مبلغان و شکستن سنتهای غلط نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبلغان و شکستن سنتهای غلط - نسخه متنی

سید محمد موسوی (بافقی)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مبلّغان و شكستن سُنّت‏هاي غلط

سيد محمد موسوي (بافقي)

تبليغ به معني (ابلاغ / رسانيدن) است. ارتباط تبليغ با (رسالات الله/ پيام‏هاي الهي) در كريمه‏ي سي‏ونهم از سوره‏ي احزاب، روشنگر اين حقيقت است كه آنچه را خداوند به عنوان «وحي» به پيامبران خويش ابلاغ نموده است به مردم برسانند و تعليم دهند، و با شيوه‏ي «بشارت و انذار»، در دل‏ها نفوذ كنند و آداب و رسوم باطل را از بين آنان برچينند و سعادت دنيوي و اخروي پيروان خود را تضمين نمايند.

عقايد و آداب و رسوم هر قوم و ملّت، بخش مهمّي از فرهنگ آن‏ها را تشكيل مي‏دهد و انحطاطِ آن نشانه‏ي انحطاط فرهنگ و تمدن آن‏ها محسوب مي‏شود.

اعراب جاهلي از منحط‏ترين فرهنگ‏ها برخوردار بودند؛ زيرا:

1 ـ بت‏ها را پرستش مي‏كردند.1

2 ـ از فرزند دختر متنفر بودند و گاهي، با دست خود او را زنده به گور مي‏كردند.2

3 ـ ملائكه را دختران خدا مي‏دانستند.3

4 ـ عبادات عجيبي داشتند، مثل: سوت كشيدن و كف زدن نزد خانه‏ي خدا، به

عنوان نماز.1 و طواف خانه‏ي خدا به حالت عريان و لخت مادرزاد.2

5 ـ احكام و قوانين زشت و بي‏معنا در مورد گوشت‏هاي حلال و حرام داشتند.3

6 ـ ازدواج با همسر مطلّقه فرزند خوانده و نيز ازدواج با همسر مطلّقه‏ي برده‏ي آزاد شده را حرام مي‏دانستند.4

شكستن سنت‏هاي غلطي كه مايه‏ي انحراف و عقب ماندگي جوامع بشري است، از اصول كلّي دعوت انبيا عليهم‏السلام بوده است.

خداوند متعال در قرآن مجيد5، ضمن اشاره به مسأله‏ي ازدواج پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله با همسر مطلّقه‏ي پسر خوانده‏ي خود كه براي شكستن يك سنّت جاهلي صورت گرفت ـ زيرا آن‏ها پسر خوانده‏ها را پسر حقيقي محسوب مي‏كردند ـ هم بعد از بيان حكم و دستوري كه پيامبر اكرم مي‏بايست آن را ابلاغ كند، او را تشويق مي‏كند و مي‏فرمايد: «اَلَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَلا يَخْشَوْنَ اَحَدا اِلاّ اللّهَ وَ كَفي بِاللّهِ حَسيبا»؛6

آن‏ها كه تبليغ رسالت‏هاي الهي مي‏كنند و از او مي‏ترسند و از هيچ كس جز خدا واهمه ندارند و همين بس كه خداوند حسابگر (و پاداش دهنده‏ي اعمال آن‏ها) است. و هم در آيات قبل از آن او را از ترسيدن از مردم باز داشته و متذكر مي‏شود كه سزاوارتر است از خداوند بترسد و فرمان او را اطاعت كند. آن جا كه مي‏گويد:

«... وَ تَخْشَي النّاسَ وَاللّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخشيهُ...»؛1

(تو [در انجام اين مأموريت] از مردم واهمه داري و خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي).

نتيجه اين كه تبليغ دين خداوند و تبديل سنت‏ها و باورهاي غلط به سنت‏هاي نيكو هم وظيفه است و هم در صورت انجام اين وظيفه موجب ياري خداوند است.

