گفت و گو با حجةالاسلام و المسلمین نظری منفرد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفت و گو با حجةالاسلام و المسلمین نظری منفرد - نسخه متنی

علی نظری منفرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفت و گو با حجة‏الاسلام و المسلمين نظري منفرد

مبلّغان: از فرصتي كه در اختيار مجله قرار داديد، تشكر مي‏كنيم. لطفا خلاصه‏اي از زندگي علمي، فرهنگي خود را بيان كنيد.

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم.

من هم متقابلاً از شما تشكر مي‏كنم و برايتان آرزوي موفقيت دارم.

بنده در سال 1341 ه··.ش به فراگرفتن دروس حوزوي مشغول شدم ـ كه هم زمان با آغاز نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري حضرت امام خميني ـ رضوان اللّه‏ تعالي عليه ـ بود. براي ادامه‏ي تحصيل در سال (1347 ه··.ش) عازم نجف اشرف شدم و بعد از توقف كوتاهي در نجف اشرف، مجددا به قم آمدم و از محضر استاداني چون: آية‏اللّه‏ سلطاني طباطبايي در دوره‏ي سطح و مرحوم آية‏اللّه‏ داماد در درس خارج استفاده كردم و عمده‏ي درس خارج را از محضر آيت اللّه‏ ميرزا هاشم آملي استفاده كردم و قسمتي از اصول را محضر حضرت آيت اللّه‏ اراكي تلمذ كردم، در زمينه‏ي فلسفه هم از محضر استادان مختلفي من جمله: استاد شهيد مطهري بهره بردم، در سال 1346 ه··.ش موفق به اخذ درجه كارشناسي معقول و منقول (الهيّات) از دانشگاه تهران شدم، و اكنون به تبليغ و تدريس، در حوزه اشتغال دارم.

مبلّغان: شما آثاري هم داريد كه چاپ شده باشد يا آماده چاپ باشد؟

آثاري از بنده چاپ شده است؛ مثل: «الاحاديث الغيبه» در سه جلد كه مجموعه‏اي از سخنان پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمه‏ي معصومين عليهم‏السلام است و بيشتر نظر، روي رواياتي است كه به عنوان يك خبر غيبي بعدا تحقق پيدا كرده است. اين احاديث از منابع شيعه و اهل سنت با كمك دوستان جمع آوري و نقل شده است.

اثر ديگر، كتاب «مقتل كربلا يا قصه كربلاست» كه به چاپ رسيده است و نيز كتاب «روزه ماه رمضان» و كتابهاي ديگري آماده‏ي چاپ است وبعضي نيز هنوز آماده‏ي چاپ نيست.

مبلّغان: تأثير سخن و تبليغ را در نشر و گسترش اسلام بيان كنيد.

بهترين راه افاده و استفاده بيان است. خداوند متعال در اهمّيت بيان مي‏فرمايند: «الرحمن علّم القرآن خلق الانسان‏ علمه البيان»1. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از راه بيان، افراد زيادي را متحوّل ساخت مخصوصا با تلاوت آيات قرآن كه وقتي مردم اين آيات را مي‏شنيدند، اشك از چشمانشان جاري مي‏شد. قرآن كريم مي‏فرمايد: «و اذ استمعوا ما انزل الي الرسول‏تري اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق»2. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در مكه از راه تبليغ، افرادي را به راه خدا دعوت كردند و عده‏اي مسلمان شدند، با سخت‏گيري كفار مكه، پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم گروهي را به سرپرستي جعفر طيّار به حبشه فرستادند، كه اينها نيز يك گروه تبليغي بودند ـ با تبليغات آنها نجاشي و عده‏اي ديگر مسلمان شدند، بسياري از مردم مدينه با تبليغات مصعب ابن عمير مسلمان شدند.

تبليغ بيشترين نقش را در نشر وگسترش اسلام داشته است.

مبلّغان: به نظر شما حوزه‏ي علميه براي گسترش تبليغات ديني، چه كارهايي را بايد انجام دهد؟

اولاً بايد براي كساني كه ذوق تبليغي دارند، جاذبه ايجاد كرد. بايد اين مسئله را تفهيم كنيم كه تبليغ راه انبيا است، پيامبران الهي وائمه اطهار عليهم‏السلام مبلغ بوده‏اند، خداي متعال در قرآن كريم مبلّغان را ستوده است آنجا كه مي‏فرمايد: «الّذين يبلّغون رسالات اللّه‏ و يخشونه ولايخشون احدا الاّ اللّه‏.»3 آنان كه پيام‏هاي خدا را مي‏رسانند و از او مي‏ترسند و جز از خدا از كسي نمي‏ترسند.

