روحانی کیست؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روحانی کیست؟ - نسخه متنی

سید محمد حسینی بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




گفتاى از: شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتى

روحانى كيست ؟

روحانى يك عالم دينى است كه در راه تزكيه و تعليم و تلاوت و فرا خواندن آيات خدا بر مردم مى كوشد. و در حقيقت كار پيامبران راادامه مى دهد.

هوالذى بعث فى الامبين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمه . 1


روحانى مسئوليت تلاوت آيات خدا بر مردم تزكيه مردم دادآموزش اسلامى به مردم و نشان دادن راه زندگى سالم و سعادت آفرين به مردم را بر پايه تعاليم خدا بر عهده گرفته است .

ايفاى اين مسئوليت اين مسئوليت خطير وسازنده به وسيله روحانى ايجاب مى كند كه روحانى خودش اهل علم باشد خودش درباره قرآن و اسلام درس بخواند مطالعاتى داشته باشد كتاب و سنت را بفهمد و چون مى خواهد ديگران را تزكيه كند اول بايد خودش را تزكيه كند در راه تقوى باشد خود را بسازد عادل و با تقوى خداترس و داراى مكارم اخلاق باشد.

و چون مى خواهد ديگران را بسازد و به آنها ياد بدهد بايد خود يك آدمى باشد داراى جوهر سازندگى و يادگيرى سازندگى و يادگيرى خودش يك كار دشواراست .

و چون ساختن مردم و ياد دادن به مردم


علاوه بر آگاهى به اسلام قرآن سنت سيره پيغمبر و عترت[ سلام الله عليهم اجمعين] نياز دارد به اينكه : آدم خود مردم و زمان خودش را هم درك كند.

ما تا زمان خودمان را نشناسيم ما تا محيط خودمان را نشناسيم تا مردم خودمان را نشناسيم نمى توانيم مردم را در راه اسلام دعوت كنيم و آموزش بدهيم و بسازيم پس بايد محيط و زمانش را هم درك كنيم .

روحانى بايد مردمى باشد

روحانى كسى است كه بااين اندوخته ها و بااين سرمايه در بين مردم و در رابطه با متن مردم زندگى و كار مى كند.

اگرامام جماعت است صبح و ظهر و شب يا ظهر يا شب توى مسجدش با مردم است با مردم عبادت مى كند براى مردم صحبت مى كند مردم ازاو سئوالات مى كنند دائما در تماس مستقيم با مردم است .

اگر منبرى است واعظ و سخنران است باز هم توى همين مردم و توده ها سخنرانى مى كند سخنرانيش به يك قشر معين مربوط نيست به همه مربوط است .او سخنرانى نيست كه بيايد حرفش را بزند و برود حرفش را مى زند يا همان وقت با مردم است . يا شبش مردم مى آيند توى خانه اش دم خانه اش با وى معاشرت دارند.

روحانى و مردم مثل ماهى مى ماند و آب روحانى با مردم و در مردم زنده است بدون مردم و دوراز مردم نمى تواند رسالتش راايفا كند.

علاوه براين روحانى در جامعه ما يك نقش ديگر هم خود به خود بر عهده دارد و آن : خدمت بى منت به مردم است مردم ما! بخواهيم يا نخواهيم از روحانى محلشان انتظار دارند كه اگر گره اى در كارشان پيدا مى شود قدم بگذارد جلو گره گشائى كند مشكلى پيدا مى شود حل كند.

يادم مى آيد در نجف آباداصفهان يك عالم مردمى فعال محبوب به نام مرحوم آقاى حاج ابراهيم رحمه الله عليه زندگى مى كرد.

خوب يادم مى آيد كه آن وقتها ما طلبه جوانى بوديم و دوست داشتيم اين الگوها را خوب بشناسيم از آنها چيز ياد بگيريم پرسيديم : خوب وضع آقاى حاج ابراهيم در ميان مردم نجف آباد چطوراست ؟


گفتند: مردم آقاى حاج ابراهيم رااز صميم قلب دوست دارند.

- چطور؟


- چون ايشان هم امام جماعت است هم واعظاست و هم خادم است .

به مردم خدمت مى كند بعد گفتند:از باب


مثال برايت مى گوييم ايشان گاهى بعداز نيمه شب مثلا دوى بعداز نيمه شب يك كسى مى آيد در خانه اش را مى زند: آقاى حاج شيخ ؟


- بله ؟


- بازنم دعوامان شده توى خانه ريش سفيدهاى فاميل نتوانستند دعوا را حل كنند كار بالا گرفته ناچار به شما زحمت داديم لطفا بيائيد بينمان رااصلاح بدهيد.

