نمونه هایی از زنان دین ستیز در تاریخ اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نمونه هایی از زنان دین ستیز در تاریخ اسلام - نسخه متنی

زهرا آیت اللهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمونه‏هايي از زنان دين ستيزدر تاريخ اسلام

در شماره‏هاي پيشين به موضوع «مشاركت سياسي زن از منظر دين» با بيان نمونه‏هاي متعددي از تاريخ پرداختيم و به حضور فعال زنان و تأثير اقدامات و همراهي‏هاي آنان در جريانات مهم سياسي عصر خويش، اشاره داشتيم. با اين مرور كلي، تأمل بر دو نكته ضروري به نظر مي‏رسد.

1 - دلايل تأييد دين

برخي معتقدند هر چند نمونه هايي مبنايي و مؤثر از مشاركت سياسي زنان را در تاريخ اسلام شاهديم، لكن اين تلاش‏ها حركتي سليقه‏اي و خودسرانه بوده و مورد رضايت خداوند نمي‏باشد. زيرا مسئوليت زنان منحصر به وظايف خانوادگي و رسيدگي به امور منزل و فرزندان است و او بيش از آن وظيفه‏اي ندارد.

با اين اعتقاد كليه آيات و رواياتي كه صريحا زنان را موظف به آگاهي و حضور مؤثر در جامعه مي‏داند و در برابر رخدادهاي جامعه اسلامي مسوول مي‏كند، ناديده گرفته شده‏و توجه به سه نكته اهميت دارد.

الف - بسياري از فعاليت‏هاي سياسي زنان، مستقيما توسط معصوم عليهم‏السلام مورد تمجيد قرار گرفته است كه به مواردي از آن (كه در بخش‏هاي پيشين ذكر شد) اشاره مي‏شود:

1 - وجوب امر به معروف و نهي از منكر براي زنان، در كلام الهي ؛

2 - ستايش پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله زنان برگزيده‏اي را كه ابدال ناميده مي‏شوند و بدين مقام نرسيده‏اند مگر بواسطه آنكه جامعه اسلامي را راهنمايي و رهبري نموده‏اند؛

3 - وجوب پذيرش ولايت اهل بيت عليهم‏السلام در تمامي امور اجتماعي و سياسي به زنان؛

4 - مشاركت سياسي بانوي معصوم حضرت فاطمه زهرا عليها‏السلام ؛

5 - بيعت زنان با پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در عقبه اولي، عقبه ثاني، فتح مكه، بيعت رضوان و بيعت در غدير خم (شروع خلافت علي عليه السلام) و نيز بيعت زنان با حضرت مهدي (عج) در آغاز قيام آن حضرت؛

6 - هجرت زنان به حبشه و مدينه به امر خداوند و دستور پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و نيز هجرت زنان در آغاز نهضت حضرت مهدي (عج)؛

7 - تمجيد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از سميه، اولين زن شهيد مسلمان كه جايگاه او را بهشت معرفي كردند؛

8 - تأييد مبارزه مسلحانه نسيبه با كفار در جنگ احد توسط پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ؛

9 - تأييد و حمايت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از زناني كه در جنگها براي مداواي مجروحان يا آبرساني به رزمندگان و يا ساير خدمات عازم صحنه جنگ مي‏شدند؛

10 - آموزش اخبار سياسي آينده توسط پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه عليهم‏السلام به‏ام سلمه، اسماء، ام هاني و بسياري از زنان ديگر؛

11 - سپردن امانت امامت و مواريث نبوت توسط پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به ام‏سلمه، توسط امام حسين عليه‏السلام به فاطمه بنت الحسين و توسط امام كاظم عليه‏السلام به ام احمد؛

12 - مأموريت چهل زن از شيعيان علي عليه‏السلام جهت مراقبت از فرمانده لشكر مقابل - عايشه - و بازگرداندن او به مدينه؛

13 - عزل حاكمي توسط حضرت علي عليه‏السلام بواسطه گزارشات زني به نام سوده و سپردن مسئوليت رساندن حكم عزل او توسط اين بانو؛

14 - خطابه سياسي امام حسين عليه‏السلام در مني، خطاب به زنان و مردان و امر به رساندن سخنان ايشان به مسلمان مورد اعتماد؛

15 - حضور زنان به همراه امام حسين عليه‏السلام در قيام كربلا و تأييد اين عمل در كلام آن حضرت؛

16 -تمجيد و تأئيد امام صادق عليه‏السلام از اعتراض آرام زنان بني هاشم به شهادت امام حسين عليه‏السلام ؛ (اين اعتراض بدينگونه واقع شد كه تمامي آن زنان جهت زنده نگه داشتن ياد سرور شهيدان، تا سالها از زينت استفاده ننمودند؛

17 - مأموريت يافتن چند زن از سوي امام معصوم عليه‏السلام در عصر اختناق شديد دوران غيبت صغري براي آشنائي مردم با رهبر حقيقي و حجت خدا، چون حكيمه، خديجه، سوسن، پيرزني از خادمان امام حسن عسكري عليه‏السلام ، زني لاغر اندام و زرد چهره در ايام حج و...

18 - مدح امام باقر عليه‏السلام از زناني كه اعضاي خانواده خويش را در هنگامه قيام حضرت مهدي (عج) بر عليه سيطره ضلالت جهاني، جهت حمايت از رهبران اين قيام گسيل مي‏دارند؛

19 -يادآوري امام صادق عليه‏السلام از پنجاه زن كه در زمره اصحاب خاص حضرت مهدي (عج) قرار دارند كه سيزده نفر از آنان در جنگها به درمان مجروحان و پرستاري بيماران مي‏پردازند.

ب - بسياري از وجوه مشاركت سياسي زنان به گونه‏اي است كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله يا امام عليه‏السلام گاه با سكوت خود آن را تأييد مي‏كردند و در صورتي كه عمل را مورد رضايت خداوند نمي‏ديدند يقينا به دليل وجوب امر به معروف و نهي از منكر، عدم رضايت خود را ابراز مي‏داشتند. از جمله:

1 - سكوت و بعضا تأييد كلامي معصوم، در برابر حضور زنان در ميادين جنگ احد، احزاب، خيبر، فتح مكه، جمل، صفين و كربلا؛

2 - سكوت رضايتمندانه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نسبت به اعتراض زنان در ماجراي قلم و كاغذ؛

3 - سكوت همراه با تأييد دو معصوم بزرگوار - فاطمه عليها‏السلام و علي عليه‏السلام - در مقابل اعتراض ام سلمه و ام ايمن به خليفه اول در مسئله غصب فدك ؛

4 - سكوت پر مهر علي عليه‏السلام در مقابل تلاش گسترده سياسي ام سلمه، پس از رحلت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تا شهادت علي عليه‏السلام ؛

5 - سكوت و تأييد معصومين عليه‏السلام در مقابل نقل احاديث سياسي توسط زنان كه برخي از آنان، دختران يا همسر ايشان نيز بوده‏اند؛

6 - سكوت علي عليه‏السلام در قبال خطابه‏هاي حماسي زناني چون سوده، بكاره هلاليه، ام الخير، زرقا، عكرشه، ام البراء، ام ذريح در جنگ جمل و صفين؛

7 - تأييد عملي علي عليه‏السلام نسبت به ام الفضل و همسر هيثم بن اسود كه در غزوات جمل و صفين به شكل انتقال اطلاعات و اخبار مربوط به دشمن به آن حضرت انجام وظيفه مي‏نمودند.

ج - با توجه به تحسين پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه عليه‏السلام در برخي موارد، از زناني كه عملكرد سياسي آنها مورد رضايت ايشان بوده است كه به مواري از آن اشاره مي‏گردد.