حال با توجّه به اصلِ «شكستنِ سنّت‏هاي غلط و آداب و رسوم باطل» از سوي پيامبران الهي، و تشابه وظيفه‏ي سنگين «تبليغ دين» كه از وظايف مهم روحانيّت شيعه و مبلّغان اسلامي است، شكستن سنت‏هاي غلط در جامعه‏ي اسلامي، بر عهده‏ي مبلّغان و مروّجان مذهبي است.

بررسي واقعيّت‏هاي موجود، بيانگر وجود بعضي سنت‏هاي غلط و به دور از قوانين اسلامي در جامعه است.

بنابراين شناسايي اين آداب و رسوم باطل، وظيفه‏ي نخست مبلّغان، و بررسي راه حل‏هاي مربوط، و روشنگري و هدايت گمراهان، وظيفه‏ي ديگر و سنگين‏تر آنان است.

در اينجا به ذكر تعدادي از اين سنت‏ها كه بعضي از آن‏ها صددرصد مخالف اسلام است مي‏پردازيم:

1 ـ استفاده از نوارهاي موسيقي مبتذل در مراسم عروسي.

2 ـ سوار كردن عروس بدون حجاب شرعي، در اتومبيل تزيين شده و گردش در سطح شهر، و بوق زدنِ ممتدو آزار دهنده در نيمه‏هاي شب.

3 ـ استفاده از موسيقي‏هاي مطرب و غير شرعي توسط رانندگان برون شهري در اتوبوس‏ها و...

4 ـ فيلم برداري و گرفتن عكس از عروس، با حالت بي‏حجابي توسط افراد نامحرم.

5 ـ پوشيدن لباس‏هاي بسيار تنگ و تحريك كننده.

6 ـ انتخاب دوست دختر توسط پسران جوان و دوست پسر از جانب دختران جوان.

7 ـ برهنه گذاشتن پاها يا پوشيدن جوراب‏هاي بدن نما از سوي بعضي بانوان.

8 ـ بيرون گذاشتن موي جلو سر و تزيين آن از جانب بعضي دختران و بانوان.

9 ـ آراستن غليظ چهره از سوي بعضي خانم‏ها در منظر نامحرمان.

10 ـ گرايش به مُدها و شيوه‏هايِ غربيِ اصلاح موي سر و پوشيدن لباس و... .

11 ـ ديدن فيلم‏هاي مستهجن و منافي عفت در جمع خانواده‏ها.

12 ـ تراشيدن ريش.

13 ـ ساختن حلقه‏ي طلاي مخصوص مردان از سوي بعضي زرگرها.

14 ـ خريد و فروش طلاي مخصوص مرد در بازار زرگري.

15 ـ زشت و قبيح شمردن ازدواج موقّت.

16 ـ ترك اداي فريضه‏ي نماز از سوي بعضي افراد.

17 ـ ترك فريضه‏ي خمس و زكات و وجوهات شرعي ديگر.

18 ـ ترك روزه از طرف بعضي افراد به بهانه‏هاي واهي، و... .

كه همه در جامعه‏ي ما وجود دارد و بعضي از آن‏ها براي افرادي به صورت يك رسم و سنّت در آمده است.

بنابراين بر تمامي مبلّغان وظيفه شناس است كه پيامبر گونه براي شكستن اين آداب و رسوم غلط كه نوعي گناه و معصيت آشكار است، قيام كنند و با بيان عواقب و مشكلات دنيوي و اخروي آن، راهي را براي هدايت و راهنمايي افراد مبتلا، نشان دهند. باشد كه با تبليغ، و روشنگريِ دلسوزانه، اين سنّت‏هاي باطل از جامعه‏ي اسلامي ما برچيده شود.

