ميزگرددر گفتگو با اساتيد دانشگاه الزهرا
اشاره:
يكي از مباحث عمده كه در بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مورد توجه خاص قرار گرفت وضعيت و حقوق زن در جامعه اسلامي است. امام خميني دربارؤ حفظ شان و حقوق زنان كه نيمي از جامعؤ بشري را تشكيل مي دهند و در طول تاريخ در جوامع و مكاتب مختلف مواجه با تضييع حقوق خود بوده اند نظرات و راهنمائيهاي مدبرانه اي بر مبناي حكمت توحيدي اسلام ارائه فرموده اند كه مي تواند موجبات سعادت زن و اساس بررسيها و پژوهشهاي ويژه اي در اين خصوص را فراهم آورد و شايسته آنكه زن جامعؤ معاصر خود قدم همت پيش نهاده و اين مباحث را زنده نگهدارد.حضور مصمم است تا آرأ و
انديشه هاي صاحب نظران، بويژه زنان صاحب انديشه و قلم را بصورت، مقاله، مصاحبه و ميزگرد منتشر نمايد، آنچه
مي خوانيد، گفتگوي حضور با سه تن از اساتيد دانشگاه الزهرا است كه از نظرتان
مي گذرد. حضور
خانم خديجه سفيري، دكتر در رشته جامعه شناسي از دانشگاه تربيت مدرس و عضو هيئت علمي دانشگاه الزهرا است. وي سالها دبير آموزش و پرورش مناطق بيستگانه تهران بوده اند و ضمن عضويت در انجمن جامعه شناسان ايران، براي هفتمين سال پياپي مديريت گروه علوم اجتماعي دانشگاه الزهرا را عهده دار مي باشند پرداختن به مسئله نقش، جايگاه و حقوق اجتماعي و خانوادگي زن در جامعه كنوني و در شرايط بعد از پيروزي انقلاب اسلامي موضوع بحث و گفتگويي است كه در اين شمارؤ حضور به آن پرداخته ايم و با ديدگاهها و مباحث جامعه شناسانؤ خانم سفيري به طرح
گونه اي از اين موضوعات خواهيم پرداخت.خانم زهرا شجاعي داراي فوق ليسانس علوم سياسي و عضو شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان وابسته به شوراي انقلاب فرهنگي و مدرس دانشگاه الزهرا و مراكز تربيت معلم است.وي سمت مشاور وزير كشور و مسئوليت كميسيونهاي امور بانوان را به عهده دارند و همچنين به عنوان كارشناس مسائل اجتماعي ـ فرهنگي با صداي جمهوري اسلامي همكاري مي كنند و در كنفرانسهاي نقش زنان در رفع بيسوادي در قرقيزستان، سمينار بررسي سيره نظري و عملي امام خميني، كنفرانس منطقه اروپا (اداره امور دولتي و توسعه پايدار) شركت داشته اند و مقالات و مباحثي را ارائه نموده اند. ايشان در ميزگرد مجله حضور نظريات
جامعه شناسانه خود را در مورد وضعيت زنان مطرح مي سازند كه ذيلاً بنظر خوانندگان گرامي مي رسد.خانم مرضيه موسوي داراي فوق ليسانس جامعه شناسي و عضو هيئت علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه الزهرا هستند و در گذشته عضويت شوراي سياست گذاري كميسيونهاي امور بانوان را عهده دار بوده اند و هم اكنون به تدريس در دانشگاه الزهرا اشتغال دارند.حضور به منظور بررسي زمينه هاي رشد و موانع آن در جامعه كنوني زنان مباحثي را بصورت گفتگو برگزار مي نمايد كه از جمله شركت كنندگان در اين ميزگرد خانم مرضيه موسوي هستند ديدگاهها و ارائه نظرهاي كارشناسانه و جامعه شناسانه ايشان در رفع موانع موجود بصورت يك گفتگو از نظر خواهد گذشت.حضور: ضمن تشكر از شركت خواهران گرامي در اين ميز گرد ابتدائاً به يكي از مسائلي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي همواره در محافل و مجامع غرب مطرح بوده و سعي بسيار داشتند تا با مانورهاي گوناگون آنرا زمينه اي براي تبليغات مُخرب در مورد جامعه ايران و انقلاب اسلامي و عملكرد حضرت امام و دسترسي به اهداف استعماري خود بصورت يك موضوع حاد مورد بحث و نقد و نظر قرار دهند صحبتي داشته باشيم و آن بحث پيرامون نقش و موقعيت زنان ايران در انقلاب و نظام جمهوري اسلامي است. معمولاً در غرب دربارؤ حضور و نقش زنان در فعاليت هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي يك
برداشت هائي وجود دارد و تلاش
مي كنند كه عين همان برداشتها و عملكردها در ساير كشورها مورد نظر قرار گيرد و شيوؤ الگوهاي رفتاري مطابق با همان معيارها باشد و هرفعاليت غير از آن را به عنوان محدوديت زن تلقي و تعريف و بيان كنند. اما انقلاب اسلامي ايران و حركتي كه حضرت امام در اين زمينه داشتند الگوي خاصي از حضور گسترده زنان را در عرصه هاي علمي، اجتماعي، سياسي و تحصيلي و شغلي ارائه داد كه مي تواند هم بخش مهمي از ابهاماتي را كه برداشت هاي سنتي از تفكر ديني است در زمينه و نقش زنان پاسخگو باشد و هم برداشت هاي انحصاري غرب از شيوه و روش حضور زن در جوامع را تصحيح و اصلاح كند و آنها را با نقش حقيقي خودشان كه منطبق با شرايط فطري و ذاتي و روحي و منزلت و موقعيت زن است آشنا سازد. با توجه به اين مسئله، اوّلين سوال را اينگونه مطرح مي كنم، كه اصولاً تلقي از مشاركت زن در جامعه را قبل و بعد از انقلاب چگونه مي توانيم تحليل كنيم؟
خانم موسوي: بسم ا... الرحمن الرحيم. با درود به روان پاك امام عزيزمان.در زمينه مفهوم مشاركت اجتماعي و برداشتهايي كه قبل از انقلاب مطرح بوده در جامعه و مفهومي كه در بعد از انقلاب بوجود آمد، تفاوتهاي زيادي را ما مي توانيم ببينيم وقايل شويم، معنايي كه از مشاركت و نقش اجتماعي زن در قبل از انقلاب برداشت مي شده و در موارد بسياري بعد از انقلاب هم در برخي تحليل ها و بررسي ها مي بينيم، اين معنا است كه مشاركت اجتماعي بيشتر تعريف مي شده با ميزان مشاركت اقتصادي، و صرف اشتغال زنان، كه معمولاً نشاني ازميزان مشاركت هاي اجتماعي زنان به حساب آمده و لذا مفهوم مشاركت اجتماعي محدود بوده به مشاركت اقتصادي. بنابراين درصد اشتغال زنان، حالا صرف نظر از اينكه اين اشتغال در چه
گروه هاي شغلي است و در چه سطوحي است و با چه تحصيلاتي است، اينها به عنوان شاخص هاي تعيين كننده خيلي مدّ نظر نبوده و با ملاحظه ميزان اشتغال، اينطور تلقي شده است كه مشاركت اجتماعي حاصل شده، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با مراجعه به بيانات حضرت امام و تلقي ايشان از مشاركت اجتماعي زنان ملاحظه مي كنيم مشاركت اجتماعي در معناي وسيع خود مورد نظر است به نحوي كه ايشان زنان را مسئول مي دانند در قبال مقدّرات اساسي مملكت و حكم به دخالت زنان در اين امر را مي دهند و لذا مشاركت اجتماعي مضمون احساس وظيفه و احساس مسئوليت در قبال سرنوشت امت و جامعه را مي يابد كه طبعاً مي بايست با آگاهيها و توانمنديهاي خاصي همراه باشد. اگر اجازه بفرمائيد مروري داشته باشيم به يكي از بيانات حضرت امام، ايشان فرموده اند: زن به عنوان انسان بايد مشاركت فعال در جامعه اسلامي داشته باشد؛ زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كند و در نظام اسلامي زن همان حقوقي را دارد كه مرد دارد. حق تحصيل، حق مالكيت، حق راي دادن و حق راي گرفتن و خانمها به وظايف اجتماعي و وظايف ديني خودشان عمل بكنند و عفت عمومي را هم حفظ بكنند. و با رعايت عفت عمومي كارهاي اجتماعي سياسي را انجام دهند.نكته ديگري كه از اين بيانات امام ما برداشت مي كنيم اين است كه فعاليت اجتماعي زنان منوط و مقيّد است به حفظ عفت عمومي، و منوط به حفظ يك سري ضوابط و مقرراتي است كه با حضور زنان در جامعه صرفاً در ارتباط با انجام وظيفه آنها باشد و مانع رشد و تعالي جامعه و رشد و تعالي فرد در جامعه نباشد و حضور زنان به هر ترتيبي را در جامعه مي بينيم كه مجاز شمرده نمي شود. يكي از ابزارهائي كه زنان جامعه ما براي حضور خودشان در اجتماع و براي مشاركت شان در مسائل جامعه