آقاى حاج شيخ ابراهيم هم باكمال خوشرويى با كمال خوشحالى پا مى شود مى آيد آنجا و مى نشيند و مى گويد:

- خوب يك چائى درست كن تا با همديگر بخوريم و مى نشيند تا صبح اختلاف آنها را حل مى كند و نماز صبح را مى خواند و مى رود.

بسيارى از روحانيين آماده به خدمت براى خدمات مردم زندگى مى كنند بدون اينكه ساعت معين داشته باشند هميشه دراختيار مردم هستند.

اينها خصلتهاى اساسى يك روحانى است .

دراين بازار تهران يك بچه بازارى نفت فروش در زمان رضاخان قلدر آنوقتى كه روحانيت تحت فشار بود آن وقتى كه درصدد ريشه كن كردن روحانيت بودند تصميم مى گيرد:[حالا كه روحانيون رااينقدر تحت فشار قرار مى دهند من مى آيم درس مى خوانم و روحانى مى شوم] .

اين هم خودش يك شجاعت است ايشان مى آيد درس مى خواند نفت فروشيش را هم مى كرده درسش را هم مى خوانده تا كم كم يك مقدر طلبه درس خوانده اى مى شود تصميم مى گيرد: بچه هاى ديگر بازار و كارگرها و بچه هاى الان عده اى شان جزوافراد موثر در تداوم انقلاب اسلامى ما هستند و در سال 1341 - 42 دراداره و سازماندهى نيروهاى انقلاب نقش اساسى داشته اند.

اين آقا روزهاى جمعه بچه هاى كوچك را مى برده بيرون شهر پيك نيك دنگى راستى هم دنگى خودش هم دنگ مى داده آنجا با هم برايشان حديث مى گفته با آنها نماز مى خوانده مى گفته اين بچه ها روزهاى جمعه تعطيل هستند خوب هست براى اينها برنامه داشته باشيم كه اينها فاسد نشوند.

اينها برنامه روحانيت است در رابطه بااسلام .

روحانى بايد سياسى باشد

روحانيت يك وظيفه ديگر هم پيدا مى كند و آن وظيفه اين است كه : چون اسلام دينى است مشتمل بر سياست و سياست از ديانت و حتى از عبادت جدا نيست عبادتش هم سياست است : نماز جماعتش نماز جمعه اش نماز عيدش حتى حجش همه اينها حالا جهاد امر به معروف و نهى از منكر كه در جاى خودش اينها هم داخلش الهام بخشى و عمل سياسى وجود دارد.

روحانى عالم اسلام در رابطه با سياست هم مسئول است . يك وقتهائى بود بيگانگان آنهائى كه مى خواستند روحانيت از صحنه اداره جامعه و سياست غائب بشود تا بتوانند كارهايشان را بكنند اينها يك فكر ضد اصلامى را تو جامعه ما رونق داده بودند و آن اين است كه : آقا روحانى چكار به كار سياست دارد؟ فلانى خيلى روحانى جليل القدرى است اصلا كارى به كارهاى مردم ندارند!

به بركت اين انقلاب به بركت خوداسلام به بركت قرآن به بركت رهبرانقلاب به بركت علماى بزرگ و جليل القدرى كه قبل از آن اعلام كرده اند كه :

روحانيت و ديانت با سياست كار دارد خيلى هم كارد دارد اين توطئه خنثى گرديد من اينجا نه به مناسبت حضور برادر عزيزم آيت الله آقاى حاج سيد محمدباقر خوانسارى كه امام جماعت اينجا هستند بلكه به مناسبت علاقه قلبى كه به مرحوم آيت الله العظمى مرحوم آقاى حاج سيد محمد تقى خوانسارى رضوان اله عليه داشتم اين راياد مى كنم .

مرحوم آيت الله حاج سيدمحمد تقى خوانسارى رضوان الله عليه در قم يك مرجع و يك مدرس عاليقدر و مورداعتماد عموم بودند و نماز جماعت ايشان جزو باشكوهترين نمازهاى جماعت بود چه در مدرسه فيضيه چه در بيرون مدرسه فيضيه .

ايشان در سالهاى 1330 تا 32 در همان سالهاى نبرد ملت قهرمان ما با استعماراروپائى و غربى رسما وارد ميدان شدند تا نشان دهند كه مرجعيت و روحانيت و قدس و تقوى را تعهد در برابر وظايف سياسى ايجاد مى كند نه بى تفاوتى واز كنار مسائل عبور كردن .

ما پيشگامانى اين چنين داريم همينطور به جلو برويد و برويد. ولى همه مان مى دانيم كه نقش سازنده گسترده در رابطه با حضور وسيع روحانيت در مبارزات اجتماعى در پى


قيام انقلابى متداوم و پى گير و سرسختانه سال 1341 به رهبرى امام خمينى صورت گ رفته . ايشان همه تلاشها و زحمات گذشته را توانستند شكر گذارى و قدرنمائى كنند و با پيشتازى و پيشگاميشان به اين طلسم وافسانه باطل جدايى دين از سياست و روحانيت از سياست پايان دهند. و روحانيت اكثريت قاطعش در همه جا وارد عرصه سياست و ميدان نبرد و مبارزه شد.