1 - خطاب پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به ام‏سلمه (فعال در امور سياسي) كه مي‏فرمايند: «خداوند تو را رحمت كند تو بر طريق نيك هستي و به سوي خير و نيكي نيز خواهي رفت.»؛

2 - بيان شده كه رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در وصف سه زن فعال در امور سياسي فرمودند: ميمونه، ام الفضل، اسماء سه خواهر با ايمان مي‏باشند؛

3 - دعاي رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در حق نسيبه بعد از جنگ احد كه: «خدايا اينها را در بهشت در زمره دوستان من قرار بده» و در روايتي فرمودند: نسيبه از زناني است كه سعادت ياري حضرت مهدي (عج) را پس از رجعت به دنيا، مي‏يابد. كه خود نشانگر رضايت خدا از فعاليت‏هاي سياسي او مي‏باشد؛

4 - ام ايمن از زنان فعال در امر سياست مي‏باشد. در وصف او از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و امام باقر عليه‏السلام نقل شده كه: «ام ايمن زني از زنان بهشتي است.»؛

در مواردي با استفاده از تأييدات پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نسبت به اين زنان در جهت بر پا داشتن حقي و يا مبارزه با باطلي، از آنها مدد گرفته مي‏شد؛

5 - ستايش امام صادق عليه‏السلام از حبابه والبيه كه مي‏فرمايند: «آنگاه كه مردم در پي معاويه روان بودند حبابه رهبري امام حسين عليه‏السلام را پذيرفته و رو به آن حضرت آورد؛

6 - ستايش امام باقر عليه‏السلام از ماريه كه (منزل خويش را پايگاه تجمع شيعيان مبارز در عصر يزيد كرده بود) او را شيعه حقيقي مي‏نامند؛

7 - ستايش امام حسين عليه‏السلام از دخترشان فاطمه كه افشاگريهايش، پس از واقعه كربلا، تأثير عميقي در جامعه آنروز گذارد؛

8 - تمجيد امام رضا عليه‏السلام از بانويي به نام سعيده كه نسبت به امور سياسي حساس بود. آن حضرت در وصف سعيده فرمودند: «بدرستي كه سعيده در مذهب قوي بوده و در دقت نظر خطا نمي‏رود.»

در پاسخ معتقدين به انزواي سياسي زنان در پايان كلام به سخن مقام معظم رهبري اشاره مي‏شود كه فرمودند: «اسلام مي‏خواهد كه رشد فكري و علمي و اجتماعي و سياسي و بالاتر از همه فضيلتي و معنوي زنان به حد اعلا برسد.»

2 - نگرش افراطي نسبت به موضوع زن و سياست

در تفكري متضاد با اعتقاد گذشته، برخي مي‏كوشند به طور افراطي مشاركت سياسي زنان را در هر شكل و صورت، صحيح و پسنديده بشمارند. در اين نگرش، صرفا خروج زن از خانه و ورودش به عرصه اجتماع به هر دليل قابل ستايش است.

لذا در مقوله انديشه و فرهنگ، هر زني كه حجم نوشته‏ها و تعداد خوانندگانش بيشتر باشد ولو سرشار از مسائل شهواني، مورد مدح قرار مي‏گيرد. در بحث اشتغال نيز مشاغل ناسازگار با عرف مطلوب اجتماع نيز مورد ستايش قرار مي‏گيرد، رانندگي يك زن با كاميون مورد تحسين است و تصاوير و مصاحبه‏هاي فراوان از آن ارائه مي‏گردد. در بحث سياست نيز، زني كه موقعيتي سياسي را بدست آورد ولو به قيمت انحطاط جامعه، به عنوان يك ارزش جلوه مي‏كند. لذا در جهان سياست از مارگارت تاچر نخست وزير اسبق انگليس، كورازون آكينو رئيس جمهوري پيشين فيليپين، بي نظير بوتو نخست وزير سابق پاكستان، مري رابينسون رئيس جمهور مريلند، مر اوجينا چارلز نخست وزير دومينيكن، ويولتا چامورو رئيس جمهور نيكاراگوئه و ويگديس فينبو گادوتير رئيس جمهور ايسلند، به عنوان الگوهايي براي زنان ياد شده و بدينوسيله تلاش مي‏گردد، حس قدرت طلبي و شهرت دوستي زنان تقويت گردد و اصرار بر آن است كه در كسب پست‏هاي قدرت، زنان با مردان بايد از جايگاهي يكسان برخوردار باشند. اي كاش در معرفي چهره‏هايي از زنان به عنوان الگوي زن مسلمان ايراني به افرادي كه انحراف اعتقادي و فساد عملي آنان وضوح كمتري داشت اكتفا مي‏شد. و مثلاً به طرح شخصيتي چون مارگارت تاچر پرداخته نمي‏شد. زنان خردمند ايراني فراموش نكرده‏اند كه مارگارت تاچر در ارديبهشت 1357 در اوج كشتار مردم ايران توسط رژيم پهلوي به ايران آمد و همزمان با ملاقات‏هاي مكرر با شاه و فرح، ضمن يك مصاحبه مطبوعاتي در تهران پشتيباني كامل خود را از رژيم شاه اعلام داشت.

مارگارت تاچر رهبر حزب محافظه كار، در روزهاي آخر سقوط رژيم پهلوي نيز در مصاحبه‏اي با «آلان هارت» خبرنگار تلويزيون انگليس، در پاسخ به اين سؤال كه اگر شاه از انگلستان تقاضاي پناهندگي بكند و شما در مقام نخست وزير اين كشور باشيد چه واكنشي نشان خواهيد داد؟ گفت: اگر نتوانم به شاه پناهندگي بدهم از انگليسي بودن خود شرمگين خواهيم شد.» سياست خارجي خانم مارگارت تاچر در دوران طولاني نخست وزيري او در ارتباط با حمايت از عراق در جنگ تحميلي بر عليه ملت شريف ايران، حمايت از سياست‏هاي ضد انساني رژيم صهيونيستي اسرائيل، حمايت از رژيم نژاد پرست آفريقاي جنوبي و.... موجب تنفر همه آزادگان جهان بوده است.

در اين تفكر بر اريكه اقتدار سياسي تكيه زدن، براي زنان ارزشي است كه تاكنون بدليل ظلم بر زنان، از آن محروم بوده‏اند.

گاه جهت تأييد اين بينش مثال از صدر اسلام نيز آورده مي‏شود كه همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آنچنان اقتدار سياسي داشته كه جنگي بزرگ را رهبري نموده است.

متأسفانه در اين نوع نگرش، چگونگي اعمال قدرت چندان مورد توجه قرار نمي‏گيرد. حتي اگر اين زن مادلين آلبرايت و مجري سياستهاي تجاوز گرانه امريكا بر عليه ملل مظلوم جهان باشد، باز هم اقتدار سياسي او به جهت زن بودنش ارزشمند تلقي مي‏گردد.

به تحليل اين انديشه از نگاه دين، در پايان اين مبحث خواهيم پرداخت.

نقش منفي زنان سياستمدار

تاريخ همانگونه كه شاهد مشاركت سياسي مثبت زنان بوده، خاطراتي فراوان از تأثير منفي آنها نيز در متن خويش دارد:

در قرآن به همسر لوط و نوح به عنوان دو زن خائن كه به ساحت مقدس رهبر جامعه اسلامي خدشه وارد ساخته و با دشمنان انبياء همراهي نمودند، اشاره مي‏شود.

در آيه‏اي ديگر از دو تن از زنان پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه در فعاليت بر عليه پيامبر مشاركت داشتند ياد مي‏شود.