مي بايست به آن مجهز باشند درواقع، آگاهيهاي لازم، شناخت هاي صحيح و داشتن سواد و تحصيلات است كه طبيعي است در صورت فقدان اين مسئله، آنچنان كه بايد و شايد نمي توانند ايفاي وظيفه بكنند.بنابراين مسئلؤ سواد و تحصيلات براي زنان ما اهميت فوق العاده اي دارد براي ايفاي نقش و انجام وظيفؤ خودشان و تصور مي كنم لازم باشد روي اين مسئله بررسي داشته باشيم تا اينكه ببينيم در اين زمينه،
قبل از انقلاب و بعد از انقلاب چه
برنامه هائي دنبال شده و احياناً چه پيشرفتهائي در اين زمينه ها داشته ايم.قضاوت ديگري كه در زمينه حضور و مشاركت اجتماعي زنان در پيش و پس از انقلاب از قول حضرت امام مي فهميم چگونگي ظاهري اين حضور است كه البته نكته بسيار مهمي است. حضور زنان در جامعه، ادارات، كارخانه ها، مدارس، دانشگاههاي پيش از انقلاب قرين بوده با به نمايش گذاردن ويژگيهاي جنسيتي آنان كه قطعاً اين امر هم توانمنديها و ويژگيهاي انساني آنان يعني آن چيزي كه جامعه
مي بايست از آن بهره ببرد را تحت الشعاع قرار ميداده و هم فساد اجتماعي را به دنبال داشته است حال آنكه حضرت امام حضور زنان در صحنه هاي گوناگون اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي را مجاز و حتي ضروري مي دانند منتهي مشروط به يك شرط و آن حفظ عفت عمومي است كه براي سلامت و رشد جامعه و خود زنان از ضروريات است. اثر اين رهنمودها در جامعه نيز چه در طول انقلاب و چه پس از آن بخوبي مشهود است و آن احساس وظيفه و مسئوليتي را كه اشاره شد ما مي توانيم در نقش زنانمان در به پيروزي رساندن انقلاب در حضور وسيع و نقش سازنده آنان در پشت جبهه ها در طول جنگ تحميلي و يا در فعاليتهاي فرهنگي گوناگوني كه درگوشه و كنار مملكت در كانونهاي فرهنگي و مساجد از طرف زناني كه در بسياري موارد حتي جامعه توانمنديهاي لازم را نيز در آنان ايجاد ننموده است مشاهده نمائيم و اينها مصاديقي از آن مشاركت اجتماعي در مفهوم وسيع مي باشد.حضور: قبل از اينكه بحث را به مسائل تحصيلي و حرفه اي بكشانيم اين سئوال مطرح است كه رژيم گذشته نه فقط مشاركت را، مشاركت اقتصادي تعريف مي كرد، بلكه به نظر مي رسد كه در خود آن مشاركت اقتصادي هم فقط شكل خاصي از مشاركت را مطرح مي كرد و آن هم مشاركت مزدبگيري و حقوق بگيري بود. هر نوع مشاركت اقتصادي خارج از دريافت مزد و حقوق اساساً جزء محاسبه مشاركت محسوب
نمي شد. اين را شما تائيد
مي فرمائيد؟
خانم موسوي: البته خانم سفيري با توجه به زمينؤ تخصصي خودشان بهتر مي توانند راجع به آن بحث بكنند ولي به نظر من اين مسئله محاسبه نشدن يا به حساب نيامدن ساير فعاليت هاي زنان در مشاركت اجتماعي به معناي مشاركت اقتصادي، حقيقتش خيلي اختصاص به قبل از انقلاب ندارد، بخاطر اينكه در حال حاضر هم بسياري از فعاليت هائي كه خانمها مي كنند با آن تعاريف بين المللي كه در اقتصاد پولي داريم از نظر فعال بودن و اشتغال، اين فعاليت هاي زنان به حساب نمي آيد. حتي همان فعاليت هاي اقتصادي زنان كه در نظام اقتصاد پولي بين المللي مطرح است و در تعاريف بين المللي الاَّن هم به آنها مراجعه مي شود، مسئله اين است كه اينها هم به حساب نمي آيد. البته من فكر مي كنم كه يك مقدار كه در بحث پيش برويم اينها را بتوانيم بشكافيم اينهم يكي از معضلات ماست در زمينه محاسبه نشدن و به حساب نيامدن فعاليت هاي زنان، از جمله
فعاليت هاي اقتصادي شان كه مزد دريافت نمي كنند به لحاظ مزد دريافت نكردن در اقتصاد پولي و در توليد ناخالص ملي به حساب نمي آيد و محاسبه نمي شود. و نكته اي را كه من اشاره كردم اين بود كه، حالا اين بحث را ما در قسمت مشاركت اجتماعي مي توانيم داشته باشيم امّا نكته اي را كه مورد توجه است آنكه مشاركت اجتماعي مفهومي بسيار وسيع تر از مشاركت اقتصادي دارد. فرض بفرمائيد ما حركتي را كه زنانمان چه در طول تاريخ، در برهه هاي تاريخي كشورمان، در مقاطع حساس و حتي در قيامهائي كه صورت گرفته است، دخالت داشتند و همچنين در دوران پيروزي انقلاب، نقش عظيمي را كه در به پيروزي رساندن انقلاب اسلامي داشتند، شركت شان در تظاهرات و تمام فعاليت هائي كه در اين راستا صورت گرفته همه موجب آن شد كه ما بارها و بارها از حضرت امام داشته باشيم كه زنان را رهبر نهضت معرفي كردند و پيش قدم معرفي كردند، معلمان مردان معرفي كردند، چه
بعد از پيروزي انقلاب حساسيت هائي كه علي رغم فقدان آن توانمنديهائي كه جامعه
مي بايست براي زنان ما ايجاد بكند
علي رغم فقدان اين توانمنديها ما شاهد بوديم كه به واسطه همان احساس مسئوليت و احساس وظيفه، در حوزه هاي مختلف كه جامعه دچار معضل و مشكل بوده ايفاي نقش كردند ازجمله نقش زنان را در پشت جبهه و در دوران جنگ را هيچ وقت
نمي توانيم ناديده بگيريم كارهاي عظيمي كه در اين دوره صورت گرفته و يا در گوشه و كنار مملكت كارهاي فرهنگي كه، كانونهاي فرهنگي كه توسط زناني گمنام شايد با تخصص هاي خيلي بالائي كه ندارند تحصيلات خيلي بالا هم كه ندارند باز به واسطه همان احساس وظيفه، مشغول به فعاليت هستند كارهاي فرهنگي گوناگون
مي كنند و به نوبؤ خودشان نقش ايفا
مي كنند براي ارتقأ فرهنگي جامعه.اينها مصاديقي از آن مشاركت هاي اجتماعي است و وقتي صحبت از مشاركت اجتماعي مي كنيم مي بايست اين جوانب و مصاديق را ببينيم و بدانيم كه مشاركت اجتماعي، اختصاص به مشاركت اقتصادي ندارد. و بعد هم مشاركت اقتصادي همانطور كه شما اشاره كرديد، متاسفانه آن چيزي كه فقط محاسبه مي شود، فعاليت زنان در آن بخش اقتصاد پولي است و فعاليت هاي عظيم آنها در بخش اقتصاد غيرپولي محاسبه نمي شود. اين را تصور
مي كنم با بحث هائي كه مي توانيم در زمينه مشاركت اجتماعي و در بخش اشتغال داشته باشيم آنجا بيشتر مي توانيم بشكافيم. من تصور مي كنم اين محدوديت اختصاص به قبل از انقلاب نداشته باشد. اين امر بيشتر مربوط مي شود به نظامهاي محاسباتي
بين المللي با تعاريف خاصي كه از كار و اشتغال دارند كه آن ارتباط مستقيم با دريافت مزد دارد و هر گونه فعاليتي خارج از اين چارچوب را جزء فعاليتهاي اقتصادي به حساب نمي آورند و لذا بسياري ازفعاليتهاي بواقع اقتصادي زنان از جمله زنان جامعه ما چه در خانه چه در مزرعه چه در كارگاههاي فاميلي و خانوادگي به حساب فعاليت اقتصادي گذارده نمي شود كه البته اين محاسبه نشدن ناديده گرفته شدن حقوق اجتماعي زنان و ديني را كه از طريق اين فعاليتها بر گردن خانواده و جامعه دارند به دنبال دارد.حضور: به نظر مي رسد كه جايگاه انديشؤ حضرت امام(س) در مقام مقايسه با دو برداشت مختلف از نقش زن بهتر مي تواند معني پيدا كند. ما در جامعه خودمان دو انديشه و تفكر را با هم داشتيم، يك انديشؤ مذهبي سنتي كه تديّن و وظيفه ديني زن را در پرهيز از مشاركت اجتماعي و نفي حضور در روابط اجتماعي
مي داند و نقطؤ مقابلش، ديدگاهي كه شاخص مشاركت زنان را با اعلام برداشتن پرده حجاب و برداشتن موانع روابط جنسي و احتمالاً روابط آزاد بين زن و مرد مي داند. من
مي خواهم خواهش بكنم كه خواهرانمان در اين مورد بفرمايند نظر حضرت امام چگونه مشاركت جدي زنان را با حفظ لوازم اصلي ديانت تواماً تذكر و يادآوري مي فرمايند.خانم سفيري: دربارؤ اين دو ديدگاهي كه شما مطرح كرديد حضرت امام مي فرمايند اين ها تبليغات است كه گفته اند اگر اسلام پيدا شد زنها بايد بروند توي خانه ها بنشينند و قفلي هم درش بزنند كه بيرون نيايند، اين چه حرف غلطي است كه به اسلام نسبت
مي دهند، در صدر اسلام زنها توي لشكرها هم بوده اند در ميدانهاي جنگ هم مي رفتند، اسلام با دانشگاهها مخالف نيست با فساد آن مخالف است در مورد سئوالي كه از ايشان مي شود با اين مفهوم كه شما در مورد مشاركت اجتماعي و حضور زنان در دانشگاه و كار كردن چه نظري داريد؟
