بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
چه آنكه در آن از عوارض نفس و صفات نيكو و يا زشت روانى بحث مى شود. و اگر روان كاوان دينى وعلماى اخلاق در كتابهاى مربوطه صحبت از كردار نيك يا اعمال بد داشته اند ـ نظير نماز و روزه و ساير عبادات يا دروغ و ظلم و ديگر گناهان كبيره و صغيره ـ ازاين نظر بوده كه بيان كنند: تكرار و مداومت بر عمل نيك سبب پيدايش صفت نيك و عادت به كردار زشت زمينه ساز پيدايش صفت بد خواهد بود پس بحث از علل وعواملِ موضوع بوده است. و اما اعمال عبارت ازحركات و سكناتى است كه برحسب اراده انسان عاقل از وى سر مى زند احكام و قوانين عارضه آن را فروع دين خوانند و ابحاث مربوط به آن را علم فقه نامند چه آن كه فقه در اصطلاح دينى عبارت است از يافتن احكام عمل واستخراج برنامه هاى مذهبى آن از منابع مربوط و مدارك تعيين شده پس بدين نتيجه رسيديم كه عمده علوم باحفظ ترتيب از نظر اهميّت و لزوم عبارت است از: علم كلام علم اخلاق و علم فقه. غرض از سخن فوق صحه گذاشتن به اين امر است كه صفتها و ملكات انسانى يكى از اسباب و علل مؤثر در روش عملى اوست كه اگر انسان را با ماشينى در حال حركت مقايسه كنيم ايمان و كفر را شبيه اراده راننده و اخلاق را شبيه موتور و اعمال خارجى را شبيه حركت در راه رسيدن به مقصد خواهيم يافت (البته تشبيه در بعد خاصى است). بدين جهت اخلاق انسانى در پيمودن راه سعادت تأثيرى به سزا دارد و توجه كردن به آن براى كسانى كه در جستجوى كمالات معنوى و سعادت چند بعدى مى باشند امرى است لازم و اساسى عجبا انسانى در بهداشت تن آن همه مى كوشد پس او چگونه درباره سلامت و كمال روان خويش نمى كوشد حال آن كه مقام و عظمت وارزش روح او با بدنش قابل مقايسه نيست به راستى آيا آن انسان را كه همتش منحصراً مصروف بهداشت بدن و مراعات حال آن است مى توان انسان ناميد؟ جواب منفى است آنها در شكل و قيافه انسانند چنانچه اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد: (جثث بالليل و بهائم بالنهار) تن پروران و برده هاى شهوت وغضب در طول روز در خدمت تن باشند واين حيوان پروار را سير از علوفه و آب كنند و شب هنگام چون جثه بى روح در افتند و از شب و اسرار و معنويت آن ـ كه ه نگام برقرارى روابط و توجه به عالم بالا و خلوت بندگان خالص حق با معبود مهربان و بهترين اوقات درك سعادت و حيازت كمالات و دريافتن خواسته ها از پيشگاه حق است ـ غافل و محروم مانند و چون آن حضرت از