مبلّغان حقيقي:

اكنون به چند نمونه از شيوه‏هاي عمليِ مبلّغان حقيقي، كه با سنّت‏هاي غلط، برخورد صحيح و اسلامي نموده‏اند، اشاره مي‏كنيم تا روش برخورد آنان با گناهان و معاصي رايج جامعه، الگو و سرمشقي براي ديگر مبلّغان ديني


باشد:

الف ـ امام خميني رحمه‏الله و برخورد با به دست كردن حلقه‏ي طلا از سوي مردان:

حضرت امام رحمه‏الله بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران شخصيتي علمي، ديني و مذهبي بود كه با نهايت دقّت حدود و ثغور اسلام و احكام حياتبخش آن را رعايت مي‏كرد و با متخلّفان از اين مرزها، بدون هيچ گونه ملاحظه‏اي برخورد و مقابله مي‏نمود.

امام رحمه‏الله در برابر ارتكاب محرّمات، شجاعانه «نهي از منكر» مي‏كرد و سنّت‏هاي غلطي را كه در بين بعضي از مردم با چشم خود مي‏ديد، مي‏شكست. از امام رحمه‏الله براي شروع بنايِ يك ساختمان مذهبي دعوت به عمل آمده بود كه با دست با بركت ايشان مراسم به زمين زدن كلنگ شروع عمليات ساختماني آن صورت بگيرد.

امام رحمه‏الله اين دعوت را پذيرفته و در مراسم شركت مي‏كنند.

بعد از انجام مراسم در حالي كه مردم دايره وار همچون هاله اطراف ايشان ايستاده بودند، ناگهان امام رحمه‏الله به طرف جمعيّت حركت مي‏كنند و به يك جوان كه يك حلقه‏ي طلا به انگشت خود كرده بود نزديك مي‏شوند و مي‏فرمايند:

«استفاده‏ي طلا براي مرد مسلمان حرام است و ما مسلمانان بايد پايبند به احكام ديني باشيم» و اين چنين حضرت امام رحمه‏الله آن جوان را از يك عمل حرام كه به صورت يك رسم و سنّت در بين بعضي جوانان در آمده، نهي كرده و بر حذر مي‏دارند.

ب ـ آية‏الله شهيد سعيدي رحمه‏الله و شركتِ بدونِ دعوت در مجلس عروسي:

حضرت آية الله سعيدي رحمه‏الله ، از روحانيان پر شور و از مبلّغان راستين اسلام ناب محمّدي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود. وي تمام همّت خود را مصروف تبيين احكام و معارف اسلامي و شكستن سنّت‏هاي غلط عصر ستم شاهي پهلوي نمود و در حمايت از رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت آية الله العظمي خميني «قدس اللّه نفسه الزكيّه»، لحظه‏اي دريغ ننمود. و سرانجام در اين راه، گوهر بي‏بديل وجود خويش؛ يعني، جانش را فداي اسلام و قرآن نمود و به دست مزدوران رژيم سفّاك پهلوي به درجه‏ي رفيع شهادت رسيد.

شهيد آية الله سعيدي رحمه‏الله هميشه در صدد رفع معاصي و گناهان، از جامعه بود و در همه حال آماده‏ي شكستن سنّت‏هاي غلط رايج در جامعه.

در يكي از منازل نزديك خانه‏ي ايشان، مراسم عروسي برگزار مي‏شود و از بعضي همسايه‏ها و افراد ديگر، جهت شركت در اين جشن دعوت به عمل مي‏آيد. شهيد آية الله سعيدي رحمه‏الله به يكي از دوستان خود مي‏گويد: در امشب ما هم در اين مراسم عروسي شركت مي‏كنيم.» وي به ايشان مي‏گويد: «براي ما دعوت نامه نفرستاده‏اند، مگر شما را به اين جشن دعوت كرده‏اند؟» وي مي‏گويد: «خير،» دوست آية الله سعيدي مي‏گويد: «بدون دعوت نامه نبايد در اين مجلس شركت كنيم.» وي در جواب مي‏گويد: «هرچند ما براي شركت در اين مراسم دعوت نشده‏ايم، ولي حضور ما در اين جشن سبب مي‏شود، گردانندگان آن از رو آوردن به سنّت غلطِ استفاده از ساز و آواز و پرداختن به لهو و لعب خودداري نمايند. و اگر شركت ما روحانيان و طلاّب با لباس مقدّس روحانيّت در مراسم عروسي موجب ترك شدن بعضي گناهان است، با حضور در اين مراسم به وظيفه‏ي شرعي خويش عمل نموده‏ايم كه همان «نهي از منكر» است.»

