نقد کتاب «تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام» نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد کتاب «تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام» - نسخه متنی

سید محمد ثقفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد كتاب تاريخ تفكر اجتماعي در اسلام

حجة‏الاسلام والمسلمين دكتر سيدمحمدثقفي

مقدمه

تحول و تكامل علوم و نظريات علمي امري طبيعي، و طرح و بررسي و نقد آراي دانشمندان در يك جامعه‏ي علمي زنده و با نشاط، امري ضروري است؛ از سوي ديگر تحقيقات و تئوري‏هاي علمي همواره بر پيش‏فرض‏هاي خوانده و ناخوانده‏اي استوارند كه با تحول در آنها تئوري‏هاي علمي و پژوهش‏هاي مبتني بر آنها دگرگون مي‏شود.

از آن‏جا كه بومي كردن علوم انساني در جامعه‏ي اسلامي ما، بيش‏تر در اسلامي كردن آن جلوه‏گر مي‏شود، كندوكاو در آموزه‏هاي ديني و آراي دانشمندان مسلمان امري ضروري مي‏نمايد و عدم توجه كافي به اين انديشه‏ها، در علوم اجتماعي رايج، اين ضرورت را دوچندان مي‏كند.

كشف، بررسي و تحليل، و ارائه‏ي انديشه‏هاي دانشمندان مسلمان كه با الهام از منابع اصيل اسلامي (كتاب و سنت) و در فضاي فرهنگ اسلامي پديد آمده است، علاوه بر آن‏كه از لحاظ نظري خلأ تئوريك جامعه‏ي اسلامي را پر مي‏كند و پيش‏فرض‏هاي نويني را ارائه مي‏دهد، مانع از خودبيگانگي فرهنگي و اجتماعي مي‏شود و زمينه‏اي براي فراهم آوردن راه‏حل‏هاي عملي براي پاره‏اي از معضلات و مسائل اجتماعي است.

كتاب تاريخ تفكر اجتماعي در اسلام بنابر ضرورت فوق و به منظور تهيه‏ي متني متقن و جامع براي درس «تاريخ تفكر اجتماعي در اسلام» در گروه جامعه‏شناسي پژوهشكده‏ي حوزه و دانشگاه تأليف شده است. در فصل نخست كتاب، با مراجعه‏ي مستقيم به منابع اسلامي، موضع اسلام نسبت به علوم بشري، وضعيت اين علوم در فرهنگ و تمدن اسلامي، چگونگي رابطه‏ي اسلام با علوم انساني، بومي كردن آنها و پاره‏اي از ويژگي‏هاي انديشه‏هاي اجتماعي متفكران مسلمان به اختصار بررسي شده است. در فصل‏هاي ديگر اين كتاب نيز با مراجعه‏ي مستقيم به آثار دانشمندان مسلمان ـ به ميزان ظرفيت كتاب ـ آراي اجتماعي دانشمندان استخراج و در قالب‏هاي مأنوس با فضاي فكري دانشجويان علوم اجتماعي ارائه شده است. دانشمنداني كه آراي آنان در اين كتاب بررسي شده است، عبارت‏اند از: ابونصر فارابي، اخوان‏الصفا، ابوريحان بيروني، خواجه نصيرالدين طوسي، ابن‏خلدون.

هرچند اين اثر به عنوان متن درس تاريخ تفكر اجتماعي در اسلام در مقطع كارشناسي تهيه شده است، با توجه به ويژگي‏هاي يادشده، مي‏توان در درس «انديشه‏ي اجتماعي متفكرين اسلامي 1 و 2» در مقطع كارشناسي ارشد نيز از آن استفاده كرد. نويسندگان اين كتاب، مجيد كافي، محمد داوري، حفيظ‏الله فولادي، مهدي صفار دستگردي و دكتر سيدمحمد سليمان پناه هستند و نظارت بر اجراي طرح، از آغاز تا مرحله‏ي نهايي اثر، بر عهده‏ي دكتر غلامعلي خوشرو بوده است. حجة‏الاسلام والمسلمين محمود رجبي، مدير گروه علوم اجتماعي پژوهشكده حوزه و دانشگاه نيز، علاوه بر تهيه‏ي فصل نخست كتاب، بازنگري و ويرايش محتوايي ساير فصول را به عهده داشته است.