ثانيا بايد مشكلاتي را كه بر سر راه تبليغ است، برطرف كنيم. در گذشته مشهور بود كه مبلغان سواد لازم و كافي ندارند. اين سخن انگيزه رفتن به تبليغ را از بين مي‏برد. ما بايد تفهيم كنيم كه چنين نيست، اتفاقا يكي از مراجع مي‏فرمودند: «اگر از من سؤال كنند، كه تبليغ و فن سخنوري مهمتر است يا مجتهد شدن؟ مي‏گويم سخنوري.» چون اگر كسي استعداد خوبي داشته باشد، مجتهد خواهد شد اما يك سخنور خوب نخواهد شد. استدلال ايشان اين بود كه سخنوري هنر است.

اين هنر را سخنران مي‏تواند با تلاش و مداومت بر تمرين، در خود تقويت كند.

مبلّغان: اشاره فرموديد كه به فرمايش آن مرجع بزرگوار: «تبليغ يك هنر است.» حالا اگر كسي بدون رعايت ضوابط و فنون اين هنر وارد ميدان تبليغ شود، آيا مي‏تواند نقش تبليغي خود را ايفا كند؟

بعضي به طور طبيعي بيان شيوا و جذاب و صداي خوب دارند. ولي هر قدر بيشتر كار شود با فنون خطابه و بيان، موفقيت بيشتر خواهد بود.

مبلّغان: به نظر حضرت عالي اولويت‏هاي تبليغي امروزه، كدامند؟

ما در كشوري زندگي مي‏كنيم كه غالب جمعيت آن، جوان هستند. و مهمترين خوراك روحي جوان، معارف دين است. حتّي بايد مقدم بر مسائل اخلاقي بيان شود اول بايد پايه و اساس دين جوانان؛ يعني، اعتقاد به مبدأ، معاد، نبوّت و امامت را در آنها تقويت كرد و بعد از اين كه اعتقادش درست شد، جذب دين مي‏شود. آن وقت نوبت به اخلاق مي‏رسد، و معارف دين را بايد با بيان ساده و روشن ارائه نمود.

مبلّغان: نكاتي را در مورد شيوه‏ي تبليغ معصومين ـ صلوات اللّه‏ عليهم اجمعين ـ بيان بفرمايد.

خداوند متعال به شخص پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مي‏فرمايد: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن»4؛ بخوان به سوي راه پروردگار خويش با حكمت و پند نيكو و در ستيز با ايشان بدان چه آن نيكوتر است».

خداوند متعال به حضرت موسي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «اذهبا الي فرعون انه طغي فقولا له قولا لينا»5؛ حتي فرعون كه ادعاي الوهيّت مي‏كند، خداوند متعال مي‏فرمايد: «با او با زبان نرم سخن بگو». با زبان نرم سخن گفتن، شنونده را ترغيب و تشويق به پذيرش مي‏كند. البته در موعظه بايد هم بشارت و هم انذار باشد. و پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هم بشير است و هم نذير. و گوينده بايد ماهر باشد وبداند كه كجا جاي انذار است و كجا جاي تبشير. سخنران بايد يك روانشناسي از مستمع داشته باشد و به تناسب حال او وي را مورد انذار و تبشير قرار دهد.

يكي از شيوه‏هاي تبليغي كه از روايات استفاده مي‏شود، اين است كه در آغاز كه پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مبلّغان را به اطراف مي‏فرستادند مي‏فرمودند: براي مردم از اخلاق حسنه صحبت نكنيد بلكه مردم را به معارف و عقايد دعوت كنيد. و وقتي كه معتقد شدند، بيشتر به اخلاق حسنه عامل مي‏شوند وديگر دستورات اسلام را مي‏پذيرند.