مي فرمايند كه زنان در جامعه اسلامي آزاد هستند و از رفتن آنها به دانشگاه و مجلسين به هيچ وجه جلوگيري نمي شود، از فساد اخلاقي جلوگيري مي شود. راجع به مواردي هم كه به حكومت نسبت دادند اين بيان حضرت امام نشانگر ديدگاه ايشان است كه همان ديدگاه اسلام نسبت به مسئله زنان است. در زماني كه پيامبر اين دين را به مردم رساندند زماني بود كه زنان هيچ گونه ارزش و منزلتي در آن جامعه نداشتند و ايشان ضمن اينكه براي زنان ارزش و معنويت بالائي قائل شدند آنها را در فعاليت هاي اجتماعي هم وارد كردند و اهميت براي آنان قائل شدند، در راي دادن در حضورشان در تصميم گيري هاي سطح بالا. و در تحصيل، در مشاركتشان در جنگ ها، در قوت دادن به نيروهاي اسلام كه در جبهه ها مي جنگيدند در همؤ زمينه ها ما مي بينيم كه اين اهميت را براي زنان قائل شدند و ضمن اينكه حضور آنها را محترم و غنيمت دانستند، به مسئله حجاب كه جلوگيري از فساد اخلاقي مي شود، توجه خاص كردند و تمام موارد را هم حضرت امام از اين جهت متذكر شده اند كه آمدن زنها را به دانشگاه و مجلسين اصلاً كسي جلوگيري نمي كند، بايد باشند، فقط ما آن چيزي را كه مخالفيم، يعني در حقيقت اسلام مخالف است، فساد اخلاقي است. و جاهاي ديگري هم باز ايشان اشاراتي به اين مسائل فرموده اند كه بحمدا... در اين سالهاي اخير زنان بطور شايسته و با حفظ موازين شرعي وارد شدند و تبليغات و مسائل زيادي هم در اين زمينه داشتند. اين نشان مي دهد كه امام با اين نظر كه زنان مشاركت نداشته باشند در جامعه و در خانه بمانند و مردها كارها را انجام بدهند مخالفند و مي فرمايند زنان نبايد خيال كنند حالا بايد كنار بروند و مردها كارها را انجام بدهند، گرفتاريها آنقدر زياد است كه هر شخصي در هر محلي هست تكليف دارد كه آنجا را خوب بسازد. يعني مسئول مي كنند زنان را در هر جائي كه هستند، آن محيط را خوب بسازند و از فساد اخلاقي جلوگيري كنند يعني اينكه مشاركت دارند. اين واقعاً مسئله كساني را كه فكر مي كنند مشاركت زنان حتماً با آزادي بي حد و حصر و با
بي بند و باري بايد همراه باشد و آزادي را به اين معني مي گيرند، مخالف است. كاملاً سطح آن فرق مي كند يعني ما مي بينيم كه چقدر زيبا ايشان اشاره مي كنند به اين موضوع كه زنان، نبايد نقش خودشان را در جامعه از دست بدهند، بايد بيايند در جامعه فعاليت داشته باشند ضمناً، اين هيچ مغايرتي ندارد با فكر كساني كه عقيده دارند زنان بايد به مسائل اخلاقي و اسلامي توجه داشته باشند، اتفاقاً، به نظر مي آيد كه در اين صورت اصلاً كارها بهتر هم انجام خواهد شد. آنهائي كه فكر مي كنند زنان با بي بند و باري مي توانند در جامعه بيايند و فعاليت بيشتري داشته باشند به عكس است، بهر حال به نظر مي رسد كه امام به نحوي در هر دوي اين نظرها ايراد وارد مي كنند. و نظر خودشان بر اين است كه زن بايد باشد، مشاركت اجتماعي داشته باشد ضمن اينكه مسائل اخلاقي هم رعايت بشود.حضور: خيلي ممنون. براي اينكه بحث يك مقدار فني تر و دقيق تر دنبال شود مي پردازيم به يكي از شاخص هاي مهم حضور زنان، كه مشخصاً مربوط به تحصيلات رسمي در مقاطع مختلف است و بنظر
مي رسد كه اگر ما شاخص تحصيلي دوران دبيرستان را يكي از
شاخص هاي رايج حضور زنان در مسائل فرهنگي و اجتماعي ببينيم اعداد و ارقام جالبي در اين زمينه وجود دارد كه مي شود مطرح كرد، تا آنجائي كه آمارها اعلام كرده اند در اوج فعاليت هاي آموزشي و فرهنگي آخر سال هاي حضور شاه نسبت جنسي در دانش آموزان سال چهارم متوسطه 46% به نفع مردان بوده است، يعني زنان 46% عقب تر از مردان بودند و اين رقم در سالهاي پس از انقلاب با اعتماد و اطميناني كه جامعه نسبت به نظام تعليم و تربيت پيدا كرد، و با خط مشي هائي كه حضرت امام ارائه كردند اين اختلاف به 20 درصد رسيد، يعني دانش آموزان سال چهارم ما در سال هفتاد اختلاف نسبت جنسي شان 20% است كه اگر اين را هم با توجه به محدوديت هاي شديدي كه عملاً در محيط هاي روستائي براي دسترسي به دبيرستان وجود دارد محسوب بكنيم مي بينيم كه تقريباً در محيط هاي شهري مي شود گفت كه اين اختلاف به صفر رسيده يا نزديك به صفر است. من مي خواستم ببينم كه شما آمارها و اطلاعات ديگري در اين زمينه داريد؟
خانم سفيري: در ارتباط با ميزان باسوادي زنان در قبل و بعد از انقلاب كارهاي زيادي شده و مشخص مي كند سواد در ميان زنان رشد زيادي داشته، بخصوص در قسمت زنان شاغل كه كار تحقيقي مي كردم، خيلي جالب بود، ميزان باسوادي زنان شاغل نسبت به مردان تفاوت خيلي زيادي دارد بطوريكه زنان شاغل ما تمركز درصد سوادشان بيشتر روي متوسطه است در
صورتيكه مردان در ابتدائي، يعني اين با آن صحبتهايي كه در مورد زنان در ايران
مي شود كه از لحاظ سواد در سطوح بالايي نيستند و بيشتر در سطوح پايين و در مشاغلي كه نسبتاً به تحصيلات پايين نياز دارد متمركز هستند، جور در نمي آيد. اين آمار براي من خيلي جالب بود و مي خواستم اين موضوع را اينجا طرح كنم كه اين تبعيضاتي كه مي گويند بين زن و مرد وجود دارد و در مورد ايران صحبت هاي اينجوري مي كنند اين كار را كه ما كرديم مي شد گفت متوسطِ زنان شاغل ما، متوسطه است يعني دوازده كلاس درس خوانده اند. و اين خيلي جالب است در حاليكه در مردان در حد ابتدايي است و شايد الاَّن براي ما اين مناسب هم نباشد كه بگوئيم كه تمركز سواد مَردان ما بعد از انقلاب در حد ابتدايي است، بهر حال آمار اين را نشان مي دهد ولي ما مي خواهيم چيزي را كه جالبتر است بگوئيم، و آن اينكه تفاوت بين زنان و مردان، به نفع زنان در بعد از انقلاب، بوده است.حضور: در مورد سطح و مسئلؤ سواد، خانم ها، خانم موسوي اگر مطلبي داريد بفرمائيد.خانم موسوي: در مقايسه وضعيت سواد زنان در سالهاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي با مراجعه به آمارهاي مربوط به سالهاي 55 و 65 شاهد 17% رشد هستيم زيرا كه ميزان باسوادي زنان از 5/35 درصد در سال 55 به 1/52 درصد در سال 65 رسيده است به علاوه اينكه از سال 65 تا سال 68 طبق آمار نهضت سوادآموزي حدود يك ميليون و صد و هشت هزار و دويست و پنجاه نفر از زنان بزرگسال كشور ما، باسواد شده اند كه اين ميزان تا امسال يعني سال 73 قطعاً به رقمي بيشتر از 17% رشد مذكور خواهد رسيد. همچنين آمار ديگر نشان
مي دهد كه رشد تحصيلي دختران در مقطع ابتدائي از سال 58 الي سال 68 از 6/80% به 98% رسيده يعني چيزي حدود 18% اضافه شده در مقاطع راهنمايي هم باز اين افزايش را ما ملاحظه مي كنيم از 9/46% در سال 58 به 9/56% افزايش پيدا كرده و البته در سطح دبيرستان اين افزايش كمتر است به لحاظ مشكلات و مسائل گوناگوني كه وجود دارد، اين رشد تحصيلي از 9/20% به 4/22% رسيده است.از آنجائي كه سواد و تحصيلات كه
