امامت از دیدگاه عقل و نقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امامت از دیدگاه عقل و نقل - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كسى كه بميرد در حاليكه امامش را نمى شناسد، به مرگ جاهليت مرده است .

بـراى شـنـاخـت بهتر و بيشتر مساءله امامت ، بررسى آن را در آيات و روايات پى مى گيريم .ابتدا به تبيين واژه هاى امامت و ولايت مى پردازيم :

1 ـ امامت (امامت ) در لغت ، از ماده (اَمّ) (به معناى قصد و آهنگ به سوى هدفى معين ) گرفته شده و بهمـعـناى هر چيزى است كه انسان به آن توجه كند و مقصود و پيشواى او واقع شود.(3)خـواه انـسانى باشد كه ديگران به گفتار و كردار او اقتدا نمايند يا كتابى كه به دستوراتآن عمل شود يا غير آن ؛ و چه آنكه رهبرى و پيشوايى او در مسير حق و صراط مستقيم باشد يا درمسير باطل و گمراهى .(4) در قرآن كريم ، لفظ (امام ) در همه موارد مزبور به كاربرده شده است .(5)

امـا در اصـطـلاح ديـنـى ، امـامـت بـه مـعـنـاى (ريـاسـت عمومى در امور دينى و دنيايى اس ت)(6) و امـام بـه كـسـى گـفـته مى شود كه به جانشينى ازسوى پيامبر(ص )، اينرياست را به عهده مى گيرد.

2 ـ ولايت (ولايـت ) از ريـشـه (ولى ) اسـت و مـعـنـى اصـلى ايـن ريـشـه (قـرب و نـزديـكـى ) اسـت.(7) و بـراى هـر نـوع نزديك بودن چه از نظر مكانى ، خويشاوندى ، دوستى ، يارىرسانى و يا از جهت دينى و اعتقادى ميان دو فرد يا دو چيز به كار رفته است .(8)

ابـن اثـيـر در مـعـنـاى (ولى ) مـى گـويـد: (ولى ) از اسـمـاى خـداونـدمـتـعـال ، بـه معناى ناصر و ياور است و گفته شده كه به معناى متولّى و عهده دار امور عالم مىباشد كه همه هستى قائم به وجود اوست .

از جمله اسماى خداوند (والى ) است ؛ يعنى ، او مالكهـمـه هـسـتـى و تـصرف كننده در آنهاست . او سپس مى گويد: گويا معناى (ولايت ) با تدبير،قـدرت و انـجام كار همراه است و به كسى كه اين شروط در او جمع نباشد، (والى ) گفته نمىشود.(9)

بـا توجه به آنچه در مورد ريشه اصلى معناى (ولايت ) (قرب و نزديكى ) ذكر شد، اين نكتهروشـن مـى گـردد كـه (ولايـت ) مـعـنـايـى دارد كـه تـمـامـى مـصـاديـقـش راشامل مى شود؛ زيرا گاهى از رابطه و خويشاوندى ميان دو نقر ـ كه آنان را به يكديگر نزديككـرده ـ و يا از پيوند دوستى و صحبت ميان دو فرد يا دو گروه و ملت ـ كه بر اساس آن به همنـزديـكند ـ و يا از عهده دار شدن سرپرستى و تدبير امور فرزند از سوى پدر و قيّم او ـ كهنـوعـى قـرب و نـزديـكـى مـيـان آنـهـاست ـ به عنوان (ولايت ) ياد مى شود.

همچنان كه رهبرى وسـرپـرسـتـى يـك جـامـعـه و عهده دار شدن اداره و تدبير امور آنان از سوى يك فرد نيز نوعىديـگـر از رابـطه و نزديكى ميان فرد و جامعه است كه به عنوان (ولايت ) ناميده مى شود و چهبـسـا، ايـن نـوع ارتـبـاط دوسـتـى ، يـارى و هـمـكـارى مـيـان دو طـرف را نـيـز بـه هـمـراه داشتهباشد.(10)

بـا تـوجه به مصداق ها و موارد كاربرد كلمه (ولى ) و (ولايت ) در قرآن و روايات ، دو معنابراى ولايت بيش از همه به چشم مى خورد كه عبارتند از:

1 ـ يارى و دوستى 2 ـ سرپرستى ، رهبرى و تدبير امور.(11)

اقسام ولايت (12)

در يك تقسيم كلى ، ولايت به دو نوع تقسيم مى گردد: 1 ـ ولاى منفى ؛ 2 ـ ولاى مثبت .

1 ـ ولاى منفى آن است كه مسلمانان موظف به نپذيرفتن آن هستند؛ مانند: ولايت شيطان ، طاغوت و كفّار.

2 ـ ولاى مثبت آن اسـت كـه مسلمانان دعوت شده اند تا بدان اعتقاد و پذيرش داشته باشند و نسبت به آن اهتمامورزند كه اين خود بر دو قسم است :

الف ـ ولاى اثباتى عام :

يـعـنى ، دوستى و احساس مسؤ وليت هر مسلمان در برابر مسلمانان ديگر به اينكه خود و آنان رااعـضـاى يك

/ 50