ج ـ آية‏الله شهيد حاج شيخ محمدتقي بافقي رحمه‏الله و تحمل ضرب و شتم در برابر «نهي از منكر»:

روزي حضرت آية‏الله بافقي جهت استحمام به حمام عمومي تشريف مي‏برد. البته هر فرد با ورود به محوطه‏ي اصلي حمّام، شخصيّت ظاهريش كه با لباس شناخته مي‏شود، نامعلوم خواهد بود. در آن جا بين ثروتمند و فقير، شاه و گدا، فرقي نيست و همه يكسان و مانند هم مي‏باشند. وقتي آية‏الله بافقي به داخل حمام وارد مي‏شود، ناگهان با صحنه‏اي رو به رو مي‏شود كه بايد به وظيفه‏ي خويش؛ يعني، «نهي از منكر» عمل نمايد. مي‏بيند فردي در برابر آينه مشغول تراشيدن ريش خود هست. به او نزديك مي‏شود و براي اداي تكليف ديني خود و شكستنِ اين سنّت غلط كه مورد تحريم مراجع بزرگوار است، به وي تذكّر مي‏دهد كه: آقا اين عملي كه شما انجام مي‏دهيد؛ يعني، تراشيدن ريش، حرام است و آن را ترك كن. آن شخص

كه يكي از سرهنگ‏هاي بلند پايه‏ي ارتش رضا شاه خائن بود، وقتي در برابر نصايح خيرخواهانه آن اُسوه‏ي تقوي و پرهيزگاري واقع مي‏شود، غضبناك شده و بي‏درنگ سيلي محكمي به صورت آن عالِم وارسته مي‏نوازد.

آية‏الله بافقي با مواجه شدن با چنين عكس العملي، طرف ديگر صورت خويش را به سوي آن شخص مي‏گيرد و مي‏فرمايد: «به اين طرف صورتم نيز سيليِ ديگري بزن و از اين كار حرام دست بردار!»

آن شخص مغرور وقتي با اين همه بزرگواري و سعه‏ي صدر آية‏الله بافقي رو به رو مي‏شود، از دلاّك حمّام كه آية‏الله بافقي را مي‏شناخت، سؤال مي‏كند اين آقاي بزرگوار كيست؟ و او جواب مي‏دهد ايشان حضرت آية‏الله حاج شيخ محمدتقي بافقي مي‏باشند. وقتي سرهنگ ارتش رضاشاهي، آن عالم جليل القدر را مي‏شناسد، خدمت ايشان شرفياب مي‏شود و با نهايت پشيماني، عذرخواهي و طلب عفوّ و بخش مي‏كند و به ايشان قول مي‏دهد كه از آن زمان به بعد دست از عمل «ريش‏تراشي» بردارد و تا پايانِ عمرِ مرحوم آية‏الله بافقي از نزديكان و مريدان ايشان محسوب مي‏گردد.1

«اَللّهُمَّ وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضي»

منابع:

مجمع البيان,jeld=5,safhe=803

مجاهد شهيد آية‏الله حاج شيخ محمدتقي بافقي,safhe=83



1 ـ همان/ 37.

1 ـ انفال/ 35.

1 ـ مائده/ 76.

1 ـ مجاهد شهيد آية‏الله حاج شيخ محمدتقي بافقي، ص 83.

2 ـ نحل/ 58 و 59.

2 ـ مجمع البيان، ج 5، ص 803.

3 ـ انعام/ 138 و 139.

3 ـ زخرف/ 19.

4 ـ احزاب/ 37.

5 ـ همان/ 38.

6 ـ همان/ 39.

/ 1