پيش از اين هم به آن اشاره شد و در چگونگي مشاركت اجتماعي زنان به عنوان يك ابزار بسيار مهم به شمار مي آيد و از اين جهت كه تحصيلات يكي از زمينه هاي تقويت آگاهي زنان است و افق ديد زنان را گسترشمي دهد و فرصت هاي انتخاب را براي آنها زياد مي كند و در زمينه هاي مختلف توانمنديهايشان را بالا مي برد با توجه به اهميت مسئله سواد، اين افزايش چشمگيري كه نشان داده شد، خوشحال كننده و مايؤ اميدواري است ولي از طرف ديگر با ملاحظه آماري كه در سطح دبيرستان و همينطور در سطح دانشگاه مشاهده مي كنيم كه اشاره كردم در سطح دبيرستان رشد تحصيلي زنان 4/22% است و از طرف ديگر در سطح دانشگاه هم طبق آماري كه ما داديم در سال 69ـ70 نسبت جنسي دانشجويان دختر به پسر 3/27% بوده است. مي بينيم علي رغم اين افزايش و علي رغم پيشرفتهائي كه در اين زمينه حاصل شده، جهت رفع موانعي كه در مقاطع تحصيلات دبيرستاني و تحصيلات عالي در رابطه با تحصيلات زنان وجود دارد براي اينكه اين درصدها را هم به يك حد قابل ملاحظه برسانيم باز كارهاي زيادي باقيمانده كه بايد انجام بدهيم.خانم شجاعي: بسم اللّه الرحمن الرحيم با درود به روح پر فتوح حضرت امام، احيأگر حقوق زنان در جاهليت قرن بيستم، اگر اجازه بدهيد مي خواهم از يك زاويؤ ديگري به وضعيت آموزشي زنان در قبل و بعد از پيروزي انقلاب نگاه كنم.خواهرمان خانم موسوي اشاره كردند به اينكه بعضي مفاهيم بعد از انقلاب اسلامي و در نظام جمهوري اسلامي به تعريف مجدد نياز دارند. و تنها معيارها و ملاك هاي بين المللي و استانداردهائي كه در تعاريف و مفاهيم بين المللي وجود دارد نبايد براي ما مطرح باشد. من حالا اين را به عنوان يك نظر، به عنوان يك موضوعي كه انديشمندان و صاحب نظران دربارؤ آن بحث بفرمايند مطرح مي كنم كه آيا ما در مورد تعريف سواد، نيازي به يك تجديد نظر در تعريف اين مفهوم نداريم؟
شما نگاه بكنيد به تعريف سواد در تعريف مصطلح به كسي باسواد مي گويند كه توانائي خواندن و نوشتن داشته باشد. يعني اعداد و حرف را بشناسد، كلمات را بخواند امّا اگر سواد را با يك تعريف جديدي در نظام جمهوري اسلامي، بخواهيم به كسي كه داراي اطلاعات و آگاهي ها و توانمنديها، شناخت، درك و شعوري است كه قادر است به يك زندگي سالم و يك زندگي صحيح كه منطبق با ارزشهاي اسلامي است اطلاق كنيم و در نظر بگيريم، اگر ما سواد را به اين ترتيب تعريف بكنيم عبارت است از ابزاري كه سبب مي شود آن فرد احساس مسئوليت و تكليف بكند در اجتماع، اگر ما سواد را اينجور تعريف بكنيم كه اين فرد در تعيين سرنوشت سياسي و اجتماعي خودش و در واقع در آن مفهوم مشاركت اجتماعي به معناي وسيع كلمه اش شركت نمايد اگر اين توانائي را پيدا بكند آيا فكر نمي كنيد كه ميزان زنان باسواد و به عبارت ديگر ميزان زنان فهيم جامعه ما خيلي زياد مي شوند. چون ببينيد ما يك سري مراكز آموزشي عمومي داريم، به دليل اسلامي بودن نظام، كه اين مراكز در كشورهاي ديگر وجود ندارد. شما آموزش احكام را به يك دختر نُه ساله در نظر بگيريد كه چگونه از همان ابتدا خانواده، پدر و مادر به او ياد مي دهند، حتي اگر اين دختر به مدرسه هم نرفته باشد با اين احكام آشناست.ما يك سري آموزشهاي عمومي داريم از طريق رهبران ديني، مساجد چه در ايام خاص، يعني مجالس سوگواري و چه در ايام نمازهاي جماعت و غيره آموزش داده مي شود. خوب آن آقاي پيشنماز مسجدي كه بين نماز ظهر و عصر چهار تا مسئله شرعي مي گويد يا يك مسئله اي را مطرح مي كند و اين خانمي كه نمي تواند چيزي بخواند ولي يك اطلاعات عمومي لازمي را كسب كرده است و درواقع در جامعه ما، من محاسبه مي كردم به همين ترتيب، در ذهنم البته، چقدر از خانواده هاي شهداي ما، مادران شهداي ما بي سواد هستند؟ اگر بخواهيم با آن ديد و استانداردهاي
بين المللي نگاه كنيم درواقع زير خط توسعه هستيم، ولي ما چون رشد و توسعه يافتگي را با آن تعاريف جديد كه عرض كردم مي بينيم اينها بايد تعريف نو بشوند اگر به آن شكل بخواهيم تعريف بكنيم آن زني كه تمام هستي خودش را، همان سبد تخم مرغي كه دارد به جبهه تقديم مي كند، آن زني كه در ستادهاي پشتيباني جبهه هاي ما بود و آن زنهائي كه در رفراندم ها، در انتخابات شركت كردند درواقع به يك حد نسبي از رشد سياسي و آگاهي سياسي و درواقع به درك اجتماعي رسيده اند كه اين مسائل را تشخيص مي دهند، من مي خواهم عرض بكنم كه گاهي برخورد كردم حتي بصورت عيني و واقعي، زناني كه در روستاها زندگي مي كنند، بي سواد هم هستند اما بقدري زيبا تحليل مي كنند مسائل اجتماعي را و مسائل سياسي را، يعني بقدري زيبا و عميق، دوست و دشمن را مي شناسند و بقدري احساس تكليف خودشان را در شرايط و برهه هاي حساس تاريخ مي دانند كه شايد يك دانشجوي علوم سياسي دانشگاه هاروارد آمريكا اين قدرت تحليل را نداشته باشد، چرا؟! چون آنها يك سري مطالب كلاسيك، بصورت تئوريك رامي خوانند و در عمل شان شايد تاثيري ايجاد نمي كند، اطلاع زياد مي شود و از جهت تئوريك هم به قضيه وارد هستند ولي، اين انگيزؤ شركت در انتخابات رياست جمهوري را خودش ايجاد نمي كند و آمار هم نشان مي دهد چنين مطلبي را. حالا بحث مشاركت سياسي را بصورت خاص نمي خواهم اينجا مطرح بكنم. درمجموع مي خواهم عرض بكنم كه ما اگر دقت بكنيم، يعني سواد را بيائيم با يك تعريف جديد بگوئيم مجموعه اطلاعات و آگاهي هائي كه زنان جامعه ما در مسائل تربيتي، در مسائل بهداشتي در مسائل اخلاقي، در احكام ديني دارند، اگر با اين مجموعه بخواهيم در نظر بگيريم، من فكر مي كنم آمار و ارقام يك دگرگوني و تحول ديگري پيدا مي كنند و ما با يك تعداد بالائي از زنان فهيم و با فكر جامعه مان مواجه مي شويم كه اين البته نياز به يك بحث كيفي دارد و نياز به كمي كردنش، طبقه بندي كردنش و قرار دادن حداقل و حداكثر و درجه بندي كردن آن دارد.ـ خانم موسوي: من يك سئوالي از خدمت شما دارم كه اين جنبه مفهوم، فهيم بودن را بكار برديد، اين جنبه غيرقابل انكار است. اگر اين چنين نبود اين تلاش و نقش بسيار بسيار عظيم و سازنده زنانمان را همانطور كه در ابتداي صحبتم هم اشاره كردم، نداشتيم در برهه هاي مختلف در جامعه خودمان اين چيز غيرقابل انكار است. ولي آيا تصور نمي كنيد به همين مسئله فهيم بودن اگر همان توانائي خواندن و نوشتن و استفاده از منابع مكتوب اضافه نمي شد آيا كارآئي بالا نمي آمد؟ يا كارآئي بيشتر از آنچه كه تا به حال بوده است
نمي شد؟
ـ خانم شجاعي: البته قصد انكار تاثير سواد و مطالعات و آموزش را در رشد فكري و فرهنگي اجتماعي زنان در جوامع ندارم، اين مسئله بديهي است. منتهي يك نكته در مقام ارزيابي است و مي خواهم عرض بكنم مثلاً ما وقتي آمار و ارقام را نگاه مي كنيم آمار و ارقام موجود در سازمانهاي مختلف جمع مي شود، و خوب مي بينيم اين آمار را كه مي گذاريم كنار استانداردهاي
بين المللي رقم خيلي پائيني را نشان مي دهد و فقط در ارزيابي مد نظر است حالا اگر همين زني كه داراي يك سري اطلاعات، با روشهاي خيلي مشخص تر و دقيق تر، چه از طريق رسانه هاي گروهي، من حتي قائل به آموزش عمومي زنان جامعه هستم و بحثي هم در شوراي فرهنگي اجتماعي زنان داشتيم روي اين قضيه كه ما بيائيم براي اين تيپ زنان جامعه مان، آموزش عمومي قرار بدهيم حتماً شما اطلاع داريد كه زنان باسواد ما بعد از مدتي به دليل عدم وجود منابع مكتوب در حد آنها بعداز يك مدتي دچار بي سوادي مي شود، و فراموش مي كنند سوادشان را، بازگشت به بي سوادي
مي كنند. خوب اگر اينها از طريق آموزشهاي عمومي و از طريق پر كردن اين خلا انجام شود خوب مسلماً ما به نتايج مطلوبتري دست خواهيم يافت. قطعاً انكار اين قضيه نيست.ـ خانم سفيري: موردي را هم اينجا اشاره كنم كه چه در زمينه اشتغال كه كار تحقيقي مي كردم و هم در زمينؤ ميزان تحصيلات كه شما اشاره داشتيد، ما يك مقداري، مطلب اينكه باآمارهاي بين المللي وباشاخص هاي بين المللي كار مي كنيم هرچند كه در تحليل هايمان نبايد به آنها اكتفا بكنيم اگرچه قبلاً، در بحبوحؤ انقلاب زياد هم به اين مسائل و به اين هاي و هوي هائي كه در مورد ما مي شد توجهي نمي كرديم. ولي به مرور متوجه شديم كه بهرحال با حربه اي كه ما را
