هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

سید محمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پذيرفته بودند.

- مادر آن امام، سبيكه نوبيه نام داشت كه به همراه گروهى، از افريقابه مدينه آمده و در آنجا با سلاله پيامبر، وصلت كرده بود كه ثمره اين‏پيوند امام جوادعليه السلام بود.

در برخى از روايات آمده است كه اين زن از قوم ماريه قبطى، همسرپيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله، بوده است امّا اين نكته بعيد به نظر مى‏رسد.

- بنابه عقيده ما، امامى كه خداوند او را برمى‏گزيند تا نمونه‏اى‏شايسته براى خير و صلاح گردد بايد از همه نظر كامل باشد.

زيرا وجودهر گونه نقص يا عيبى در فكر يا جسم او مبيّن آن است كه اين فرد، امام‏نيست.

امام رضاعليه السلام 55 سال داشت امّا هنوز صاحب فرزند نشده بود.

ازهمين رو شايعاتى از سوى سران و مبلّغان فرقه واقفيه كه معتقد به غيبت‏امام موسى كاظم بودند و مى‏گفتند كه او پس از خود به امامت هيچ امامى‏وصيّت نكرده است، نشر مى‏يافت مبنى بر اينكه امام رضا عقيم است و اورا فرزندى نيست و اين عيبى آشكار در رهبرى دينى به شمار مى‏آيد.

بنابرچنين انديشه‏اى امام رضاعليه السلام واقعاً امام نبود.

حتّى يكى از اين افرادنامه‏اى به امام نگاشت و در آن گفت: تو چگونه امام هستى در حالى كه فرزندى ندارى؟! امام رضا در پاسخ به اين شخص فرمود: تو از كجا مى‏دانى كه من‏فرزندى ندارم؟ به خدا قسم روزها و شبها سپرى نمى‏شود تا آنكه خداوندمرا فرزند ذكورى عنايت فرمايد كه حق و باطل را از هم جدا مى‏سازد.

(1) همچنين يكى از ياران وى به آن‏حضرت عرض كرد: امام پس از توكيست؟ آن‏حضرت فرمود: فرزندم.

سپس گفت: آيا كسى كه فرزند نداردجرأت آن را دارد كه بگويد فرزندم؟ راوى اين حديث گويد: چند روزى سپرى نشده بود كه امام جواد، به‏دنيا آمد.

(2) همچنين ابن قيام واسطى، كه جزو فرقه واقفيه بود و امامت حضرت‏رضا را قبول نداشت، نزد آن‏حضرت آمد و به قصد عيبجويى از آن‏حضرت‏گفت: آيا مى‏شود كه دو امام )در يك مقطع زمانى( با هم باشند؟آن‏حضرت فرمود: نه مگر آنكه يكى از آن دو صامت )خاموش( باشد.

ابن قيام گفت: پس چطور براى تو صامتى نيست؟ امام فرمود: چرا، به خدا قسم خداوند براى من )فرزندى( قرارميدهد كه حقّ و اهل آن را بدو استوار مى‏بخشد، و باطل و باطل خواهان‏را نيست و نابود مى‏كند.

در آن هنگام حضرت رضا فرزندى نداشت امّايك سال بعد از اين ماجرا امام جواد به دنيا آمد.

(3) سال 195 هجرى و ماه رجب بود.

(4) شيعيان وفادار، مشتاقانه درانتظار ولادت فرزند امام رضاعليه السلام بودند.

احاديث نيز آنان را از مقدم‏مبارك اين كودك خبر داده بود.

آنها از رسول خداصلى الله عليه وآله روايت مى‏كردندكه فرمود: "پدرم به قربان بهترين كنيزان اهل نوبه" اين حديث به مادر امام جواد اشاره داشت.

شيعيان مى‏خواستند برهان فرقه واقفيه را كه شايعات و تبليغات‏بسيارى بر ضدّ امام رضا به راه انداخته بودند، درهم بكوبند.

آن شب مصادف با شب نوزدهم ماه مبارك رمضان بود كه از افق حقّ‏ماهى كه از خورشيد تابانتر و پر شكوهتر و والاتر بود، درخشيدن‏گرفت.

آرى او امام جوادعليه السلام بود.

راويان حديث از زبان پدر بزرگوار اين نوزاد نقل كرده‏اند كه فرمود:اين مولودى است كه در اسلام پر بركت‏تر از او زاده نشده است.

بلى، امام جواد در زمانى پا به عرصه هستى نهاد كه شيعيان با يكديگربه اختلاف برخاسته بودند و تبليغات برخى از مخالفان به دلهاى بعضى ازمردم ساده لوح نفوذ كرده بود.

در اين برهه تولّد فرزند موعود امام‏رضاعليه السلام نشانه صدق آن‏حضرت و بطلان عقيده واقفيه شد.

چون امام جواد به دنيا آمد تبليغات و شايعات واقفيه به سرعت رنگ‏باختند و آنها چونان نمك در ميان

/ 27