همين الان صدها روحانى جوان در صحنه هاى نبرد در بيشتر جبهه ها حضور دارند و در كنار برادران ديگرشان مى رزمند.

يك برادر پاسدار به من گفت : در آن روزهائى كه دراين شهرهاى خط آتش واين مراكز خط آتش با برادرها فرصت داشتم چقدر زيبا بود و به قلبها آرامش مى داد وقتى كه من ديدم در سنگر پهلويى من برادر پاسدارم راجع به نمازش دارد سئوالات مى كند كه (مثلا) من دراين حالت چگونه نماز بخوانم و ديدم همسنگراو يك روحانى جوان است كه دارداو مسئله عبادت و نمازش را دراين حال نبرد بيان مى كند.

روحانى بايداجتماعى باشد

حضور تمام عيار روحانيت در صحنه زندگى اجتماعى براى خود رحانيت بارها مسئوليتهاى جديدى را به همراه آورده روحانى حالا بايد صبح تا شب كار بكند آن موقع صبح تا شب دراختيار مردم مى بود گاهى مراجعه كننده داشت واحيانا گاهى هم فرصت مطالعه يا آرامش داشت حالا روحانى بايد صبح تا شب كار كند صبح تا شب آماده باشد مسئوليتها سنگين شده است دراين دوران انقلاب دراين دوران ممتد بين سال 1341 تا حالا كه 1359 هست دراين هيجده سال به تدريج روحانيين وارد ميدان و معركه شدند عده اى ( هم ) به دنبال آنها وارد شدند.

درسال 1357 در آن چند ماه اخير كه بايد ملت ما يك جا و يك پارچه در مقابل مزدوران رژيم بايستد همه تان شاهد بوديد كه بيشتر مساجد ما پايگاه رزم و نبرد بود. مردم آنجا دور هم جمع مى شدند روحانى و روحانيت محل قاطى با مردم دوشادوش مردم كار داشت حركت داشت فعاليت داشت .

البته چون واقعيتها را مى خواهم همانطور كه بوده مطرح كنم : در همان موقع هم گاهى جوانها گله مى كردند كه روحانى محل


ما آنطور كه بايد حركت ندارد همكارى ندارند ولى اينهااستثناها است .

روحانيت بايد دراموراجرائى حضور داشته باشد

در سال 57 به خصوص از ماه رمضان به بعد حضور روحانيون با مردم در صحنه هاى نبرد روز به روز گسترده تر مى شد تا پيروزى بهمن 57 با پيروزى بهمن 57 روحانيت احساس كرد نظام طاغوتى مزدور سرنگون شده رژيم منفوراز بين رفته امااين را هم احساس مى كرد: كه خيلى خوب پس از پيروزى حالا مسائل زيادى هست كه تا ديروز به عده رژيم بود حالا به عهده كيست ؟


مردم محل مردم هر محل از روحانى محل انتظاراتى داشتند خيلى از اين آقايان روحانيين تماس مى گرفتند مى گفتند: آقا همين مردمى كه در طول انقلاب شب تا صبح كار كردند كارشان را رها كردند راهپيمائى كردند تداركات فراهم كردند پلاكارت نوشتند شعار تهيه كردند نيروها را آماده كردند خوب اينهاامروز مسائلى دارند اينها بطور طبيعى به ما مراجعه مى كنند همانطور كه ديروز به ما مراجعه مى كردند حل مشكلاتشان رااز ما مى خواهند گرفتاريهايشان را مى خواهند ما حل كنيم تكليف چيست ؟


اولا با همكارى مردم واين روحانيين در مساجد و محلها كميته هاى انقلاب تشكيل شد كميته هاى انقلاب چكار مى كرد؟ همه تان يادتان هست كه كميته هاى انقلاب چكار مى كرد؟


كميته هاى انقلاب بسيارى از جاهاى خالى حكومت را در آن دوره پر كرده بود.

امنيت محل ها را كى ها تامين مى كردند؟ همين كميته هاى انقلاب .

بسيارى ازاين آقايان مى گفتند ما شب نيمه شب مى رويم اينور و آنور: ببينيم پاسدارهاى كميته ها مشكلى ندارند نيازى ندارند سر جاشون هستند.اگر كسى نيست كى بايد جايشان بيايد نصف شب گشت مى دادند وظيفه شان راانجام مى دادند.