مي كوبند و ايران بعد از انقلاب اسلامي را مي كوبند، ما ناچاريم با همين حربه ها به سراغ آنها برويم اين است كه با آمار و ارقام و پژوهشهاي انجام شده جلو برديم آمارهائي كه بين المللي هستند، احتمال غير صحيح بودنشان هم وجود دارد، بخاطر موضع گيري كه نسبت به ما دارند حتي كم شماري هم وجود دارد. بنابراين به آمارهاي اشتغال و سواد كه بين المللي است زياد نمي شود اعتماد كرد ما خودمان كار كرديم و مي دانيم كه اين واقعيت ندارد ولي بهرحال ما ناچار هستيم با آن چيزهاي تعريف شده با اين مفاهيم تعريف شده بين المللي، با اينها سر و كار داشته باشيم هرچند همانطور كه خودتان اشاره كرديد در تحليل هايمان بايد مواظب باشيم، يعني فقط اكتفاي به اين قسمت نكنيم.حضور: ضمن اينكه مي خواهم تاكيد بكنم كه تعريف مجدد مفاهيم و نگاه بومي كردن به شاخص ها، يك اصل ضروري است، اما شايد انتخاب همان زبان بين المللي براي تعريف مفاهيم دفاع از آمارها يكي از شيوه هاي مطلوبي است كه
مي توانيم از طريق آن اقدام بكنيم من در همين راستا مي خواهم يك
اشاره اي بكنم كه در بعضي از آمارهاي مربوط به نسبت جنسيت دانشجويان و حتي نسبت شغلي در نهادهاي تخصصي دستاوردهائي
بعد از انقلاب داشتيم كه حائز اهميت است ازجمله در زمينه كادر علمي دانشگاهها رژيم گذشته با سابقه چهل ـ پنجاه سال ادعاي برابري زن و مرد در بالاترين سالهاي خودش نسبت جنسي كادر آموزشي در دانشگاههايش 7/12 بود و نظام جمهوري اسلامي كه از بركت وجود حضرت امام باقي مانده، اين نسبت را به 5/15% رسانده و اين در حاليست كه شب و روز دربارؤ محدوديت زنان در اين نظام تبليغ
مي شود من خواهشم اين است كه سركار خانم سفيري اگر در اين زمينه آمارهاي ديگري دارند، ارائه دهند.خانم سفيري: در ارتباط با نوع شغل كه ما مقايسه مي كرديم بين مشاغل، همانجور كه شما فرموديد، در ارتباط با مشاغل علمي، فني و تخصصي، 27/60% شاغلين زن ما در مشاغل علمي، فني و تخصصي جاي دارند و اين واقعاً يك افتخاري است براي ما كه زنان بعد از انقلاب در اين سطح در مشاغل فني و تخصصي كه سطوح تحصيلات بالائي را هم مي طلبد بهرحال حضور دارند. اين نكته خيلي مهمي است درحاليكه مردان، يعني نسبت مردان در اين قسمت تنها 06/12 از شاغلين مرد ما در مشاغل علمي فني و تخصصي هستند.البته اين را من بگويم كه اين آمار را من از شهر تهران گرفتم، ولي باز در كل كشور هم همينطور هست. يعني زنان ما، اكثريت شاغلين زنان ما در سطوح بالاي تحصيلات و در مشاغل آموزشي و تخصصي قرار دارند كه فكر مي كنم اين يك نكته مثبتي است براي خانمها، تا جلوي صحبت ها و شايعاتي را كه مي گويند زنان ايراني سواد ندارند يا در سطوح پائين سواد هستند، بگيرند. اين خودش نشانگر آن است كه اين حرفها همه اش بيهوده و عبث است.حضور: خيلي ممنون من در ادامه همين صحبت شما مي خواهم اشاره بكنم كه آمار نشان مي دهد كه ما در نسبت جنسي در دانشگاهها قبل از انقلاب هميشه در رشته پزشكي آمار به نفع مردان بوده يعني نسبت جنسي دانشجويان پسر فزوني داشته بر نسبت جنسي دانشجويان دختر. ولي از سال 58 به بعد براي اوّلين بار اين نسبت به 51% رسيده به نفع مردان و در سال 70 ـ 69 كه جديدترين آماري است كه من به آن دسترسي پيدا كردم ما در شاخؤ پزشكي 32104 نفر دانشجوي خانم داشتيم كه اين بالاترين رقم جنسي در طول تحصيلات نظام دانشگاهي در ايران هست. من خواهش مي كنم كه اگر در ادامه همين مقايسه هاي آماري نسبت حضور در مشاركت هاي زنان، خواهران مطلبي دارند، بفرمايند.ـ خانم شجاعي: اين مطلب كه فرموديد، از ابعاد مختلف قابل بررسي است، يك نكته در واقع به نقش قوانين و مقررات و در واقع زمينه سازي براي افزايش مشاركت اجتماعي زنان در اين امر نهفته است كه بخشي از موفقيت يا رشد و نسبت حضور دانشجويان دختر در اين زمينه ها را بايد مرهون مقرراتي بدانيم كه نظام آموزشي ما وضع كرده است و آن اينكه در بسياري از رشته ها بخصوص براي خانمها سهميه خاصي قرار دادند و در زمينه رشته تخصصي زنان اجازه ادامه تحصيل براي كسب تخصص براي مردان صادر نكردند و قائل نشدند. از بُعد ديگر وقتي بررسي مي كنيم درواقع احساس ضرورت و تكليفي است كه يك نظام اسلامي بايد براي فراهم كردن زمينه، موازين شرعي و موازين اسلامي داشته باشد، آنرا هم اينجا مي بينيم كه خود همين قضيه تشويق مي كرد و ترويج مي كرد، گرايش زنان جامعه ما، دختران دانشجوي ما را به اين رشته. مسئله اعتبار رشته و عنوان موقعيت اجتماعي كه دارد اين هم خودش مزيد بر علت بود مضافاً بر اينكه اين رشته از رشته هاي پر زحمت و پر مشغله و پر دردسر هم هست براي خانمها ولي به دليل همين مسائلي كه عرض كردم من تصور مي كنم تحليلم از اين آمار اين است كه مجموع اين عوامل با هم جمع شده اند و نهايت رسيده است به اين قضيه كه افزايش يابد نسبت حضور خانمها به نسبت حضور آقايان.نكته اي ديگر كه باز در آمار مي شود به آن توجه كرد و در مجموعؤ آمار دانشجويان در يك رشتؤ خاص باز با توجه به چهل درصد دانشجويان سهميه اي كه ما داريم در دانشگاهها، سهميه رزمندگان، اگر چهل درصد را ما كنار بگذاريم از شصت درصد باقي مانده دانشجويان ما تقريباً نسبت قريب به پنجاه درصد را مي بينيم يعني اينجوري بايد بررسي كنيم كه خوب مسلماً چهل درصد كه شرايط جوري بود كه خانمها در جبهه نبودند يا به عنوان رزمنده كه جزء سهميه باشند. از آنچه كه باقي مي ماند بصورت مجموع اين رقم خيلي قابل توجه و اهميت است كه در همؤ رشته ها وقتي بررسي شد، 50% دانشجويان غير سهميه ما را دختران تشكيل مي دهند و باز اين نشان دهندؤ افزايش رشد علمي زنان جامعه ما است در مقايسه با قبل از انقلاب.حضور: ظاهراً با اين
صحبت هائي كه شد، اگر تبعيضي وجود داشته باشد در اين رشته خاص، به نفع خانمها و به ضرر آقايان است و در عين حال من فكر مي كنم كه بد نباشد اشاره اي بكنم كه آمار موجود در عين حال حكايت از اين مي كند كه در رشته هاي خاص از جمله بعضي رشته هاي فني و مهندسي، ما با كاهش نسبت جنسي دانشجويان به ضرر خانمها بعداز انقلاب مواجه هستيم. نظر خودتان را در اين زمينه بيان بفرمائيد؟
ـ خانم شجاعي: اگر برگرديم به يك مرحله عقب تر ما در تعداد ديپلمه هاي رياضي و فيزيك خودمان در مقايسه با دانشجويان دختر، رقم يك به چهار را
مي بينيم. يعني اگر شما از زمان تحصيل دبيرستان يا آموزش متوسطه بخواهيد در نظر بگيريد كه حال اگر آن زمان هم از نظر مسير آينده تحصيل و اشتغال تعيين مي شد كه البته باز دلائل مختلفي وجود دارد، ولي واقعيت موجود اين است كه دانش آموزان دختر ما، در رشته هاي رياضي فيزيك، يك چهارم دانش آموزان پسر هستند. طبيعتاً اين تفاوت در عرصه دانشگاه هم نقش خودش را نشان مي دهد. مسئله ديگر، آينده شغلي است، قطعاً خواهران ما، دانشجويان دختر ما، در انتخاب رشته زمينه و محيط كاري اشتغال خودشان را هم مي بينند و به دنبال رشته اي مي روند كه با وضعيت خانوادگي يا مسئوليت نقش مادري و مربي بودن خودشان در محيط خانواده مغايرتي نداشته باشد و رشته هائي را انتخاب مي كنند كه زمينه اشتغال برايشان مناسب تر باشد. مضافاً بر همؤ مطالب اينكه ما تا سال 67 در مقررات گزينش دانشگاه اين محدوديت را متاسفانه داشتيم كه در انتخاب دانشجو براي بعضي از رشته محدوديت داشتند، كه اين در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، با همت بعضي از خواهراني كه آن زمان مسئوليت داشتند برطرف شد اصلاحيه اي در شوراي انقلاب فرهنگي تنظيم شد كه تبعيض رفع شود، البته در مصوبه رفع شد، ولي در عمل باقي بود كه اخيراً در سال گذشته رفع شد. در هر صورت مجموع اين عوامل را در نظر بگيريم. بصورت طبيعي اين مسئله خودش را نشان مي دهد كه در اين رشته تفاوت است، البته اين تفاوت خوب روشن است و به معناي پائين بودن ضريب هوشي و توانمنديها نيست. به دليل موقعيت شغل و موقعيت كاري كه ممكن است در آينده پيش بيايد و بعد هم مسئله قبل از ورود به دانشگاه كه وجود دارد.