به مجموعه نهادها و تشكيلات سياسي و اداري يك كشور كه براساس قوانين و مقررات دين اسلام اداره ميشود حكومت اسلامي اطلاق ميگردد. در حكومت اسلامي قوه مجريه و قوه قضائيه مكلّف به اجراياحكام شريعت اسلام هستند و قوه مقننّه نيز كليّه مصوبات خود را با اتّخاذاز دين با منابع حقوق اسلامي (قرآن، سنّت، عقل و اجماع) منطبق ميكند.اجراي عدالت، دفاع در برابر هجوم بيگانگان، اجراي قوانين اسلامي واتخاذ تصميمات سياسي ـ دفاعي در روابط خارجي از مجموعه وظايفو اهداف حكومت اسلامي است.البته برخي از انديشمندان حكومت را بادولت يكسان دانسته و حكومت اسلامي را با دولت اسلامي مترادفميدانند.
2. دموكراسي
واژه دموكراسي از دو واژه قديم يوناني گرفته شده است: demos(مردم) و k atos (قدرت). لفظ دموكراسي در اصل دردولتشهرهاي يونان باستان پديد آمد و مراد از آن حكومت «دموس» يا«عامه مردم» است، يعني حق همگان براي شركت در تصميمگيري درمورد امور همگاني جامعه. اين صورت از دموكراسي «دموكراسيمستقيم» نام دارد. امّا آنچه در جهان امروز در پهنهي «دولت ـ ملت»هابه نام دموكراسي شناخته ميشود، دموكراسي غيرمستقيم يا نمايندگياست، يعني انتخاب نمايندگاني كه در مجلسها قانونگذاري خواستاكثريت مردم را به اجرا گذارند.
3. ولايت
ولايت در لغت به معني امارت و نزديكي و خويشاوندي است.و در اصطلاح به معني حق تصرف بر سرنوشت و شئون انسان است. دراصطلاح حقوقي حق اداره و تصرف در اموال صغار و محجورين راولايت مينامند. اين ولايت تا زماني است كه عدم رشد صغار و سفاهتجنون و حَجر باقي باشد. در اصطلاح سياسي، ولايت به معني حقحكومت كردن و اجراي اوامر و قوانين الهي بر مسلمين است. در اين بعد«ولايت سياسي، به مفهوم اختيارداري اداره كشور و مديريت سياسيجامعه» است. و نهايتاً، ولايت در اصطلاح كلامي آن توسط فقيه به«معناي ولايت مكتب است و ولايت فرزانگان ميباشد».
4. ولايت فقيه
حكومت، زعامت و تصدي اداره امور اجتماعي، سياسي مسلمينتوسط عالم ديني (فقيه) را اصطلاحاً ولايت فقيه مينامند. همچنين بهحكمراني فقيهان عادل بر مبناي مصلحت قاطبه مسلمين و در راستاياجراي مقررات اسلامي ولايت فقيه اطلاق ميگردد. بر اين مبنا عالماندين هستند كه صلاحيّت تصدّي زعامت حكومت اسلامي را دارند.
5. ولايت انتصابي فقيه
مفهوم ولايت انتصابي فقيه آن است كه تدبير امور سياسي مسلمين واداره كردن حكومت اسلامي توسط فقهاي شيعه از طريق اجازه و اذنمعصوم(ع) انجام ميپذيرد. در اين نوع از ولايت، مشروعيت وليّفقيه بازگشت به مشروعيت الهي دارد. بر اين اساس فقها همان برگزيدگانمعصومين(س) هستند و همانطوري كه احكام و اوامر معصوميندرواقع هماناحكامشارعمقدساست، اوامر و احكام فقيهان و برگزيدگانمعصومين نيز همرتبه با احكام الهي و احكام معصومين است.