تاريخ تفكر

به‏طوركلي، تاريخ تفكر معمولاً تاريخ تفكرات نويسندگان است كه سلسله‏وار از نظر تاريخي مطرح مي‏شوند. در عصر ما تاريخ جامعه‏شناسي از اگوست كنت در قرن 19 شروع مي‏شود و تا انتهاي قرن بيستم و اوايل قرن 21 ادامه مي‏يابد. در تاريخ 150 سال اخيرِ جامعه‏شناسي معمولاً چهار نسل پي‏درپي را مي‏توان مطرح كرد. علي‏رغم اين‏كه در اين كتاب به ترتيب زماني متفكران توجه نشده است، اما به‏لحاظ تاريخي بودن مباحث مي‏توان آن را تاريخ تفكر محسوب داشت.

اين كتاب در مقايسه با كتاب‏هاي مشابه در اين زمينه امتيازات زيادي دارد، اما نكات ذيل در آن قابل تأمل است:

الف) تسامحي بودن عنوان كتاب با توجه به محتوا

به‏كارگيري قيد اسلامي، در بحث از تاريخ تفكرات اين افراد و نامگذاري كتاب با عنوان «تاريخ تفكر اجتماعي در اسلام» به نوعي تسامحي است؛ زيرا تفكرات اين افراد نشان‏دهنده‏ي صرف مباحث اسلامي نيست، بلكه برخي از آن موارد از فلسفه يونان اخذ شده است. البته همان‏طور كه در بخش معرفي كتاب آمد، اين نام‏گذاري به سبب تناسب آن با واحد درسي «تاريخ تفكر اجتماعي در اسلام» بوده است؛ ولي كتاب در واقع تاريخ تفكر اجتماعي متفكران مسلمان است.

ب) طرح مطالب خارج از بحث

در صفحه‏ي نه، نويسنده، تحت‏تأثير انديشه‏هاي رايج، به مطالبي اشاره كرده كه خارج از موضوع كتاب است؛ مثلاً طرح بحث كتاب‏سوزي تنها در ذهن دانشجو شبهه ايجاد مي‏كند بدون آن‏كه جواب كافي به آن داده شود؛ از اين‏رو خارج از چهارچوب كتاب درسي و موضوع اين كتاب است. براي نشان دادن اهتمام اسلام به علم و عدم مخالفت با آن و اين‏كه سفارش‏هاي او نسبت به اهميت علم و علم‏آموزي، موجبات پيشرفت علم در تمدن اسلامي را فراهم آورده است، نيازي به طرح بحث كتاب‏سوزي نيست و فرهنگ غني اسلامي خود گوياي اهتمام خاص اسلام به علم است؛ لذا شايسته است پاراگراف مربوط به اين بحث در چاپ‏هاي بعدي حذف شود.

ج) پيش‏فرض گرفتن اثبات جامعه‏شناسي اسلامي

در مقدمه ـ گويا تحت‏تأثير شرايط زمان ـ مطرح و تأكيد شده است كه ما جامعه‏شناسي اسلامي داريم. با توجه به اين‏كه اين مطلب در مرحله‏ي بحث و بررسي است و كاملاً اثبات نشده است و عملاً هم طي دو دهه‏ي گذشته كه اين بحث مطرح شده، هنوز مطالب انسجام علمي نيافته‏اند، بايد اول اين ادعا را ثابت كرد، به‏گونه‏اي كه براي خود گويندگان روشن شود و سپس آن را مطرح كرد؛ بنابراين، اين بحث از مباحث كتاب درسي حاضر، خارج است.