ـ خانم سفيري: مسئله نوع مشاغل كه خانمها گرايش به بعضي رشته هاي خاص دارند و آينده شغلي هم كه شما اشاره كرديد مربوط به كشور ما هم نيست يك بررسي تطبيقي كه ميان كشورهاي صنعتي و در حال توسعه انجام دادم با اينكه آنان خيلي داد از اين مي زنند كه همؤ خانمها و آقايان از حقوق مساوي برخوردارند باز ديده مي شود كه خانمها در بعضي مشاغل متمركز هستند مانند: مشاغل پزشكي و پرستاري و ديگر مشاغل خدماتي. خانمها بهر حال هر چقدر هم در كشورهاي غربي محدوديتهاي خانوادگيشان كمتر از ما باشد در جامعه اسلامي، خانمها هميشه خودشان را مسئول خانواده و بچه مي دانند و لذا زماني را براي كاري مي طلبند كه لطمه به نگهداري بچه ها و تربيت آنها نخورد در جامعه ما هم، خوب با الهام از فرهنگ اسلامي بهر حال اين مسئله قوي تر است، همانطور كه حضرت امام ارزش كار زنان را در حد تاثير ارزش قرآن بيان فرمودند و فرموده اند مي توانم بگويم همانطوري كه قرآن انسان ساز است زن هم انسان ساز است و انسان سازي را خيلي اهميت قائل مي شوند و اين در تائيد صحبت شما دليلي مي شود بر اين كه خانمها گرايش به مشاغلي پيدا كنند كه دردسر آنچناني نداشته باشد كه از تربيت فرزندان باز بمانند.خانم شجاعي: اگر اجازه بفرمائيد من
مي خواهم به نكته اي ظريف و تا حدي هم غير منتظره و عجيب در خصوص حضور زنان در عرصه هاي بين المللي، استفاده از اين معيارها و استانداردها به عنوان ابزار اشاره كنم، با توجه به جهانبيني ما در مورد جايگاه زن و مرد در عالم آفرينش كه در برابر بحث هاي فمينيستي غربيها قرار دارد، چه ضرورتي دارد كه در همؤ موارد و در همؤ زمينه ها شاخص هاي رشد زنان را با مردان مقايسه كنيم. يعني به نظرم يك خلطي در ذهن ها وجود دارد و در دنيا نيز اين چنين است كه همواره آمار و شاخصه هاي توسعؤ زنان را با مردان مقايسه مي كنند كه مثلاً اگر 50% دانشجويان دانشگاههاي ما دانشجوي پسر باشد و 50% ديگر هم دختر، اين تصور پيش بيايد كه خوب اين رشد است، يا همان بحث تساوي و آن چيزهايي كه در غرب مطرح است. در جهان بيني اسلامي خودمان، در بينش و تفكر حضرت امام، اشتغال زنان و تصدي برخي مشاغل در عرصه اجتماعي از سوي آنان واجب كفايي است، رفع ضرورت هاي اجتماعي است، بايد با اين ديد به آن نگريست. يعني به نظر من هيچ نگران كننده نيست كه آمار دانشجويان دختر در رشتؤ كشاورزي يا معدن يا فني و مهندسي مثلاً پايين باشد. ما نبايد مانعي براي تخصص قرار بدهيم. دو تا قضيه است يكي اينكه ما موانع را برداريم تا زنان بر اساس استعداد، علائق و نيازهاي اجتماعي، در هر زمينه اي كه مي خواهند تحصيل بكنند، دانشجويان دختر ما بايد بتوانند در رشتؤ مهندسي كشاورزي تحصيل كنند. چطور در شاليزارهاي شمال تا زانو مي توانند در گل فرو بروند و يا در مزارع دوش به دوش شوهر كار كنند، ولي حالا اگر بيايد بصورت علمي دانشگاه كشاورزي بخواند مشكل مي شود. خوب بايد اين موانع رفع بشود ولي در عين حال هم آمار براي ما در واقع نگران كننده نيست، اگر در بعضي از زمينه ها و عرصه ها اين تساوي وجود ندارد، چون ما در شاخص ها، زن را با يك زن ايده آل مقايسه مي كنيم و مرد را هم به همين ترتيب، نه زن را با مرد. چون معتقديم در واقع، دو نوع و دو گونه اي از يك انسان هستند كه مكمل هم هستند و اين مكمل بودن گاهي ممكن است به گونه اي باشد كه همديگر را تكميل بكنند.حضور: با تشكر. با توجه به اينكه هنوز دستاوردهائي كه شما به آن اشاره فرموديد در درجه اوّل مرهون يك نهضت و حركت سياسي جدي بود كه به عنوان انقلاب اسلامي در واقع، تحول اساسي را در جامعه ما بوجود آورد و در عين حال در خود اين حركت نقش مهم و اساسي را به فرمايش خود حضرت امام باز، زنها داشتند فكر مي كنم اگر بحث را به مشاركت اجتماعي در وجه نظر خاص آن، مشاركت سياسي بكشانيم موثر باشد، من خواهش مي كنم كه سركار خانم شجاعي در مورد مشاركت سياسي زنان در انقلاب اسلامي توضيح بفرمائيد.ـ خانم شجاعي: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران منشا قدرت قانوني و سياسي جامعه تغيير كرد، و بنابرتغيير منشا قدرت سياسي ما شاهد منشا مشروعيت قدرت سياسي هم بوديم در نهايت منابع قانونگذاري تغيير كرد و اصولاً اين تحول و دگرگوني را ما در منابع مكتوب قانونگذاري خودمان به خوبي مي بينيم در زمينه تعريف مشاركت سياسي علاوه بر تعريفي كه فرهنگ جامعه شناسي سياسي، در چارچوب فرهنگ بين المللي دارد، باز من مي خواهم يك تعريف ديگر بكار ببرم، فرهنگ
جامعه شناسي سياسي مي گويد شركت در فراگردهاي سياسي كه به گزينش رهبران سياسي منجر مي شود و سياست عمومي را تعيين مي كند و يا بر آن اثر مي گذارد و حق مشاركت سياسي را از ويژگيهاي
معرفي كننده نظامهاي دمكراتيك معمولاً
مي شناسيم و بعد هم براي ارزيابي مشاركت يك سري پارامترهائي را بر مي شمارد مثل تعداد زن يا مرد (حالا اختصاصاً راجع به زن صحبت مي كنيم) زنان نماينده مجلس. تعداد مشاغل بالاي رسمي دولتي كه زنها بر عهده دارند و تعداد احزاب و تشكلات سياسي زنان، ميزان شركت زنان در انتخابات به عنوان راي دهنده و يا انتخاب شونده، تعداد مطبوعات يا ساير حركت هاي سياسي مثل رفراندومها، تظاهرات يا اعتصابات و بعد عليرغم كميت ناپذيري پديده هاي كيفي به شكلي اين داده ها بصورت نموداري از مشاركت سياسي در جامعه بيان مي شود. اما، از سوي ديگر
مي توان گفت به آگاهي، حضور و شركت آحاد ملت در عرصه هاي گوناگون سياسي براي تعيين سرنوشت سياسي خود و
جامعه شان، مشاركت سياسي مي گويند. اين تعريفي عام تر و شامل تر از مشاركت سياسي است. معمولاً قانون اساسي هر كشوري، بطور جامع، هم حق مشاركت سياسي افراد را تعيين مي كند و هم شيوؤ استفاده از نظرات و مشاركت افراد را. حالا، بعد از ذكر اين تعاريف موجود از مشاركت سياسي مي رسيم به ديدگاه حضرت امام؛ حضرت امام در زمينؤ مشاركت سياسي زنان به دو نوع نقش قائل بودند. يك نقش مستقيم زنان در مشاركت سياسي و يا نقش مرئي و ملموس و يك نقش غير مستقيم يا نامرئي يا پنهان زنان در مشاركت سياسي. البته از زاويه ديگري هم اين قضيه قابل بررسي و قابل تبيين است كه ما بيائيم در اَدوار مختلف بعد از انقلاب يعني در مرحله تكوين نظام، در مرحله تاسيس نظام، در مرحله تثبيت نظام و بعد در مرحله تداوم نظام و صدور انقلاب، بيائيم اين مشاركت را ارزيابي بكنيم كه حالا اگر فرصتي بود مطالبي را عرض خواهم كرد.