مـنـظـور از جـامـعـيـّت امام اين است كه آن حضرت در ابعاد روحى و معنوى ، فكرى و عملى شخصيت كاملى بودند.در مـيـان هـمـه انـسـان هـا و رهـبـران جهان به جز انبيا و اولياى معصومين ـ عليهم السّلام ـ تا به امـروز، شـخـصى به جامعيت امام خمينى ـ ره ـ پيدا نشده است . جمع تمامى صفات خوب در ايشان ، از آن بـزرگـوار، شخصيتى استثنايى و اسطوره اى ساخته بود. او علاوه بر داشتن همه صفات اخـلاقـى ، نـفوذ كلمه بسيارى داشت كه توانست از يك جمع پريشان و پراكنده ، يك امت بسازد و بزرگ ترين انقلاب قرن را برپا كند. همين جامعيت او بود كه ميليون ها نفر، مشتاقانه آمدنش را جـشـن گـرفـتـنـد و هـزاران نـفـر جان و مالشان را فداى راهش نمودند و همه سختى ها را به جان خـريـدند و سرانجام ميليون ها نفر در خرداد 68 در بزرگ ترين تشييع جنازه تاريخ بشريت ، او را بدرقه كردند.مـقـام مـعـظـم رهـبـرى بـه عـنـوان شـاگـرد و جـانـشـيـن آن حـضـرت و كـسـى كـه طـى ده سال پس از انقلاب ، بالاترين مسئوليت ها را در زمان ايشان به عهده داشت ، تنها كسى است كه بـيـشـترين مطلب را راجع به آن حضرت بيان كرده و تا حدى توانسته است قسمتى از ويژگى هاى آن راهنما را بيان كند. اينك به گوشه اى از پيام حضرت آيت اللّ ه خامنه اى كه به مناسبت رحلت امام صادر شده است ، مى پردازيم :آن بـزرگوار قدرت ايمان را با عمل صالح ، اراده پولادين را با همت بلند و شجاعت اخلاقى را بـا حـزم و حـكـمـت و صـراحـت لهـجـه و بيان را با صدق و متانت و صفاى معنوى و روحانى را با هـوشـمـنـدى و كـيـاسـت و تـقوا و ورع را با سرعت و قاطعيت و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عـطـوفـت و خـلاصـه بسى خصال نفيس و كمياب را كه مجموعه آن در قرن ها و قرن ها به ندرت مـمـكـن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت ...او آن روح اللّ ه بود كه با عصا و يد بيضاى موسوى و بيان و فرمان مصطفوى به نجات مظلومان كمر بست ، تخت فرعون هـاى زمـان را لرزانـد و دل مـسـتضعفان را به نور اميد روشن ساخت و به جهان اسلام حركت و به مبارزان و مجاهدان فى سبيل اللّ ه شهامت و شهادت داد. او بت ها را شكست و باورهاى شرك آلود را زدود، او بـه هـمـه انـسـان هـا نـيـز فـهـمـانـد كـه انـسـان كامل شدن ، على وار زيستن و تا نزديكى مرزهاى عصمت پيش رفتن ، افسانه نيست .(5)امـام خـمينى از جمله عالمان والامقامى بود كه قبل از آن كه رهبرى مردم را به دست بگيرد به خود سـازى و تـهـذيـب نـفـس پـرداخت و توانست رذايل اخلاقى را از خود دور كند. پس از آن در صحنه تـعـليـم و تـربـيـت ، شـاگـردانـى پـرورش داد، و مـشـكـلات و علل سقوط و انحطاط جامعه اسلامى را شناخت .انسانيت و عزت مردم را بارور كرد و موفق شد دين را از داخل كتاب ها بيرون كشيده و به صحنه اجتماع بياورد.شـخصيت امام داراى ابعاد گوناگون بود، هرجا تكليف شرعى پيش مى آمد، بُعدى از ابعاد وجود او نـمـايـان مـى شـد، در سـال هـاى قـبـل از انـقـلاب ، مـظـهـر نـو آورى عـلمـى در فـقـه و اصول ، فلسفه و اخلاق بود، به همين جهت مردم بيشتر او را استادى بزرگ مى شناختند. حوادث سال هاى 41 و 42 كه دشمن سعى مى كرد اين كشور را از اسلام تهى كند، بُعد ديگر امام يعنى قـدرت رهـبـرى ، شـجـاعـت و هـوشـيـارى ايشان نسبت به حركات دشمن را مشخص ساخت . ايشان در تـبـعـيـد، پـايـه هـاى انـقـلاب يـعـنـى بـحـث هـاى نـظـرى را بـيـان كـرد و در مـقـابـل هـمـه نـقـشـه هـا و تـوطـئه هـا كـه بـراى