مبلّغان: چه بعدي از زندگي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمه معصومين عليهم‏السلام جاذبه‏دارتر است و لازم است براي مردم مخصوصا جوانان گفته شود؟

همه‏ي ابعاد زندگي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمه معصومين عليهم‏السلام جاذبه دارد. قرآن كريم مي‏فرمايد: «لقد كان لكم في رسول اللّه‏ اسوة حسنة»6؛ پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اسوه است و همه‏ي ابعاد زندگي پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بايد مورد توجه باشد ولي نكته‏ي مهم در زندگي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مقاومت عجيب ايشان است. و اين مقاومت ايشان حاكي از ايمان راسخ ايشان است. يك اعتقاد توام با يقين، وقتي انسان به چيزي يقين داشت و معتقد شد، در راستاي آن استوار مي‏ماند. واقعا استقامت‏هاي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فوق العاده است. اين نكته‏اي است كه خداوند متعال مكرر ما را به آن امر كرده است «اصبروا و صابروا» و خداوند متعال به كساني كه اهل استقامت هستند بشارت داده است: «ان الذين قالوا ربنا اللّه‏ ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الاّ تخافوا ولاتحزنوا وابشروا بالجنة الّتي كنتم توعدون»7.

اگر اين بُعد از زندگي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را بشناسيم و به ديگران بگوييم، خيلي جالب و آموزنده است.

مبلّغان: به نظر شما با توجه به گسترش ابزارها و شيوه‏هاي جديد تبليغ، آيا تبليغ به شكل سنّتي مي‏تواند در دنياي امروز، مؤثر باشد؟

بشر طبعا دوست دارد، گوينده و سخنران را از نزديك ببيند؛ خطاب شفاهي چيز ديگري است و فرق است خطباي محترم ما بايد تلاش كنند از شيوه‏هايي استفاده كنند كه تأثير بيشتري داشته باشد. به كارگيري الفاظ خوب، با نرمي سخن گفتن و غيره مي‏تواند سخنراني را گيراتر كند.

بين كسي كه نواري را گوش دهد و كسي كه سخنراني را مستقيما از خطيب بشنود. گرفتن سخن از خطيب و گوينده، بدون واسطه قوي‏تر است ومردم بيشتر توجه مي‏كنند.

خطابه به شكل سنتي، مشكلي ندارد. فقط خطباي محترم ما بايد تلاش كنند از شيوه‏هايي استفاده كنند كه تأثير بيشتري داشته باشد. به كارگيري الفاظ خوب، با نرمي سخن گفتن و غيره مي‏تواند سخنراني را گيراتر كند.

مبلّغان: يك خطيب خوب به چه چيزهايي نيازمند است؟

يك خطيب به چند چيز، نيازمند است. اخلاص و عامل بودن به گفتارش «الموعظة اذا خرج من القلب دخل في القلب واذا خرج من اللسان لم يتجاوز الآذان». اگر سخنران مخلص بود، به آن چه گفت عامل بود، سخنش چون از دل برآيد، بر دل نشيند. اما اگر از زبان برآيد، از گوش‏ها تجاوز نمي‏كند. و امر ديگري كه لازم است، داشتن سرمايه‏ي لازم براي بحث مورد نظر است، شنونده همانند تشنه‏اي است كه خطيب مي‏خواهد او را سيراب كند. پس بايد آب گوارا و زلال را در اختيار داشته باشد. همين طور مطالب را در الفاظ زيبا پياده كردن و حركات دست و نگاه را تنظيم كردن، خيلي مؤثر است.

مبلّغان: سخنران، قبل از سخنراني چه مقدماتي را بايد رعايت كند؟

يك خطيب لازم است با طهارت باشد ـ ممكن است بعضي از سخنرانان نياز به طهارت نداشته باشندـ خطيبي كه مي‏خواهد مردم را به خدا دعوت كند و به معنويت و قيامت ترغيب كند، لازم است با طهارت باشد. طهارت باعث نورانيت مي‏شود. خطيب بايد قصد قربت كند؛ اخلاص داشته باشد؛ خطيب لازم است بر خدا توكل كند و مطلب ديگري كه خيلي مهم است، آماده كردن مطالب است تا اوقات مردم را تلف نكند. و اين خودش نوعي احترام به مردم است. گوينده بايد مطالب مفيد و مورد نياز مردم را آماده كند و سخنراني كند.

مبلّغان: ميزان تأثيرگذاري مرهون چه عواملي است؟

ميزان تأثيرگذاري بستگي به اموري دارد:

يكي اين كه الفاظي كه در تبليغ به كار گرفته مي‏شود، براي مخاطب مأنوس و خودماني و آشنا باشد والا اگر الفاظ نامأنوس و ثقيل باشد، خسته كننده است. مستمع توجه نمي‏كند و باعث تلف كردن وقت مي‏شود.