در سوره تبت خداوند قهار، ام جميل، همسر ابولهب را «حمالة الحطب» مي‏خواند كه هيزم بيار معركه عناد و دشمني با پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود.

تاريخ انبيا نشان مي‏دهد زني در قتل يحيي بن زكريا، پادشاه را با سياست و تدبير، بر كشتن آن پيامبر عظيم الشان تحريك مي‏نمايد و در نهايت بر سر طشتي از طلا كه سر مبارك آن حضرت در آن قرار گرفته مي‏نشيند.

اكنون به جهت رعايت اختصار در بيان مطلب، تنها به بررسي نقش سياسي مخرب زنان در صدر اسلام مي‏پردازيم.

عصر رسالت

جنگ احد، تنها جنگي است كه مسلمانان طعم تلخ شكست را در آن مي‏چشند و با شهداي فراوان به مدينه باز مي‏گردند. در اين جنگ زنان در لشكر دشمن نقش فعالي داشتند. در منابع تاريخي نام هند همسر ابوسفيان، ام حكيم همسر عكرمة بن ابي جهل، فاطمه دختر وليد، برزه، ريطه همسر عمروعاص، سلافه، خناس و عمره در زمره زنان لشكر قريش ثبت شده و البته تعداد زنان بيش از اين بوده است.

زنان در اين جنگ به رهبري هند همسر ابوسفيان، به دف زدن و تصنيف خواندن در پشت سر مردان سپاه مي‏پرداختند و بدينوسيله آنان را بر جنگ دلير مي‏ساختند و كشتگان بدر را به آنان يادآوري مي‏كردند.

حساس‏تر از آن، اينكه عمره دختر علقمه دوازدهمين و آخرين پرچمدار قريش در جنگ احد است كه پس از افتادن پرچم و پراكنده شدن مشركان قريش آن را بلند كرده سبب انسجام لشكر مي‏گردد، با كشته شدن يازده نفر از پرچمداران قريش، زمان شكست آنان فرا رسيده بود و مردان جنگي و زنان همگي پا به گريز نهاده بودند و اگر دختر علقمه پرچم را به دست نگرفته بود و دوباره لشكر قريش را سروسامان نداده بود، پيروزي مسلمانان قطعي به نظر مي‏رسيد. ولي اين بار چون پرچمدار، يك زن بود، مسلمين بدليل برخورد از سر رحمت نسبت به زنان، او را نكشتند و لذا پرچم دشمن استوار شده و مشركين دوباره تجمع خود را باز يافتند.

زنان لشكر قريش كه كينه نسبت به پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و حكومت اسلامي، تمام وجودشان را آكنده ساخته بود در صحنه جنگ، پيكر مطهر شهداي اسلام را مثله كرده و گوش و بيني آنانرا بريدند.

هند، از گوش و بيني شهدا، خلخال‏ها و گردن بندهايي به خود آويخت و آنچه زينت داشت همه را به وحشي غلام جبير بن مطعم، قاتل حمزه داد. جگر حمزه را در آورد و جويد. اما نتوانست فرو ببرد و بيرونش انداخت. سپس روي سنگي بالا رفت و اشعاري در باره اين انتقامجويي گفت كه هند، دختر اثاثه بن عبد المطلب كه از زنان مؤمن حاضر در صحنه پيكار بود، با اشعاري پاسخ هند جگر خواره را داد.

تمامي اين حركات در تقويت روحيه مردان جنگي قريش براي نابودي مسلمين تأثير به سزايي داشت.

در روز فتح مكه نيز با تدابير سياسي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله زمينه‏اي فراهم شد تا ابوسفيان در مكه مردم را از مخالفت و ايستادگي برحذر دارد. هنگام ورود و ممانعت مردم از مقاومت در برابر لشكر اسلام، همسر او هند با خشم فراوان سبيل او را گرفت و گفت: مردم، اين خيك روغن گوشت آلود را بكشيد، چه زشت قراولي كه تو بودي.

هند تلاش داشت تا پايگاه شرك تسليم نشده و مقاومت در برابر لشكر اسلام تداوم يابد.

بدليل توطئه‏هاي سياسي فراوان او بر عليه اسلام و مسلمين بود كه در روز فتح مكه عليرغم عفو قريب به اتفاق مشركين، پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله امر به كشتن هند نمودند. هر چند پس از تقاضاي عفو، رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله او را نيز عفو نمودند.

در ماجراي فتح مكه نيز زني ديگر از اهل مدينه به نام ساره، به توطئه چيني بر عليه حكومت اسلامي پرداخت. او كه در مكه موجب آزار پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏گرديد در مدينه، پيش از فتح مكه، نامه حاطب بن ابي بلتعه مبني بر گزارش آمادگي لشكر مسلمين را در لابلاي موهاي بافته سر خود پنهان كرد تا در مكه به سران شرك تحويل دهد. در روز فتح مكه اين زن جاسوس از جمله افراد معدودي بود كه عفو عمومي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را شامل نگرديد. هر چند در نهايت با در خواست برخي مسلمانان با امان رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله زنده ماند.

- فرتني و قريبه نيز دو كنيز آوازه خوان ابن خطل بودند كه با اشعار مشتمل بر طعن و ناسزا بر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، آوازه خواني مي‏كردند و به عزت و اقتدار اسلام لطمه مي‏زدند. اين دو كه با كلام خويش بر عليه اسلام مبارزه و تلاش كرده بودند، از عفو عمومي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله استثناء شدند و قريبه در روز فتح مكه كشته شد، فرتني كه اسلام آورده بود به زندگي خود ادامه داد.

از ديگر زناني كه با سخنان محرك و اشعار خويش در تضعيف اسلام بسيار مؤثر بودند از عصماء دختر مروان يهودي مي‏توان نام برد كه پيامبر را نيز بسيار اذيت مي‏نمود، بيان شده كه عصماء در مجالس اوس و خزرج حضور مي‏يافت و با اشعار خود آنان را تحريك مي‏نمود تا پيامبر را نابود سازند. بدليل نقش تخريبي او در تضعيف اسلام و مسلمين بود كه توسط عمير كشته شد.

قابل توجه آنكه اشعار و سخنان زنان قريش در تحريك مردان براي جنگ با مسلمين بسيار مؤثر بوده و سران شرك نيز با بهره‏گيري از قدرت زنان، در تهييج احساسات لشگر، از آنها استفاده مي‏نمودند. در تاريخ بيان شده كه رهبران كفار به اين دليل در جنگ احد، زنان را با خود همراه بردند كه سربازان را به جنگ با رسول اللّه‏ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تشجيع نمايند.

در جنگ احزاب نيز آنگاه كه علي عليه‏السلام با عمروبن عبدود «به تعبير رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كل ايمان با كل شرك» روبرو شدند، ابتدا حضرت علي عليه‏السلام از عمرو خواستند تا ايمان آورد و در نتيجه آن حضرت از جنگ با او دست بردارد عمرو نپذيرفت. آنگاه علي عليه‏السلام به او گفتند: باز گرد و لشگر را نيز بازگردان كه در اينصورت از جانب ما هيچ ضرري متوجه شما نخواهد شد. عمرو با همه شجاعتش ابراز داشت: از ترس آنكه مبادا زنان قريش او را مسخره كرده و هجو نمايند چنين نخواهد كرد.

از جمله تحركات سياسي زنان در مسير باطل، مي‏توان از زني يهودي در جنگ احزاب ياد كرد. در اين نبرد، مشركين مكه با همياري قبايل اطراف به مركز حكومت اسلامي، مدينة‏النبي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله هجوم آوردند. آنان پس از مشاهده خندق‏ها كه مانع حمله آنها به مسلمانان مي‏شد، دست به دامان يهود داخل مدينه شدند. يهوديان بني قريظه نيز به آنان قول همكاري دادند و بر عليه مسلمين مشغول به توطئه شدند. بدين جهت مسلمانان نيز با يهوديان درگير شدند. در اين جنگ يكي از زنان يهود، سنگ آسيائي را بر سر رزمنده مسلماني بنام خلاّد بن سُوَيد انصاري انداخت و او را كشت. جزاي اين توطئه نيز آن بود كه دستور دادند تا او را در رديف مردان بني قريظه اعدام نمايند.