به نظر مي‏رسد بهتر است به جاي الحاق صفت «اسلامي» به عناوين «جامعه‏شناسي، روان‏شناسي و... بحثي در رابطه با تقسيم‏بندي علوم بر مبناي «متد» و در ضمن آن، مطالعه بر مبناي «ايمان» مطرح شود. بدين‏صورت كه علوم را مي‏توان برحسب متد، به شكل زير تقسيم‏بندي كرد:

1. متد برهاني؛

2. متد استقرائي؛

3. متد ايماني.

پوزيتيويست‏هاي قرن 18، با خيانت خود، متد ايماني را از روش شناخت و مطالعه حذف كردند؛ امّا چنانچه عده‏اي از دانشمندان مانند ماكس شلر مي‏گويند: موضوعاتي وجود دارند كه اگر كسي ايمان نداشته باشد نمي‏تواند آنها را درست درك كند و بفهمد؛ مانند عرفان يا جامعه‏ي آرماني. اين ايمان در جامعه‏ي آرمانيِ امثال فارابي، ايمان مذهبي است و در جامعه‏هاي آرماني ماركسيسم يا ناسيوناليسم به‏گونه‏اي ديگر است.

منظور از ايمان، اعتقاد حتمي فرد به تحقق آن جامعه به صورتي است كه در مكتب آمده است.

د) عدم اشاره به ريشه‏هاي تاريخي ـ اجتماعي تفكرات

در مواردي كه بحث فكر اسلامي مطرح است، بايد به نوعي به تطوّر فكري و ريشه‏هاي تاريخي آن در اسلام اشاره مي‏شد؛ براي مثال، دوره‏ي مأمون عباسي دوره عقل‏گرايي و دوره‏ي بعد دوره‏ي جنبش ترجمه است. در جنبش ترجمه در اسلام، جامعه باز است، و مي‏توان فارابي را محصول اين دوره دانست. در معرفي تفكر فارابي بايد مشخص شود كه اين فكر يوناني چه موقع به عالم اسلام رسيده و مورد استفاده‏ي او قرار گرفته است.

ه·· ) تكراري بودن بخش خواجه نصير

بحث خواجه‏نصير بازگويي بحث فارابي است؛ چرا كه فلسفه‏ي خواجه، شرح و بسط فلسفه‏ي فارابي است و ايشان هيچ بحث جديدي از خودشان ندارند؛ به همين دليل دانشجو با خواندن اين فصل احساس مي‏كند كه مطالب تكراري است. شايسته بود به جاي طرح آراي خواجه نصير به تفكرات ابن‏سينا كه در جامعه‏شناسي مدني بحث بيش‏تري كرده است، پرداخته مي‏شد.

و) فصل ابوريحان بيروني، بيش‏تر مردم‏شناسي است تا جامعه‏شناسي

فصل ابوريحان بيروني هر چند عالمانه نوشته شده است، به دليل محتوايش كه مردم‏شناسي است، با محتواي كلي كتاب، كه بيش‏ترِ متفكران آن، مانند غزالي، فارابي، خواجه‏نصير و ابن خلدون با گرايش جامعه‏شناسي انتخاب شده‏اند، تناسب ندارد. پيشنهاد مي‏شود كه همين گروه پژوهشي حوزه و دانشگاه، كتابي هم در زمينه‏ي تفكرات مردم‏شناسي بنويسند و در آن، تفكرات مردم‏شناسان مسلمان از قبيل: ابن‏خلدون، بيروني، مولوي، ابن‏بطوطه و قزويني، كه فرهنگ‏شناسي بسيار خوبي دارد، را مطرح كنند.