اصولاً ديدگاه حضرت امام چه در بياناتي كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي داشتند در واقع براي رشد سياسي و افزايش رشد آگاهي دادن به زنان از طريق پيامها، بيانات و سخنراني ها و حتي خطابه ها معتقد به مشاركت يك طبقه و يك گروه خاصي از زنان نبودند اين وجهه در واقع خيلي مشخص است در مقايسه اي كه با دوران قبل از انقلاب انجام دهيم كه تودؤ زنان ما، يعني عموم زنان ما، اكثراً طبقات پائين جامعه زنان ما، اين آگاهي اين حضور، اين مشاركت و اين احساس مسئوليت را براي تعيين سرنوشت سياسي خودشان كاملاً يافتند. نكتؤ ديگري كه در بيانات ايشان مطرح است بخصوص در رابطه با مشاركت اين است كه ايشان، اين را به عنوان يك اجازه مطرح نمي كنند، در پاسخ به اين سئوال كه آيا زنان مي توانند در مسائل سياسي مشاركت داشته باشند، ايشان به عنوان يك تكليف مطرح مي كنند كه زنان بايد در مقدرات اساسي مملكت نقش داشته باشند، اگر ما اين جمله حضرت امام را به عنوان كلام يك كسي كه رهبر اين نظام است و فقيه است و مجتهد است و مرجع تقليد است در نظر بگيريم و اين در واقع مي شود يك حكم واجب براي زنان ما وقتي ايشان بفرمايند زنان بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كنند. فرق بين جواز و وجوب روشن است در واقع از اين عبارت و بيان ايشان حكم وجوب استنباط مي شود كه به عنوان يك تكليف واجب شرعي است براي زنان و بحث مشاركت سياسي را مطرح مي كنند نكته ديگر كلمه مقدرات اساسي چيست؟ آن اموريكه نقش تعيين كننده در سرنوشت سياسي يك ملت دارد ايشان ضمن تائيد اين رشد، كه مي فرمايند بينش سياسي زنان افزايش پيدا كرده و اين امر سبب ابطال نقشه هاي دشمنان نسبت به زنان و مردان در جامعه شده است. در جاي ديگر مي فرمايند: بالاترين ثمره انقلاب حضور تمام اقشار يعني زنان و مردان در جامعه است مي فرمايند كه، اين قضيه حتي عنوان و موضوع بحث هاي زنان در مجالس خودشان هم متفاوت شده يعني اگر زماني در يك شرايط اجتماعي موضوعي براي بحث دربارؤ مسائل خاص زنان بود در اين زمان ديگر به بحث هاي سياسي مي پردازند اين را در واقع به عنوان يك نمونه اي از رشد و افزايش بينش سياسي زنان مورد اشاره قرار مي دهند. حضرت امام دخالت در امور سياسي را به عنوان يك تكليف براي زنان لازم مي دانند و مي فرمايند كه تحقق واقعي جمهوري اسلامي در گرو انجام وظيفه زنان و مردان كشور است، يعني زماني كاملاً به تمام اهداف و آرمانهايمان مي رسيم كه اين مشاركت به صورت عيني و ملموس و همه جانبه خودش، در تمام سطوح زنان كاملاً جاري وساري باشد.حضور: ببخشيد با توجه به اينكه بهر حال به اعتراف دوست و دشمن لشكر عظيم زنان چادر به سر بخش بسيار اساسي و مهمي را در مراحل مختلف انقلاب و به ويژه در تظاهرات و اعتصاباتي كه منجر به سرنگوني رژيم شاه شد تشكيل داد اين براي هيچ يك از دو گروه موافقين و مخالفين علي رغم همؤ
كينه توزيهائي كه دارند قابل انكار نيست من مي خواهم بگويم كه شما مي توانيد اين حضور را در مراحل و مقاطع مختلف انقلاب، سايه
روشن هاي جدي تر و يا كم رنگ تر شدن برايش نشان بدهيد يا در تمام مراحل و مقاطع يكسان بود؟
ـ خانم شجاعي: همانطور كه اشاره كرديد علي رغم سيطره اي كه امپرياليسم خبري در مقطع پيروزي انقلاب نسبت انعكاس اخبار واقعي مربوط به ايران داشت، بخصوص آن سانسور شديد خبري كه از ذكر حوادث به صورت واقعي و حقيقي خودداري مي كرد، ولي رسانه هاي خبري چاره اي نديدند و گريزي نداشتند جز اينكه صفحات رنگين نامه هاي خودشان را با عكس زنان ايراني در صفحات رو و يا داخل و يا رنگي مجلات خودشان مزين بكنند و به اين ترتيب جاذبه هائي را هم كسب بكنند. بنابراين در آن مقطع پيروزي نظام و يا مرحله تكوين نظام ما شاهد حضور وسيع و گسترده زنانمان، چه بصورت حضور در راهپيمائي ها و تظاهرات، و چه تظاهراتي كه بسياري از آنها مثل راهپيمائي عاشورا و تاسوعا درواقع يك رفراندم عظيم سياسي بود در تائيد رهبريت نظام و تائيد اصل نظام جمهوري اسلامي و مخالفت با نظام منحوس پهلوي، اين كاملاً مشهود بود. حتي در اين مقطع همانطور كه حضرت امام هم فرمودند زنان با حضور در صف مقدم پيشتاز بودند و پيشقدم شدند و رهبر نظام بودند، اين عبارات و عناوين بكار مي رود در جملات ايشان. حتي يك جايي
مي فرمايند: كه زنها در قتال شركت كردند، يعني در صف مقدم بودند و با خون خودشان اين حضور را امضأ كردند. اما وقتي كه به مرحله بعدي ما قدم مي گذاريم اگر مي خواهيم منحني رسم كنيم به نظر من با يك افولي ما مواجه هستيم دليل هم دارد. در مرحله بعدي يعني در تاسيس نظام، آنجا كه لازم بود در رفراندم جمهوري اسلامي شركت كنند ما شاهد حضور زنان هستيم گرچه در پرانتز عرض بكنم ما تا انتخابات چهارم مجلس يعني انتخابات قبلي متاسفانه در ثبت آمار، از جهت شركت كنندگان در انتخابات دچار اين مشكل بوديم و
نمي توانستيم برحسب جنسيت آمار را داشته باشيم ولي در انتخاب چهارمين دوره مجلس اين پيش بيني آنجا به عمل آمد و مطرح كرديم كه تعرفه ها به يك شكلي تنظيم بشود كه جنسيت را هم مشخص كند و در استخراج آرأ كه بصورت ماشيني بود مشخص شد چند درصد از زنان شركت كردند و چند درصد از مردان. در دوره هاي قبلي تنها راه اين بود كه بنشينند برگها را بخوانند و دانه دانه شمارش بكنند و اين عملاً امكان پذير نبود در هر صورت، با روش مشاهده كاملاً معلوم بود صفهاي زنان در انتخابات رفراندومها، در صندوق هاي راي گيري كاملاً مشخص بود كه رقم و درصد كاملاً بالاست اما در مرحله تاسيس، يعني آن زماني كه شما بايد از نيرو و فكر زنان در سطوح بالاي تصميم گيري در
برنامه ريزيها و سياست گذاريها بهره و استفاده ببريد و درواقع اين نگرش و بينش و اين فكر در اجراي قانونگذاري مملكت مورد استفاده و بهره برداري قرار بگيرد يك مقداري قضيه كمرنگ مي شود. و به دليل شرايط خاص فرهنگي كشور ما قبل از پيروزي انقلاب اسلامي درصد زنان متعهد ما كه در سطوح و در رشته هاي بالاي علمي تحصيل بكنند و درواقع نيروي كافي و كارآمد را ما در اين زمينه داشته باشيم متاسفانه پائين بود البته بحث يك مقداري مفصل است و در قالب اين ميزگرد
نمي گنجد اما بطور اجمال اولين مدرسه را در ايران، دبيرستانهاي دخترانه را در ايران خارجيها تاسيس كردند و آمريكائي ها، بعد هم زرتشتي ها، يا اديان ديگر بودند يا خارجي ها بود و آمريكاييها و بعد هم فرانسوي ها و سايرين. نتيجه اين مي شود كه اصولاً آموزش هاي علمي دختران مقارن با بي بند و باري، مقارن بود با بي ديني و در راستاي سياست هاي اسلام زدائي رضاخان و بعد هم فرزندش. يكي از راههاي مقابله با اين امر از سوي مردم متعهد جامعه ما، نفرستادن دخترانشان به مدرسه بود البته افرادي كه واقع بينانه و دقيق تر فكر
مي كردند به تاسيس مدارس مذهبي و به اصطلاح اسلامي اقدام كردند به همين دليل ما نيروهاي متعهد و زبده و در عين حال كارآمد زنان كه بتوانند در سطوح بالاي تصميم گيري از نظرشان استفاده كنيم كم داشتيم و مثلاً در مجلس خبرگان قانون اساسي تنها يك زن شركت مي كند در بين آن هفتاد نفري كه عضو بودند و بعد در دورؤ اول مجلس شوراي اسلامي چهار نفر خانم به عنوان نماينده انتخاب مي شوند و البته تا سه دوره هم اين به عنوان يك رقم ثابت درآمده بود و اين چهار نفر همچنان بودند كه در دوره چهارم يك تحول كمي البته به وجود آمد، ولي در سالهاي اخير من گمان مي كنم با توجه به اينكه اين فرصت پانزده ساله زمان مناسبي بود تا محيط، شرايط اجتماعي و فرهنگي شرايط لازم را براي كسب مهارتها و در واقع افزايش سطح علمي زنان متعهد جامعه فراهم بكند و بحمداللّه اين روند در حال افزايش هست و نمونه اش هم الان افزايش كمي زنان مجلس ايجاد مراكز، سازمانهاي تصميم گيرنده در مورد زنان را مي بينيم، افزايش نشريات مربوط به زنان را در جامعه شاهديم.