بار ديگر زن يكي از اشراف يهود به نام زينب بعد از جنگ خيبر گوسفندي را بريان كرد و در گوشت آن سم وارد نمود و به عنوان هديه خدمت پيامبر فرستاد. پيامبر نخستين لقمه را كه در دهان خود گذارند احساس كردند كه مسموم است. فورا آن را از دهان در آوردند. ولي بشير بن براء بن معرور كه چند لقمه از آن را خورده بود پس از مدتي بر اثر سم در گذشت. معروف آن است كه پيامبر در بيماري وفات خود مي‏فرمودند: اين بيماري از آثار غذاي مسمومي است كه آن زن يهودي پس از فتح براي من آورد. ابن اسحاق روايت مي‏كند كه: رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مرض وفات خود به ام بشر دختر براء بن معرور كه براي عيادت ايشان آمده بود فرمود: اي ام‏بشر از همان خوراكي كه با برادرت در خيبر خورده‏ام اكنون رگ دلم قطع مي‏شود و بدين جهت مسلمانان رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را علاوه بر افتخار نبوت، داراي مقام شهادت هم مي‏دانستند.

پايان حيات رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مواجه با تحركات سياسي وسيعي جهت بدست آوردن موقعيت ويژه جانشيني پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود. عليرغم تأكيدات مكرّر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بر خلافت علي عليه‏السلام از ابتداي دعوت علني در يوم الانذار تا آخرين روزهاي دعوت در يوم الغدير و حتي پس از آن، گروهي تلاش مي‏كردند تا علي عليه‏السلام در جايگاه خلافت قرار نگيرد. در اين تحولات سياسي برخي زنان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نقش مؤثر و فعالي داشتند.

در تاريخ بيان شده كه چگونه در آخر عمر حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حفصه و عايشه همسران ايشان اطلاعات درون منزل را به پدران خويش مي‏دادند و بدينوسيله آنانرا در فراهم نمودن مقدمات غصب خلافت ياري مي‏كردند. عليرغم تصريح تاريخ براينكه ابوبكر و عمر هر دو جزء گروهي بودند كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله دستور اكيد در رفتن آنها به همراهي اسامه داده بودند. حضور مكرر آنها در روزهاي آخر عمر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در مدينه و گاه بر بالين پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله با همكاري اين دو زن، نشاندهنده بروز توطئه‏اي مي‏باشد.

ابن عباس نقل مي‏كند كه رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در بستر بيماري فرمود كه به دنبال علي بفرستند. عايشه گفت: چه مي‏شد اگر ابوبكر را مي‏خواستي؟ حفصه گفت: چه مي‏شد اگر عمر را طلب مي‏كردي؟ همه جمع شدند. رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود مطلبي نيست، برويد، اگر خواستم در پي شما خواهم فرستاد.

موردي ديگر آنكه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در اواخر عمر خويش آنگاه كه در بستر بيماري بودند دستور فرمودند تا مردم نماز بخوانند اندكي بعد مردم در مسجد به امامت ابوبكر مشغول به نماز شدند. اين واقعه در زماني پيش آمد كه پيامبر مكرر تأكيد داشتند برخي مهاجرين از جمله ابوبكر بايد در لشكر اسامه باشند و كيلومترها تا مدينه فاصله داشته باشند. حتي يكبار با تني بيمار به مسجد آمده و لعنت بر كساني كرد كه از رفتن تخلف كنند. از نقلهاي متعدد در موضوع اين نماز، فهميده مي‏شود كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تنها به مؤذن گفت كه به مردم بگويد نماز بخوانند اما شخص خاصي را معين نفرمود از جمله عبداللّه‏ بن زمعه مي‏گويد پيامبر هيچ فردي را معين نكرد تنها به من فرمود تا به مردم بگويم نماز بخوانند. در ارتباط با اين مسئله كه پس چه شد كه نماز به امامت ابوبكر واقع شد، ابن ابي الحديد گويد: اعتقاد علي بر اين بود كه عايشه همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ، زمينه‏اي را فراهم نمود تا ابوبكر براي مردم نماز بخواند او مي‏گويد كه علي عليه‏السلام اين مطلب را بارها در خلوت براي اصحاب نزديك خود بيان مي‏كرد.

از نظر اخبار شيعه مسلم است كه اين عايشه بوده است كه از داخل خانه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و از زبان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ابوبكر را براي امامت جماعت تعيين كرده است، نه خود پيامبر.

پس از رحلت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله

با شروع انحراف سياسي در حكومت اسلامي آن عصر باز هم شاهد نقش منفي برخي زنان مي‏باشيم از جمله انكه :

با شروع خلافت ابوبكر سعي شد تا پشتوانه مالي علي عليه‏السلام در فعاليت سياسي احتمالي او، تصاحب شود. لذا دستور داده شد تا فدك را از فاطمه عليها‏السلام بگيرند. پس از اخراج وكيل فاطمه عليها‏السلام از فدك آن حضرت به نزد خليفه آمد و استدلالهاي مفصلي مبني بر آن كه حكومت، حق تصرف فدك را ندارد، ارائه دادند. دلايل فاطمه عليها‏السلام آن چنان مستحكم بود كه خليفه را واداشت تا نوشته‏اي به آن حضرت داده مطابق آن فدك به ايشان برگردانده شود. اوس بن حدثان گويد عايشه و حفصه حضور يافتند و شهادت دادند كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: ما انبياء آنچه كه باقي گذاشتيم، براي كسي به ارث نمي‏گذاريم و بدينوسيله توجيهي ديني و مردم پسند جهت غصب مجدد فدك فراهم نمودند.

از جمله نقشهاي منفي و انحرافي زنان در آن عصر ادعاي نبوت و فريب عوام بود. موضوع بدين شرح است كه بعد از رحلت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ايجاد انحراف در مسير حكومت اسلامي، برخي از دشمنان جسور شده و به قصد انهدام حكومت اسلامي به سوي مدينه لشكر كشي نمودند از جمله زني به نام «سجاح» كه ادعاي پيامبري مي‏كرد. او در اوايل خلافت ابوبكر ادعاي نبوت كرده و مي‏گفت كه وحي بر او نازل مي‏شود. جملات موزوني را نيز با عنوان آيات نازل شده بر مردم عرضه مي‏كرد از جمله: عليكم باليمامة دفوا دفيف الحمامه فانها غزوة صرامه لايلحقكم بعدها ملامة بر شما باد حمله بر يمامه

و چون كبوتران صف بكشيد بدرستي كه اين جنگ نبردي پيروزمند است بعد از آن ملامت و سرزنشي به شما نخواهد رسيد.

او در شريعت نو ظهورش نماز صبح و عشا را براي پيروان خود حذف كرد. جمع بسياري به سجاح ايمان آ ورده و لشكري فراهم نمودند كه به فرماندهي او به سوي مركز حكومت اسلامي - مدينه - هجوم آوردند. در جنگي كه مسلمانان با اين زن و پيروان او كردند آنان شكست خورده و سجاح نيز به تغلب رفت.