ز) ضرورت بررسي آراي متفكران مسلمان معاصر

براي جلوگيري از تكرار مباحث در دوره‏ي كارشناسي و كارشناسي ارشد پيشنهاد مي‏شود كه دو نوع تاريخ تفكر اجتماعي تدوين شود: يكي بررسي آراي متفكران مسلمان معاصر كه مهم‏تر از متفكران گذشته هستند؛ مانند امام خميني، شهيد صدر، شهيد مطهري، اقبال ،مالك بن‏نبي و... ، براي تدريس در سطح كارشناسي ؛ و ديگري بررسي نظريات متفكران قديم، مانند ابن‏خلدون، فارابي و امثال اين‏ها، براي تدريس در دوره‏ي كارشناسي ارشد كه رشته‏ها تخصصي‏تر است.

ح) عدم نياز به بحث تطبيقي در دوره‏ي كارشناسي

مطالب در بحث فارابي بسيار خوب مطرح شده، اما در بحث تئوري نخبگان، مقايسه‏اي ميان آراي فارابي و يكي از متفكران غربي صورت گرفته است كه براي دانشجوي دوره‏ي كارشناسي، به سبب ناآشنايي با اين نظريات، ابهام‏آفرين خواهد بود.

ط) ابن‏خلدون

مباحث فصل ابن خلدون، علي‏رغم تسلط كافي نويسنده، مناسب يك كتاب درسي مقطع كارشناسي نيست؛ زيرا به جاي بحث از آراي ابن خلدون از ابتدا خود ابن خلدون، مورد ارزيابي قرار گرفته است و فقط تئوري عصبيّت او مطرح شده است.

اگر اين مباحث در مقطع دكتري و يا يك مجله‏ي آكادميك علمي بيايد خوب است. آنچه در اين مقاله نيامده انديشه‏هاي اجتماعي ابن خلدون است؛ حال آن‏كه تكيه‏ي ما در بررسي‏هاي جامعه‏شناسي اسلامي بر تفكرات ابن خلدون است.

در مجموع نويسنده نتوانسته است در سطح يك كتاب درسي، تفكرات اجتماعي ابن خلدون را معرفي كند، زيرا مباحث به صورت مقايسه مطرح شده است كه تناسبي با اين كتاب درسي ندارد. بهتر بود در بررسي آراي ابن‏خلدون مباحثي مانند نظريه‏ي ارزشي كار در جامعه‏شناسي اقتصادي، نظريه‏ي عدم استفاده از زور در آموزش پرورش و ديدگاه‏هاي او در جامعه‏شناسي جنگ و ... مطرح مي‏شد كه امروزه در مباحث جامعه‏شناسي كاربرد فراواني دارد.

ي) لزوم استفاده از آيات و روايات در بحث از تفكر اجتماعي در اسلام

اگر در اين كتاب قرار بر اين است كه با نگاه به آيات و روايات موضع اسلام در مورد مباحث و مسائل اجتماعي بررسي شود، پيشنهاد اين است كه در چاپ‏هاي بعدي به بحث سنت‏هاي اجتماعي در قرآن كه شهيد آيت الله صدر به خوبي بدان پرداخته‏اند، توجه جدي بشود. ايشان به طرز بسيار زيبايي با استناد به آيات قرآن استدلال مي‏كنند كه جامعه قانونمند است و سه نوع قانون در جامعه وجود دارد. بعد هم نوع فلسفه‏ي تاريخي و اجتماعي مبتني بر تفكرات قرآني را ارائه مي‏كنند. ايشان بحث طبقات اجتماعي را مطابق با آيات قرآني مطرح مي‏كنند. اين بحث به بحث قشربندي اجتماعي كه در جامعه‏شناسي مطرح مي‏گردد، بسيار نزديك است. اين نحوه طبقه‏بندي را كه شهيد آيت الله صدر در كتابشان مطرح مي‏كنند، جامعه‏شناسان معاصر هم مطرح كرده‏اند؛ مضاف بر اين‏كه تناسب بيش‏تري هم با عنوان كتاب دارد.

/ 1