ـ خانم موسوي: يك نكته اي را من اضافه كنم، به افزايش توانمنديهاي زنان مومن و متعهد كشورمان در سالهاي اخير اشاره فرموديد و به تبع آن افزايش تعداد نمايندگان زن مجلس شوراي اسلامي؛ ولي اين افزايش در قوه مجريه در پستهاي وزارتي، معاونتها، مديريتهاي كل حتي مديريت دانشگاهها با وجود افزايش هيات علمي زن در دانشگاهها، هنوز به چشم نمي خورد. و به طور كلي ميزان مشاركت زنان در حوزه هاي تصميم گيري علي رغم ظرفيتهاي بالاي زنان و حضور گسترده اشان در ساير فعاليتهاي اجتماعي ـ فرهنگي بسيار كمرنگ بود و تناسبي با هم ندارند كه بنظر مي رسد موانع فرهنگي موجود در جامعه و بعضاً باورهاي غلط فرهنگي در سطح برخي مسولان رده پائين يكي از علل جدي اين وضعيت باشد كما اينكه سازمانها و مراكز مجلات مذكور كه به نوعي دست اندركار مسائل زنان و حضور آنها در جامعه هستند يكي از اهداف مهمشان رفع اين موانع و اصلاح باورهاي غلط فرهنگي است كه اميدواريم به تدريج با زدوده شدن اين باورهاي غلط فرهنگي هر چه بيشتر ما بتوانيم از توانمنديهاي زنانمان در جامعه استفاده بكنيم كه هم موجب رشد شخصيت خود زنان است و هم موجب رشد و تعالي جامعه.ـ خانم شجاعي: قطعاً وضع موجود كمال مطلوب نيست، يعني حتي رهبران ما، خود مقام معظم رهبري پارسال فرمودند كه من از وضعيت زنان در جامعه راضي نيستم، رئيس جمهور فرمودند وضعيت زنان در جامعه هنوز به آن حدّ ايده آل نرسيده است اينها نشان مي دهد ما در حال يك حركتي هستيم كه گاهي اين حركت شتابش كم مي شود و گاهي موانع مقطعي برطرف مي شود و يك مقدار شتاب و سرعت بيشتر مي شود. در حال سير به يك مرحله اي تكاملي هستيم كه انشأ اللّه به آن وضعيت ايد آل و مطلوب جامعه اسلامي كه زنان هم به حقوق حقه خودشان رسيده باشند، هم رشد سياسي و اجتماعي پيدا كرده باشند و موانع فرهنگي كه هنوز هم به عنوان مانع وجود دارند كاملاً برطرف شده باشد برسيم ولي هنوز
نرسيده ايم. اين واقعيتي است. اما در مقايسه با قبل از انقلاب و يا ساير كشورها نتيجه بسيار مطلوب است.ـ خانم سفيري: اين شرايطي كه ما هنوز داريم، در يك بررسي انجام شده توسط پنجاه سازمان و موسسه و وزارتخانه، در سطوح بالا اصلاً ما زن نداشتيم، در سطوح يك مقدار پائين تر سرپرستي بخش ها از پنجاه مدير تنها سه نفر مدير زن داشتيم و چهل و هفت مرد بودند. سه تا مدير زن هم مديرهاي قسمت هاي اساسي تر نبودند و يك مقداري حاشيه تر. ما وقتي كه صحبت با خود مديران داشتيم كه نظراتشان راجع به زنان باعث نمي شود كه زنان نيايند در سطوح بالا استخدام بشوند. نتايجي كه حاصل شده در تحقيقات نشان مي دهد كه همين طور است، ديدگاه و وجه نظر مديران، كه زنان نمي توانند در سطوح بالاي مشاغل باشند، باعث مي شود كه در انتخاب مرد و زني كه شرايط مساوي دارند مردان را انتخاب كنند و فكر مي كنند كه زنان با مشكلاتي كه دارند نمي توانند موفق باشند و البته اين با توجه به اينكه مديراني كه گرايش بيشتري نسبت به اين مسئله داشتند كمتر تحت تاثير آن مسئله بودند و زنان را انتخاب مي كردند، نتايج تحقيق نشان مي دهد كه البته فكر مي كنم بيش از اينها ما بايد روي اين مسئله كار كنيم هرچند كه ميزان اشتغال و بيمه زنان از سال 65 تا 70 افزايش قابل توجهي داشته، يعني صحبتي كه روي ميزان مشاركت زنان در اجتماع و در بعد از انقلاب كاهش پيدا كرده بود از سال 65 تا 70 رشد زيادي را نشان مي دهد و اين يك مقداري قابل تامل است و اما اينكه در سطوح بالاي مديريت و تصميم گيري باشند هنوز خيلي روشن نيست.ما شرايطي را در مورد زنان داريم كه تا حدودي به وجود آورندؤ آن نبوديم و اين ميراث گذشتگان است. تا آنجا كه مقدور است بايد تلاش نموده و موانع موجود جهت مشاركت اجتماعي زنان را برطرف نمائيم . هر چند در ارتباط مواقع اجتماعي كه شاخصهاي سواد، تحصيلات بالا و اشتغال را شامل مي شود جمهوري اسلامي تلاش زيادي نموده و همانگونه كه ذكر شد از نظر سواد و تحصيلات زنان بعد از انقلاب از رشد خوبي برخوردار بودند. در مورد اشتغال نيز كه به دلايلي تا سال 1365 كاهش وجود داشت بعد از آن تا سال 1370 افزايش يافته است به طوري كه از 975 هزار نفر به يك ميليون و 212 هزار نفر رسيده است هر چند تا زماني كه بتوانيم از اين نيروهاي بالقوه در عرصؤ رشد و توسعه استفادؤ كامل بنمائيم هنوز فاصله داريم با اينحال در ارتباط با موانع ديگر اشتغال زنان كه موانع فرهنگي هم هست كار بيشتر
مي بايد صورت پذيرد به نظر مي رسد در وهله اول اين خود زنان هستند كه مي توانند با باور نمودن خود و پي بردن به توانمنديهايشان در عرصه هاي تلاش و كار مسئوليتهاي بيشتري را به عهده گيرند تا بدين وسيله با باورهاي غلط فرهنگي مبارزه نموده و به نقش هاي اكتسابي خود در كنار نقش هاي محول اهميت بيشتري قائل شوند و مسئولين نيز به ارزشهاي زنان اهميت بيشتري قائل شده و آنان را در پستهاي كليدي و مديريتي به كار گمارند تا نتايج مفيد اين مشاركت شامل حال همؤ افراد جامعه گردد.حضور: ببينيد همانطوريكه خودتان اشاره كرديد به هر حال يك سري نقشها، يك سري مسئوليتها تماماً در واقع اعطائي نيست، يك مقدار درواقع اكتسابي است و به طبع وقتي كه زمينه هاي اين اكتساب و اين رشد از قبل فراهم نشده باشد به نحو تصنعي نمي توان اين را اعطأ كرد حالا صرف نظر از بعضي
وجه نظرهائي كه در اين زمينه مانع باشد. اما بنظر مي رسد كه انقلاب اسلامي علي رغم همؤ تبليغات سوئي كه عليه آن مي شود در واقعيت ما اگر دوره هاي تحصيلات تكميلي را كه خودش از حضور جدي اين دوره ها در ايران فعلي از نتايج بسيار مثبت انقلاب اسلامي در زمينه هاي آموزشي و علمي است، از هيجده هزار دانشجوي دوره هاي تحصيلات تكميلي، فوق ليسانس و دكترائي كه در حال حاضر در ايران تحصيل
مي كنند حدود چهارهزار و پانصد نفر اينها درواقع خانم هستند و معني چهارهزار و پانصد نفر دانشجوي دوره تحصيلات تكميلي كه حالا اين رقم را خيلي جدي و دقيق نمي دانم و از حافظه ام استفاده مي كنم اين رقم مشخص كه ما در بعضي از مراكز آموزشي مثل دانشگاه تربيت مدرس اطلاع داريم، رقم بسيار چشمگيري است. و خانمها نشان دادند در آنچه كه به حساب دوران محصول نظام هست اين رشد و ارتقأ حضور، بسيار جدي است. ما آنچه را كه در وضعيت فعلي اشتغال و مسئوليت ها مي توانيم ببينيم محصول شرايط اكتسابي بعد از انقلاب نيست، اينها مربوط به قبل از انقلاب است. اما بذر موجود شرايط ارتقاي علمي و تحصيلي و فرهنگي كه اگر تحصيلات دانشگاهي، بخصوص تحصيلات دوره هاي تكميلي را ما مبنا قرار بدهيم اين نشان مي دهد كه جامعه طي چند سال آينده با يك ظرفيت بالائي از قدرت بكارگيري خانمها روبرو خواهد بود و آن وقت اگر كه با عدم پذيرش در اين زمينه مواجه باشيم مي توانيم به نقش حقيقي و درواقع بيشتر خانم ها بها بدهيم ولي واقعيت اين است كه تا قبل از اين خيلي نمي شود روي آن نقش ها تاكيد كرد و بايستي به آن شرايط اكتسابي را كه لازم بوده و از قبل بايستي مهيا مي شده است را در نظر بگيريم؛ اگرچه نه به عنوان تنها عامل.اگر كه خواهرانمان ديگر مطلبي ندارند با عرض تشكر از حضورتان در اين ميزگرد و با اميد و انتظار اينكه اين شرايط مطلوب ارتقأ و رشد فضائل معنوي و اخلاقي قشر عظيم خواهرانمان را كه در جامعه اسلامي براي اوّلين بار الگوي مشاركت سالم زن را در روابط اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي جامعه فراروي امت اسلامي در درجه اوّل، و بقيه مردم جهان قرار گرفته اين الگو را در درجه اوّل مرهون حركت و نهضت جدي كه تحت رهبري حضرت امام انجام گرفت و در درجه دوم مرهون رهنمودهائي كه در طول اين حركت از طرف حضرت امام صورت گرفت و در درجه سوم مرهون فهم و تلاش خود خواهران در انتخاب راه و مسير مناسب حركتشان مي دانم كه انشأا... اميدواريم در تداوم اين نهضت اين نقش هرچه بيشتر و پر محتوا باشد