عصر خلافت علي عليه‏السلام

عايشه‏ام المؤمنين همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه از محركان مسلمين در امر قتل عثمان بود، عليرغم بيان صريح قرآن مبني بر امر به زنان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه بايد ملازم خانه بوده و حق حضور سياسي اجتماعي چشمگير را ندارند به مكه رفت و فرياد مظلوميت عثمان سرداد. مردم كه بدليل حمايت‏هاي بيدريغ خليفه اول و دوم از عايشه به او احترام فراوان مي‏گذاشتند، گرداگرد او جمع شدند و او كه از شهرت ام‏المؤمنين و نيز دختر خليفه اول بودن، كمال استفاده را مي‏نمود. لشكري عظيم جهت مبارزه با ولي خدا، جانشين حقيقي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فراهم نمود. او با تحريك احساسات مردم و اينكه او حق مادري بر گردن مسلمين دارد لشكر خويش را انبوه ساخته و به سمت بصره حركت كرد.

در ميانه راه تصميم داشت تا حفصه دختر خليفه دوم را نيز با خود همراه نمايد. او نيز براي رفتن آماده شد ولي برادرش عبداللّه‏ بن عمر از رفتن او جلوگيري كرد. نهايتا دو لشكر مسلمان با يكديگر درگير شده و بسياري از مسلمانان كشته شدند. در معركه نبرد عايشه با بيان موقعيت ام‏المؤمنيني خود سپاه را به حمايت از خود وامي‏داشت. فرياد سپاه او نيز مكرّر بلند بود كه: مادرتان را دريابيد، مادرتان را دريابيد. اين حركت عايشه ضربه عظيمي بر حكومت علي عليه‏السلام وارد ساخت و دشمنان ديگر را نيز جسور نمود تا به جنگ با حكومت برخيزند. عايشه كه هرگز گمان نمي‏كرد عاقبت اين لشكر كشي، شكست او و كشتار بسياري گردد پس از آن بارها با ذكر نام جنگ جمل مي‏گريست. هشام بن عروه از پدرش نقل مي‏كند كه هرگز عايشه يادي از جنگ جمل نكرد الاّ اينكه آنقدر گريست كه مقنعه‏اش از اشك خيس گرديد و مي‏گفت اي كاش موجودي فراموش شده بودم.

حاصل سياستمداري اين زن را چنين نقل كرده‏اند، طبري مي‏گويد: در جنگ جمل بيش از شش هزار مسلمان كشته شدند. ابن اعثم مي‏نويسد از لشكر علي هزار و هفتصد نفر و از لشكر عايشه شش هزار نفر كشته شدند. و در كتابهاي عقدالفريد، مناقب ابن شهر آشوب، تاريخ يعقوبي تعداد كشته شدگان بسيار بيشتر از اينها نقل شده است.

متأسفانه ام‏المؤمنين عايشه در مواردي ديگر نيز متناسب با جايگاه خويش عمل ننموده است. زماني كه مسلمانان جسد مطهر امام حسن عليه‏السلام را براي وداع، نزد قبر جد بزرگوارش رسول اللّه‏ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آوردند. مروان سريعا نزد همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آمد. او از اينكه خليفه سوم، كه از بستگان مروان بود، در گوشه‏اي از مدينه دفن شده است، ناراحت بود و مي‏ترسيد كه مبادا امام حسن عليه‏السلام در كنار پيامبر دفن شود، بنابراين كوشيد تا با سوء استفاده از وجود همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مانع اين عمل گردد. عايشه نگران سوار بر اسبي شد و همراه با جمعي از مسلمين در محل حضور يافت و فرياد بر آورد كه هرگز اجازه نمي‏دهم كسي را كه دوست ندارم در خانه‏ام داخل سازيد. حضور همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چنان بود كه بيم درگيري و كشتار مي‏رفت، لذا امام حسين عليه‏السلام به او فرمودند ما مطابق وصيت امام حسن عليه‏السلام ، براي جلوگيري از فتنه، جسد برادر را در كنار قبر مادر بزرگ او فاطمه بنت اسد، در بقيع، دفن مي‏نمائيم.

بر جسته‏ترين نقش منفي زنان در سياست را در ماجراي شهادت حضرت علي عليه‏السلام مي‏توان يافت.

در موقعيتي كه كسي جرأت نمي‏كرد اقدام به قتل علي عليه‏السلام نمايد. زني به نام قطام كه اعضاء خانواده‏اش نيز از فعالان سياسي بر عليه حكومت علي عليه‏السلام بودند محرك قتل آن حضرت گرديد. قطام كه از خوارج بود و پدر و برادرش در نهروان كشته شده بودند، مهريه خود را قتل علي و مقداري پول قرار داد. او بدينوسيله ابن ملجم را بر توطئه ترور آن حضرت مصمم ساخت. قطام وقتي نگراني ابن ملجم را در اجراي ترور مشاهده كرد به او گفت كه من جمعي از مردان قبيله خود را با تو همراه مي‏كنم تا تو را ياري دهند. آنگاه مردي از خوارج كوفه به نام وردان بن مجاله از قبيله تيم الرباب را با او همراه ساخت و در شب قتل سرهاي آنان را با دستمالهاي حرير بست. سپس هر دو، شمشير بدست عازم مسجد شدند و چندي نگذشت كه شمشير زهر آلود ابن ملجم، فرق مبارك خليفه مسلمين را شكافت.

در عصر امام حسن عليه‏السلام

هر چند پس از صلح امام حسن عليه‏السلام ديگر هرگز مسئوليت حكومت به دست امامان معصوم نبود ولي همواره امامان عليهم‏السلام به هدايت فكري افراد جامعه مي‏پرداختند. خلفاي جور نيز پيوسته آنان را مانع خود در ظلم و ستم به مردم مي‏ديدند، لذا مي‏كوشيدند تا آنان را به طريقي از بين ببرند. در توطئه سياسي عظيم اين خلفا زنها نقش فعالي ايفا نمودند كه به نمونه‏هايي از آن اشاره مي‏شود.

عيسي بن مهران از مغيره نقل مي‏كند كه گفت: معاويه مأموري را نزد جعده دختر اشعث بن قيس فرستاد كه من تو را به همسري پسرم يزيد در خواهم آورد به شرط آنكه امام حسن عليه‏السلام را به وسيله سم به قتل برساني. جعده كه در خانواده‏اي سياستمدار تربيت يافته بود اين مسئوليت را پذيرفت. مطابق كلام امام صادق عليه‏السلام پدر جعده اشعث در خون علي عليه‏السلام شركت جست، خودش امام حسن عليه‏السلام را مسموم كرد و برادرش در خون امام حسين عليه‏السلام شريك گرديد.

دوران امامت امام حسين عليه‏السلام

در تاريخ مكرر شاهد حضور دو لشكر حق و باطل در برابر هم بوده‏ايم. اهل حق در پي گستراندن حقيقت در جهان بوده‏اند و حاميان باطل نيز نگران از آنكه قدرت يا مكنت خويش از كف دهند با حاميان حق سر ستيز داشته‏اند. در هر دو جناح نيز بارها حضور زنان را همچون مردان شاهد بوده‏ايم. خالي از لطف نيست كه به روايتي از سليم بن قيس در اين زمينه اشاره نمائيم.

«آنگاه كه معاويه بر سرير قدرت نشست و حكومت بلامنازع او در سراسر گستره مملكت اسلامي آن روز تثبيت شد فرماني به تمام كارگزاران خود ابلاغ كرد مبني بر آنكه احاديثي را در مدح معاويه و در بيان فضايل و سوابق او جعل نموده به همگان آموزش دهند. در پي اين دستور العمل تمامي حاكمان و قاضيان آن عصر يا با طمع به زر معاويه و يا از ترس قدرت او روايات بسيار در اين زمينه از خود ساختند و در هر مسجد و اجتماعي در محلات مختلف بر همگان خواندند. پس از آن معلمان وظيفه يافتند تا آن احاديث را به كودكان بياموزند به همان ميزان كه مي‏كوشند تا به كودكان قرآن بياموزند. از جمله دستور العمل‏هاي آنان اين بود كه تمامي دختران و زنان مي‏بايست اين احاديث را ياد گيرند و بدينگونه حضور زنان مدافع معاويه در ميان مسلمين چشمگير شد.»