ديگر اين كه هر قدر گوينده عامل و معتقد به سخن باشد و با سوز سخن بگويد، ميزان تأثيرش بيشتر خواهد بود.

البته به كارگيري واژه‏هاي علمي خوب و متعارف، در اجتماعات خاصّ علمي اشكالي ندارد. ممكن است همان‏ها براي عامه مردم نامأنوس باشد بايد براي مردم كوچه و بازار ـ كه اكثريت مردم را تشكيل مي‏دهند ـ از واژه‏هاي نامفهوم پرهيز شود و اين يك اصل، در سخنراني است.

مبلّغان: آيا در سخنراني سبك‏هاي مختلفي داريد؟

اين كه انسان با حرارت صحبت كند يا آرام يا متنوع يك تفسير از سبك‏هاي مختلف است. تفسير ديگر از سبك‏هاي مختلف سخنراني اين است كه سخنراني تاريخي باشد يا قرآني يا استدلالي؛ يعني، مطالب و مسائلي كه مطرح مي‏شود، براي اين كه در دل مستمع جاي بگيرد و تأثير بيشتري در او بگذارد، همراه با شواهدي ارائه گردد از قرآن و تاريخ و... بعضي به بيان مطلب بسنده مي‏كنند و فقط مطلب را همين طور مسلسل‏وار ارائه مي‏دهند و بعضي بيانشان را با استبداع و ارائه‏ي نمونه و چاشني شعري مزّين مي‏كنند. اينها سبك‏هاي مختلفي است كه تأثير بيشتري در شنونده خواهد گذاشت.

مبلّغان: لطفا چند مورد از مسائلي كه اثر تبليغ را كاهش مي‏دهد، بيان فرماييد.

يكي از آفات سخنراني اين است كه سخن همانند يك كلاف سردرگم باشد؛ يعني، مشخص نباشد كه سخنران چه مي‏گويد، ممكن است كسي با الفاظ، خوب بازي كند وخوب سخنراني كند اما سخنان خوب نگويد. يك خطابه‏ي خوب خطابه‏اي است كه آغاز و انجام داشته باشد؛ ابتدا وانتها داشته باشد و شروع مطلب و خروج از مطلب به گونه‏اي باشد كه هنگامي كه جلسه سخنراني تمام شد و مستمع از جا برخاست، بداند كه غذاي روحي خودش را از متكلم اخذ كرده است و اگر از او سؤال كنيد كه پيام اين سخنراني چه بود، بتواند موضوع و پيام آن سخن را بيان كند.

از ديگر آفاتي كه براي سخنراني هست اين كه خطيب خسته باشد يا خطابه را طولاني كند كه باعث خستگي و ملالت شنونده شود و يا اين كه به گونه‏اي با حرارت صحبت كند كه افراد را ملول و خسته كند و يا اين كه خطيب مطالبي براي گفتن نداشته باشد و فقط با الفاظ، بازي كند. اينها و اموري ديگر از اين قبيل براي خطابه مضرّ است.

مبلّغان: يكي از خطباي به نام كشور ما مرحوم حجة‏الاسلام والمسلمين فلسفي بود. به نظر شما مهمترين ويژگي و علت درخشش ايشان چه بود؟

يكي از ويژگي‏هايي كه من در صحبت‏هاي ايشان لمس كردم و اين ويژگي نقش مهمي در موفقيت ايشان داشت، شجاعت ايشان بود. يكي از آفات سخنوري، ترس و واهمه‏ي خطيب از مستمع است كه حتي گاهي باعث فراموش كردن دانستني‏هايش مي‏شود. سخنران نبايد تحت تأثير جمعيت مجلس قرار گيرد بلكه هنگامي كه مجلس را به دست گرفت، بايد كاملاً مسلّط باشد؛ و اعتماد به نفس داشته باشد و بدون نگراني و اضطراب سخن بگويد.

من اينجا نكته‏اي را كه به صورت خاطره هم هست بگويم. شايد ده سال قبل بود كه ايشان در دهه‏ي اول صفر در منزلشان، مجلس داشتند. من با يكي ازدوستان اهل علم براي شركت درروضه‏ي ايشان رفته بوديم. مقرر بود در آن مجلس دو نفر سخنراني كنند وخودايشان جزء مستمعين بودند. وقتي وارد جلسه شديم، قرعه‏ي فال به نام من زده شد. من عذر خواستم وگفتم من آمادگي ندارم و براي استفاده از مجلس آمدم.