وقتى قراراست روحانى بيايد توى گود به قول معروف بايد لخت بشود بيايد توى گود براى همه سنگينيها و دشواريها و مسئوليتها آماده باشد


به اين ترتيب روحانيت شانه اش روز به روز زير بار مسئوليت هاى سنگين تر


قرار مى گيرد. دادگاههاى انقلاب تشكيل شد روحانيون پذيرفتند كه در اين دادگاه ها قاضى باشند حكم كننداحكام دشوار و سخت را براى خودشان دشمن بتراشند.

بسيارى ازكسانيكه دراين دادگاههاى انقلاب به اعدام يا زندان محكوم شدند حالا دوستان و بستگان و نزديكانشان نسبت به آن روحانى كه قاضى آن دادگاه انقلاب بوده احساس خشم و كينه مى كنند و بدگوئى مى كنند ولى آيااينهااز ميدان در رفتند؟ يا مسئوليتشان را پذيرفتند و عمل كردند؟


آيااگر روحانى مى خواست جنت مكان زندگى كند بهتر نبود كه بعداز پيروزى انقلاب بگويد: خيلى خوب افتخار پيروزى انقلاب را كه همه براى ما هم سهمى قائل هستند و به ما هم از اين افتخارات سهم بالائى مى دهند برويم كنار كه همچنين جنت مكان و خوشنام باشيم .

خيال مى كنيداين را روحانيون سرشان نمى شد يا خيال مى كنيد اين قضات دادگاههاى انقلاب كه اين همه مسئوليت الهى و مردمى سنگين را بر عهده گرفته اند به ايشان حقوقهاى كلان داده مى شد؟ تا چندى قبل اصلا به اندازه خرجيشون هم نمى شد به آنها حقوق بدهد چندى قبل ما سازمانى داديم بااينكار و تازه بالاترين رقم حقوقى كه به يك قاضى دادگاه انقلاب داده مى شد معادل است تقريبا با حقوق اوليه يك قاضى معمولى كه در دادگسترى خدمت مى كند.

البته مى شد هم بگويند آقا چكار داريم به كار كميته هاى انقلاب برويم توى آن مسجدمان و مردم هم كه مى آيند و به ما محبت دارند و احترام مى گذارند و خوشحال هستند.اما چرااينها توى كميته هاى انقلاب ماندند؟ براى اينكه مى خواستند آنها بمانند.

براى اينكه اينها به علت اعتمادى كه مردم به اكثرشان دارند مى توانند به وسيله جمع كردن قوا و نيروها باشند.

چند نفراز روحانيين هم شانه اشان رفت زير بار مسئوليت سنگين عضويت در شوراى انقلاب خوب اينها راستى خودشان هم عاشقانه خواستاراين بودند كه عضو شوراى انقلاب باشند؟!

اينها مى دانستند كه قبول مسئوليت عضويت در شوراى انقلاب چه بارهاى سنگين را بر دوش آنها مى گذارد.

مى دانستند كه ديگر بايد با زندگى و زن و بچه و خانه و همه چيز خداحافظى كنند تا بتوانند مسئوليت را با كار شبانه روزى ايفا كنند.

اينها را مى دانستند واين را هم مى دانستند كه عضويت شوراى انقلاب نه حقوق دارد نه مزايا و نه هيچى ديگر فقط خدمت بود. هيچيك ازافراد شوراى انقلاب براى سمتى كه داشتند ومسئوليتى كه داشتند چيزى دريافت نكردند بعدها چند نفرشان كه وزير شدند بعضيهاشان حقوق وزارتشان را دريافت كردند. آنهائى هم كه آن موقع وزير نبودند هيچى تا آخر. چه اينها را به سوى اين مسئوليتها جذب مى كرد؟ بينش اسلامى زنده امروز كه دين از سياست جدا نيست و روحانيت بايد همچنان با مردم براى هميشه در صحنه بمانند تااصالت و هويت اسلامى انقلاب واستقلال ومعنويت كامل انقلاب از دخالت عوامل مرئى و نامرئى بيگانه تضمين شود.

من به عنوان نمونه عرض مى كنم كه در حدود شايد ماه تير سال 58 بود چهار پنج ماه از شروع پيروزى انقلاب و شايد هفت ماه از تشكيل شوراى انقلاب مى گذشت چون شوراى انقلاب تشكيل شده بود براى مسئوليتهايش خدمت امام عرض كردم : كه مسئوليتهاى فراوانى به دوش ماها بود كه زمين مانده بود اگراجازه مى دهيد فعلا كارها دارد راه مى افتد ما برويم سراغ آن مسئوليتها امام فرمودند: نه شما و نه دوستانتان حتمابايد بمانيد و حضور داشته باشيد.

در پايان متذكر شويم كه دراين مقاله امانت رعايت شده و فقط در بعضى موارد براى بهتر شدن عبارات جاى فعلها را تغيير داده و يا مطالبى اندك در داخل كروشه آورده ايم .

1. سوره جمعه آيه 2.


/ 1