از طرفي ديگر، رهبر اهل حق، امام حسين عليه‏السلام جهت ارتقاء تفكر سياسي زنان مي‏كوشد و زمينه‏اي فراهم مي‏آورد تا زنان به حق اوليه خويش، تفكر و تدبر در امور و شناخت و تميز حق از باطل دست يابند. سليم بن قيس اضافه مي‏كند كه: «دو سال قبل از مرگ معاويه امام حسين عليه‏السلام به همراه عبداللّه‏ بن جعفر بن عباس حج گزاردند. آن حضرت در اين سفر با تدبيري خاص همه مردان و زنان بني هاشم و نيز ساير زنان و مردان شيعه و افراد سليم النفس را جمع نموده و در اجتماع گسترده‏اي كه در مني فراهم نمودند سخنراني مبسوطي نموده با استناد به قرآن و كلام رسولخدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حقانيت اهل بيت را بر آنان اثبات نمودند و به تمامي زنان و مردان حاضر امر نمودند تا اين خطابه سياسي را در بازگشت به گوش سايرين برسانند.

در نتيجه تلاش رهبران حق و باطل، پس از مرگ معاويه و تشديد بحرانهاي سياسي، همانگونه كه عملكرد مثبت سياسي زنها واضح‏تر مي‏شود، عملكرد منفي زنان نيز مشهودتر مي‏گردد. مواردي از آن را در زمان امام حسين عليه‏السلام مي‏يابيم. از جمله آنكه هنگامي كه امام حسين عليه‏السلام از مكه عازم كوفه مي‏گردند، زني به نام عمره دختر عبدالرحمان بن سعد انصاري كه از هواداران بني اميه بود نامه‏اي به امام حسين عليه‏السلام نوشت و كوشيد تا آن حضرت را از حركت به كوفه باز دارد.

در موقعيت بسيار حساس ديگري، زنان نقش تعيين كننده‏اي در شكست قيام كوفه جهت حمايت از امام حسين عليه‏السلام داشتند.

با تلاش وسيعي كه شيعيان در كوفه نمودند دهها هزار نفر آماده پذيرش وجود مبارك امام حسين عليه‏السلام گرديده بودند و نماينده آن حضرت، مسلم بن عقيل انسجام خوبي به اين جمعيت داده بود. آنگاه كه ابن زياد در كوفه كوشيد تا بهر وسيله ممكن اين اجتماع را پراكنده سازد، نهايتا با استفاده از وجود زنان در اجراي طرح خويش موفق گرديد.

ابومخنف نقل مي‏كند كه ابن زياد توسط مأموران خود به گوش خانواده محاصره كنندگان قصر رساند كه اگر تا شب همگي در خانه نباشند هر كه در سطح شهر يافت شود، كشته خواهد شد. پس از اين تهديد بود كه زنان بسياري از خانه‏ها بيرون ريخته و از سر زبوني و ذلّت دست پسران و برادران و يا همسر خويش را گرفته و به سمت خانه مي‏كشاندند و مي‏گفتند: ديگران به اندازه كافي هستند. در عرض مدت كوتاهي جمعيت چند هزار نفري محاصره كننده متفرق شدند و چنان شد كه وقتي نماينده امام حسين عليه‏السلام به مسجد آمد فقط سي نفر همراه او نماز مغرب به جا آوردند. با شكست حركت آنان در كوفه بود كه زمينه براي شهادت امام حسين عليه‏السلام در كربلا فراهم آمد.

دوران خلفاي عباسي

با ورق زدن صفحات تاريخ در وهله‏اي، زيد بن علي را مي‏يابيم كه با دلي آكنده از اندوه ناظر حضور گسترده زنان در تقويت باطل مي‏باشد. زيد گويد: روزي مشغول تلاوت قرآن بودم كه صداي گريه و شيون زنان بسياري را شنيدم. از خانه بيرون آمدم و مشاهده كردم كه زنان زيادي در حالي كه از اندوه موهاي خويش پراكنده و گريبان چاك داده‏اند، بر سرو صورت مي‏زنند و به دنبال جنازه‏اي كه بر دوش مردان حمل مي‏شد، روان بودند اجتماع عزاداران به ميزاني بود كه راه عبور بسته شده بود. گمان بردم، متوكل عباسي از دنيا رفته است. از مردي سؤال كردم جنازه متعلق به چه كسي است؟ گفت: متعلق به معشوقه متوكل به نام ريحانه مي‏باشد كه كنيز او بوده و متوكل سخت دل در گرو مهر او نهاده بود. زيد گويد اندكي صبر كردم و ديدم كه با چه عظمتي آن كنيز را به خاك سپرده قبر او را از گل مفروش نمودند و از مشك و عنبر و عطر آكنده‏اش ساختند و بر روي آن نيز گنبدي بنا نهادند. زيد بن علي گويد: حزن، طاقت از كفم ربود، مشتي خاك بر سر ريختم و فرياد زدم واي بر تو يا حسين كه چگونه در كربلا جسد مطهرت را غريبانه بر زمين رها نمودند و زنان و دخترانت به اسارت گرفته شدند و كودكانت ذبح شدند، حال آن كه احدي از مردم بر اين اوضاع اشكي نريخت. جسد مطهرت بدون غسل و كفن به خاك سپرده شد. حال آنكه تو فرزند علي‏مرتضي عليه‏السلام و فاطمه زهرا عليها‏السلام بودي. اينگونه، زنان بر مرگ كنيزي فاسق مي‏گريند و هيچيك بر فرزند پيامبر نمي‏گريند.

علاوه بر حضور جمعي زنان در حمايت و تقويت باطل، زنان سياستمداري نيز يافت مي‏شوند كه با تدبير خويش آثار تخريبي عظيمي از خود بر جاي نهادند، از جمله: زني يهودي كه به مغيره بن سعيد، شعبده و كارهاي خارق العاده ياد مي‏داد. مغيره با استفاده از اين تعليمات و به كارگيري شگردهاي خاص، وانمود مي‏كرد كه اهل كرامت است بدينوسيله بسياري به او معتقد شدند و پيرو مكتب انحرافي او در غلوّ نسبت به ائمه عليهم‏السلام گرديدند. او كه ائمه را تا مرتبت خدايي بالا مي‏برد و عجايب خلاف واقع را به آنان نسبت مي‏داد، رهبر غلاة بود و امام صادق عليه‏السلام از او بيزاري مي‏جستند. اگر تعليمات استاد زن او نبود يقينا او موفقيت چنداني كسب نمي‏كرد.

نمونه ديگر ام‏الفضل دختر مأمون مي‏باشد او زن سياستمداري بود كه به اجبار مأمون به همسري امام جواد عليه‏السلام در آمد و جاسوس دائمي درون خانه آن حضرت گرديد. او دائما اخبار مربوط به آن حضرت را به پدرش مأمون مي‏رساند. نهايتا هم به تحريك معتصم و برادرش جعفر، انگوري را كه آن دو در آن سمي كشنده وارد كرده بودند در ظرفي نهاده، از آن انگور تعريف و توصيف بسياري كرد و حضرت جواد عليه‏السلام را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار كرد تا آن حضرت مقداري از آن انگور را خوردند. پس از آن آثار سم بر آن امام عارض شد و ايشان از دنيا رفتند. هر چند عاقبت ام‏الفضل آن شد كه به بيماري سختي دچار گرديد و هر آنچه ثروت داشت جهت درمان آن خرج كرد و در نهايت محتاج ديگران شد و با فلاكت از دنيا رفت.