ايشان نپذيرفتند و فرمودند كه خطيب و سخنران هيچ گاه نبايد از يك خطابه‏ي خوب خطابه‏اي است

كه آغاز و انجام داشته باشد؛ ابتدا وانتها

داشته باشد و شروع مطلب و خروج از مطلب به

گونه‏اي باشد كه هنگامي كه جلسه سخنراني تمام

شد و مستمع از جا برخاست، بداند كه غذاي روحي

خودش را از متكلم اخذ كرده است و اگر از او سؤال

كنيد كه پيام اين سخنراني چه بود، بتواند موضوع

و پيام آن سخن را بيان كند.

سخنراني كردن امتناع كند و عذر بياورد. فرمودند: اگر مناسبت زماني است، انسان مطالب درباره‏ي آن مناسبت داشته باشد و اگر مناسبت خاصي نيست، انسان از اين جا شروع كند كه انسان مخلوقي است كه خداوند به او نعمت بيان عطا كرده است و خود ايشان شروع كردند پاي منبر راجع به بيان، صحبت كردن و همان چند دقيقه صحبت ايشان باعث شد كه من رفتم منبر و ايشان مرا بعد از منبر تشويق كردند. يكي ديگر از عوامل موفقيت ايشان اين كه كلمات را زيبا و خوب بيان مي‏كردند؛ حركات دست خيلي مرتب بود؛ حتي ايشان عادي هم كه با افراد صحبت مي‏كردند، به قدري جالب بود كه گويا روي منبر صحبت مي‏كنند.

كلمات را صحيح و زيبا ادا مي‏كردند؛ شكسته صحبت نمي‏كردند و مطلب را خوب مي‏پروراندند و پخته مي‏كردند. يكي از مهم‏ترين ويژگي‏هاي ايشان مطالعات ايشان است كه معروف است، گاهي ايشان براي يك ساعت سخنراني، 8 ساعت مطالعه مي‏كردند ومنبر بدون مطالعه نمي‏رفتند.

مبلّغان: اگر خاطره جالبي از سفرهاي تبليغي خودتان داريد، بيان بفرماييد.

يك بار به لندن رفته بودم، ماه مبارك رمضان در آن جلسه درباره‏ي مسائل اعتقادي بحث مي‏كردم. آنجا كه من سخنراني مي‏كردم روبروي يك كليسا بود و شركت كنندگان در آن جلسه ايرانيان بودند وبعضي از افراد بومي انگليسي و مسلمان. من يك شب پيرامون توحيد بحث مي‏كردم و گفتم فرق است بين توحيد اسلام و تثليث مسيحيت و عرض كردم ببينيد چقدر اين دو در توحيد فاصله دارند. اسلام خدا را احد و واحد مي‏داند؛ در اسلام خدا مركب نيست؛ جزء ندارد؛ نظير هم ندارد و اين دو خصوصيت در سوره‏ي اخلاص جمع است. «قل هو اللّه‏ احد» اشاره به عدم تركيب و «كفوا احد» اشاره به نظير نداشتن خدا است.

كساني كه فارسي بلد نبودند، گوشي‏هاي مخصوصي داشتند كه مطالب را برايشان ترجمه مي‏كرد. من كه آمدم منزل، گفتند يك فاكس براي شما شده است. گفتم من كه كسي را اينجا نمي‏شناسم، فاكس از كجا؟ گفتند يك آقايي فاكس براي شما فرستاده است و با آن اشعاري را كه سروده بود، فرستاده بود. او جوان مسيحي تازه مسلماني بود كه پاي منبر من آمده بود، آن شب كه راجع به توحيد صحبت كردم، شنيده بود و در فاكس گفته بود اين مسأله را نمي‏دانستم كه توحيدي را كه اسلام مي‏گويد، اين قدر زيبا باشد در قبال تثليث مسيحيت. و اين نكته خيلي مورد توجه مسيحي تازه مسلمان قرار گرفته بود. اين خاطره‏ي جالبي براي من بود.

مبلّغان: با تشكر از شما به خاطر فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.

من هم از شما تشكر مي‏كنم و براي شما آرزوي توفيق دارم.


1 ـ الرحمن / 1 تا 4.

2 ـ المائده / 83.

3 ـ احزاب / 39.

4 ـ نحل / 125.

5 ـ طه / 43 و 44.

6 ـ احزاب / 21.

7 ـ فصّلت / 30.

/ 1