جلسه وقتي كه افراد چيزي را از پيغمبر صلياللهعليهوآله ميشنيدند؛ واقعا به آن ايمان ميآوردند و با همان ديد و ايمان در كنار پيامبر ميجنگيدند و به شهادت ميرسيدند. علتش اين بود كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله خود مؤمن و عامل به گفتار خويش بود. پس در عالم سخنراني، مهمترين و مؤثرترين مسئله براي گويندگان مذهبي عبارت است از خلوص نيت و ايمان به گفتار خويش.نكته ديگري كه از اهميت ويژهاي برخوردار است، احاطه و تسلط كامل سخنران اسلامي بر علوم مختلف ديني است. اگر بخواهيم منبرهايمان مفيد باشد، بايد احاطه كامل به تفسير، تاريخ و حديث داشته باشيم و حالا كدام مبلغ است كه بگويد من اصول كافي را از اوّل تا آخر مطالعه دقيق نمودهام؟ ابزار تبليغ ما عبارت است از اخبار و آيات و كتابهايي مانند اصول كافي.همچنين يك سخنران بايد فنون سخنوري را بلد باشد و كلمات را درست ادا كند. يك روز آقايي در تلويزيون سخنراني ميكرد و كلمه معاويه را مشدد تلفظ ميكرد. زماني كه اين آقا كلمه مذكور را بدين نحو به كار ميبرد، شنوندگان چون ميدانند كلمه معاويه تشديد ندارد، اگر گفتار اين شخص خوب هم باشد، ارزش واقعي خودش را از دست ميدهد.در اوايل طلبگي بنده، در همين شهر قم آقاي تربتي بودند و هنگامي كه احساس ميكرديم از لحاظ معنوي نزول كردهايم، به پاي منبر مرحوم آقاي تربتي ميرفتيم و واقعا عوض ميشديم و ده ـ بيست روز تحت تأثير كلام ايشان بوديم؛ زيرا خودش عامل بود و داراي فضايل اخلاقي و معنوي بود.علاوه بر اين، شخصيتهايي چون مرحوم حاج سراج انصاري داشتيم كه خيلي معروف بود. به طلبهها ميگفت: «اين آيه شريفه «وَالْيُنْذِروا قَوْمَهُمْ» براي شما طلبه هاست. بايد بعد از اينكه درس خوانديد به شهرهاي خود برگرديد، «وَالْيُنْذِرُوا قُمَهُمْ» كه نيست.» ايشان به احاديث، آيات و اخبار احاطه كامل داشت.در تهران نيز فردي مثل مرحوم آقاي عزيز زاده داشتيم كه اصلش اردبيلي بود. بالاي منبر هم سكته كرد. ايشان با اينكه لهجهاش كاملاً تركي بود، ولي هر كجا منبر ميرفت، مردم در پاي منبرش حاضر ميشدند و لذت ميبردند؛ براي اينكه مرحوم آقاي عزيز زاده يك واعظ و مبلغ به تمام معنا بود، اطلاعات عجيبي داشت و مردم از منبرش سير نميشدند.مبلغان: طي سفرهاي متعددي كه به برخي از كشورهاي اسلامي داشتيد نيازهاي تبليغي آنها را در چه چيزهايي ارزيابي ميكنيد؟نجمي: هر كشوري از كشورهاي اسلامي نيازهاي خاصّ خود را دارد. براي نمونه عرض ميكنم كه من در سال 1355 ه·· . ش به تركيه رفتم. آن موقع تركيه زير نفوذ كمونيستها بود. بنابراين، پس از بررسي وضعيت حاكم بر تركيه به اين نتيجه رسيديم كه اوّلين مسئلهاي كه بايد روي آن كار شود، مبارزه با كمونيسم است. وقتي به قم آمدم، طلبههاي تركيه را جمع كردم و گفتم: شماها به دو چيز احتياج داريد: اوّل اينكه فقه را ياد بگيريد؛ چون فقه اساس كار است. اما نه فقه شرح لمعه كه نيمه استدلالي است؛ بلكه براي اينكه زود به مقصد برسيد، به جاي شرح لمعه «عروة الوثقي» را بخوانيد. دوم اينكه كتاب «فيلسوف نماها» تأليف آيت اللّه مكارم شيرازي را مطالعه كنيد؛ زيرا در تركيه با پرسشها و شبهات كمونيستها مواجه خواهيد شد و بايد با آنها مباحثات علمي داشته باشيد.همچنين در ديداري كه طلاب هندوستاني با بنده داشتند، به آنها گفتم كه شما در هندوستان با تبليغات خيلي صريح وهابيها مواجه هستيد. به همين جهت، بايد به جاي لمعه، كتابهاي ردّ وهابيت را بخوانيد تا بتوانيد اشكالات و شبهات علمي آنها را جواب بدهيد.مبلغان: در آخر اگر سفارشي به مبلغان محترم داريد بفرماييد؟نجمي: سفارش من به آقاياني كه اهل تبليغ هستند اين است كه جنبههاي مادي را ناديده بگيرند؛ چون طمع، آدم را خراب ميكند. تبليغ را فقط به خاطر خدا و رضايت الهي انجام دهند.مبلغان: از اينكه وقت شريفتان را در اختيار ما گذاشتيد، بسيار سپاسگزاريم.نجمي: ما هم از شما كه زحمت كشيديد و اين جلسه را تشكيل داديد، تشكر ميكنيم. والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.