از ديگر نمونه‏هاي بازيگري زنان در امر سياست در دوران خلافت عباسيان، مي‏توان به نقش همسران و كنيزكان دربار خلفا و تأثير آنها در برخي سياستگذاري‏هاي خليفه اشاره كرد. گاه اين زنان با تدبير و مكر زنانه خويش خليفه را وامي داشتند تا با تصرف ناحق در اموال بيت المال مسلمين به هوسهاي آنان پاسخ گويد. مورخين نوشته‏اند كه: موجودي قبيحه همسر متوكل يك ميليون و هشتصد هزار دينار بود و مادر مقتدر بي نهايت ثروتمند و پولدار بود.در آمد خيزران همسر مهدي عباسي نيز بالغ بر يك ميليون و شصت هزار درهم مي‏شد كه برخي اين مبلغ را نزديك به نصف ماليات آن روز تمام كشور مي‏شمردند. بهاي جامه‏اي كه زبيده همسر هارون بر تن مي‏كرد بالغ بر پنجاه هزار دينار مي‏شد. همسر هشام بن عبد الملك نيز جامه بدون آستيني داشت كه تمام پيراهن از طلا بود و جز دو بند، بقيه لباس زربفت بود و آن لباس را چنان با زر و زيور آراسته بودند كه به علت زيادي جواهرات و سنگيني آن قدرت راحت راه رفتن از او سلب شده بود. سهم كنيزان رقاصه و آوازه خوان كه عشوه‏گري خوب مي‏دانستند نيز قابل توجه است كنيز متوكل روزي در مدح متوكل شعري سروده با صدايي زيبا خواند و 50 هزار درهم از بيت المال را به خود اختصاص داد. هارون الرشيد به كنيز خود به نام دنانير در يك شب گردن بندي به قيمت سي هزار دينار عطا كرد. كتاب نساء الخلفاء آكنده از ذكر حيله‏هاي اين كنيزان براي تأثير بر روي خلفا و تصاحب بيشتر بيت المال مسلمين محروم مي‏باشد. نقل شده كه هارون مأموران خشني را به ناحيه موصل فرستاد و از آن جا مال فراواني از بقاياي مالياتها براي هارون آوردند او هم دستور داد تا همه آن اموال را صرف برخي از كنيزان او كنند.

علاوه بر اين گاه اين زنان در تعيين سياست عهد خلفا هم نقش داشته‏اند. بيان شده كه خيزران همسر مهدي عباسي در امور سياسي زياد دخالت مي‏كرده و نفوذ زيادي در دربار داشته است، به عنوان نمونه او خليفه را واداشت تا بختيشوع، پزشك مشهور را به جندي شاپور بفرستد. دخالت خيزران در تصميم گيريهاي سياسي به ميزاني بود كه نهايتا فرزندش هادي عباسي به او گفت: اگر خبري به من رسد كه يكي از پيروان من يا خواص و خدمه و كُتّاب من بر در منزل تو ايستاده‏اند گردنش را مي‏زنم و مالش را مي‏گيرم.

هرچند هادي عباسي نيز در حكومت خود رابطه را جايگزين ضوابط ساخته بود ولي گويا اگر روابط از محدوده صلاحديد شخص خليفه فراتر مي‏رفت، موجب خشم او مي‏گرديد. لذا كلام او با مادرش آكنده از عتاب گرديده است.

در بيان تأثير تخريبي سياست بازيهاي زنان نمونه‏هاي بسياري مي‏توان ذكر كرد. از نقش بسيار مخرب زنان رقاصه و آوازه خوان از اواسط خلافت امويان به بعد در رواج فساد در جامعه و ايجاد رخوت و بي غيرتي نسبت به آنچه بر سر جامعه اسلامي مي‏آمد گرفته تا حضور زنان جاسوس در خانه امام حسن عسكري عليه‏السلام جهت بدست آوردن اطلاعاتي در زمينه تولد منجي بشريت و ....

براي پرهيز از اطاله كلام بحث جلوه‏هاي مشاركت سياسي زنان را در اينجا به پايان مي‏رسانيم و از خداوند منان توفيق در عمل به تكاليف اجتماعي را مي‏طلبيم.

وجوب پذيرش ولايت اهل بيت عليهم‏السلام در تمامي امور اجتماعي و سياسي به زنان؛ بيعت زنان با پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در عقبه اولي، عقبه ثاني، فتح مكه، بيعت رضوان و بيعت در غدير خم (شروع خلافت علي عليه السلام) و نيز بيعت زنان با حضرت مهدي (عج) در آغاز قيام آن حضرت از فعاليتهاي سياسي زنان است كه مستقيما توسط معصوم عليهم‏السلام مورد تمجيد قرار گرفته است.

در پاسخ معتقدين به انزواي سياسي زنان مقام معظم رهبري فرمودند: «اسلام مي‏خواهد كه رشد فكري و علمي و اجتماعي و سياسي و بالاتر از همه فضيلتي و معنوي زنان به حد اعلا برسد.»

در تفكري متضاد با اعتقاد گذشته، برخي مي‏كوشند به طور افراطي مشاركت سياسي زنان را در هر شكل و صورت، صحيح و پسنديده بشمارند. در اين نگرش، صرفا خروج زن از خانه و ورودش به عرصه اجتماع به هر دليل قابل ستايش است.

در قرآن به همسر لوط و نوح به عنوان دو زن خائن كه به ساحت مقدس رهبر جامعه اسلامي خدشه وارد ساخته و با دشمنان انبياء همراهي نمودند، اشاره مي‏شود.

زنان لشكر قريش كه كينه نسبت به پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و حكومت اسلامي، تمام وجودشان را آكنده ساخته بود در صحنه جنگ احد، پيكر مطهر شهداي اسلام را مثله كرده و گوش و بيني آنانرا بريدند.

با شروع خلافت ابوبكر سعي شد تا پشتوانه مالي علي عليه‏السلام در فعاليت سياسي احتمالي او، تصاحب شود. لذا دستور داده شد تا فدك را از فاطمه عليها‏السلام بگيرند. آن حضرت به نزد خليفه آمد و استدلالهاي مفصلي مبني بر آن كه حكومت، حق تصرف فدك را ندارد، ارائه دادند. اوس بن حدثان گويد عايشه و حفصه حضور يافتند و با توجيهي ديني و مردم پسند غصب مجدد فدك را فراهم نمودند.

عايشه ام المؤمنين همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه از محركان مسلمين در امر قتل عثمان بود، عليرغم بيان صريح قرآن مبني بر امر به زنان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه بايد ملازم خانه بوده و حق حضور سياسي اجتماعي چشمگير را ندارند به مكه رفت و فرياد مظلوميت عثمان سرداد.

بر جسته‏ترين نقش منفي زنان در سياست را در ماجراي شهادت حضرت علي عليه‏السلام مي‏توان يافت. در موقعيتي كه كسي جرأت نمي‏كرد اقدام به قتل علي عليه‏السلام نمايد. زني به نام قطام كه اعضاء خانواده‏اش نيز از فعالان سياسي بر عليه حكومت علي عليه‏السلام بودند محرك قتل آن حضرت گرديد.

زنان نقش تعيين كننده‏اي در شكست قيام كوفه جهت حمايت از امام حسين عليه‏السلام داشتند. با تلاش وسيعي كه شيعيان در كوفه نمودند دهها هزار نفر آماده پذيرش وجود مبارك امام حسين عليه‏السلام گرديده بودند و نماينده آن حضرت، مسلم بن عقيل انسجام خوبي به اين جمعيت داده بود. آنگاه كه ابن زياد در كوفه كوشيد تا بهر وسيله ممكن اين اجتماع را پراكنده سازد، نهايتا با استفاده از وجود زنان در اجراي طرح خويش موفق گرديد.

از ديگر نمونه‏هاي بازيگري زنان در امر سياست در دوران خلافت عباسيان، مي‏توان به نقش همسران و كنيزكان دربار خلفا و تأثير آنها در برخي سياستگذاري‏هاي خليفه اشاره كرد. گاه اين زنان با تدبير و مكر زنانه خويش خليفه را وامي داشتند تا با تصرف ناحق در اموال بيت المال مسلمين به هوسهاي آنان پاسخ گويد.

در بيان تأثير تخريبي سياست بازيهاي زنان نمونه‏هاي بسياري مي‏توان ذكر كرد. از نقش بسيار مخرب زنان رقاصه و آوازه خوان از اواسط خلافت امويان به بعد در رواج فساد در جامعه و ايجاد رخوت و بي غيرتي نسبت به آنچه بر سر جامعه اسلامي مي‏آمد گرفته تا حضور زنان جاسوس در خانه امام حسن عسكري عليه‏السلام جهت بدست آوردن اطلاعاتي در زمينه تولد منجي بشريت و ....

عمره دختر علقمه دوازدهمين و آخرين پرچمدار قريش در جنگ احد است كه پس از افتادن پرچم و پراكنده شدن مشركان قريش آن را بلند كرده سبب انسجام لشكر مي‏گردد.

اشعار و سخنان زنان قريش در تحريك مردان براي جنگ با مسلمين بسيار مؤثر بوده و سران شرك نيز با بهره‏گيري از قدرت زنان، در تهييج احساسات لشگر، از آنها استفاده مي‏نمودند.

در تاريخ بيان شده كه چگونه در آخر عمر حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حفصه و عايشه همسران ايشان اطلاعات درون منزل را به پدران خويش مي‏دادند و بدينوسيله آنانرا در فراهم نمودن مقدمات غصب خلافت ياري مي‏كردند.

وجوب پذيرش ولايت اهل بيت عليهم‏السلام در تمامي امور اجتماعي و سياسي به زنان؛ بيعت زنان با پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در عقبه اولي، عقبه ثاني، فتح مكه، بيعت رضوان و بيعت در غدير خم (شروع خلافت علي عليه السلام) و نيز بيعت زنان با حضرت مهدي (عج) در آغاز قيام آن حضرت از فعاليتهاي سياسي زنان است كه مستقيما توسط معصوم عليهم‏السلام مورد تمجيد قرار گرفته است.

در پاسخ معتقدين به انزواي سياسي زنان به سخن مقام معظم رهبري اشاره مي‏شود كه فرمودند: «اسلام مي‏خواهد كه رشد فكري و علمي و اجتماعي و سياسي و بالاتر از همه فضيلتي و معنوي زنان به حد اعلا برسد.»

در تفكري متضاد با اعتقاد گذشته، برخي مي‏كوشند به طور افراطي مشاركت سياسي زنان را در هر شكل و صورت، صحيح و پسنديده بشمارند. در اين نگرش، صرفا خروج زن از خانه و ورودش به عرصه اجتماع به هر دليل قابل ستايش است.

در قرآن به همسر لوط و نوح به عنوان دو زن خائن كه به ساحت مقدس رهبر جامعه اسلامي خدشه وارد ساخته و با دشمنان انبياء همراهي نمودند، اشاره مي‏شود.

زنان لشكر قريش كه كينه نسبت به پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و حكومت اسلامي، تمام وجودشان را آكنده ساخته بود در صحنه جنگ احد، پيكر مطهر شهداي اسلام را مثله كرده و گوش و بيني آنانرا بريدند.

با شروع خلافت ابوبكر سعي شد تا پشتوانه مالي علي عليه‏السلام در فعاليت سياسي احتمالي او، تصاحب شود. لذا دستور داده شد تا فدك را از فاطمه عليها‏السلام بگيرند. آن حضرت به نزد خليفه آمد و استدلالهاي مفصلي مبني بر آن كه حكومت، حق تصرف فدك را ندارد، ارائه دادند. اوس بن حدثان گويد عايشه و حفصه حضور يافتند و با توجيهي ديني و مردم پسند غصب مجدد فدك فراهم نمودند.

عايشه ام المؤمنين همسر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه از محركان مسلمين در امر قتل عثمان بود، عليرغم بيان صريح قرآن مبني بر امر به زنان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه بايد ملازم خانه بوده و حق حضور سياسي اجتماعي چشمگير را ندارند به مكه رفت و فرياد مظلوميت عثمان سرداد.

بر جسته‏ترين نقش منفي زنان در سياست را در ماجراي شهادت حضرت علي عليه‏السلام مي‏توان يافت. در موقعيتي كه كسي جرأت نمي‏كرد اقدام به قتل علي عليه‏السلام نمايد. زني به نام قطام كه اعضاء خانواده‏اش نيز از فعالان سياسي بر عليه حكومت علي عليه‏السلام بودند محرك قتل آن حضرت گرديد.

زنان نقش تعيين كننده‏اي در شكست قيام كوفه جهت حمايت از امام حسين عليه‏السلام داشتند. با تلاش وسيعي كه شيعيان در كوفه نمودند دهها هزار نفر آماده پذيرش وجود مبارك امام حسين عليه‏السلام گرديده بودند و نماينده آن حضرت، مسلم بن عقيل انسجام خوبي به اين جمعيت داده بود. آنگاه كه ابن زياد در كوفه كوشيد تا بهر وسيله ممكن اين اجتماع را پراكنده سازد، نهايتا با استفاده از وجود زنان در اجراي طرح خويش موفق گرديد.

از ديگر نمونه‏هاي بازيگري زنان در امر سياست در دوران خلافت عباسيان، مي‏توان به نقش همسران و كنيزكان دربار خلفا و تأثير آنها در برخي سياستگذاري‏هاي خليفه اشاره كرد. گاه اين زنان با تدبير و مكر زنانه خويش خليفه را وامي داشتند تا با تصرف ناحق در اموال بيت المال مسلمين به هوسهاي آنان پاسخ گويد.

در بيان تأثير تخريبي سياست بازيهاي زنان نمونه‏هاي بسياري مي‏توان ذكر كرد. از نقش بسيار مخرب زنان رقاصه و آوازه خوان از اواسط خلافت امويان به بعد در رواج فساد در جامعه و ايجاد رخوت و بي غيرتي نسبت به آنچه بر سر جامعه اسلامي مي‏آمد گرفته تا حضور زنان جاسوس در خانه امام حسن عسكري عليه‏السلام جهت بدست آوردن اطلاعاتي در زمينه تولد منجي بشريت و ....

عمره دختر علقمه دوازدهمين و آخرين پرچمدار قريش در جنگ احد است كه پس از افتادن پرچم و پراكنده شدن مشركان قريش آن را بلند كرده سبب انسجام لشكر مي‏گردد.

اشعار و سخنان زنان قريش در تحريك مردان براي جنگ با مسلمين بسيار مؤثر بوده و سران شرك نيز با بهره‏گيري از قدرت زنان، در تهييج احساسات لشگر، از آنها استفاده مي‏نمودند.

در تاريخ بيان شده كه چگونه در آخر عمر حضرت رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حفصه و عايشه همسران ايشان اطلاعات درون منزل را به پدران خويش مي‏دادند و بدينوسيله آنانرا در فراهم نمودن مقدمات غصب خلافت ياري مي‏كردند.

/ 1