پژوهشي در كتاب رجال اماميه در قرن سوّم - پژوهشی در کتب رجال امامیه در قرن سوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهشی در کتب رجال امامیه در قرن سوم - نسخه متنی

منصور پهلوان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پژوهشي در كتاب رجال اماميه در قرن سوّم

چكيده

پژوهش ديني ـ ش ‌7، دوره سوّم، ش ‌4، پائيز 1384

دكتر منصور پهلوان

چکيده

يكي از علوم اسلامي كه در سايه قرآن كريم و روايات معصومين (ع) به وجود آمده، علم رجال است كه در آن به شناسائي وضعيت راويان اخبار مي‌پردازد. طبق شواهد علمي ريشه‌هاي علم رجال در شيعه، در روايات رجالي امامان (ع) است و به دنبال آن مي‌توان نظرات كارشناسان رجالي را در قرن دوم تتبع كرد. قرن سوّم كتب و اصول اوليه رجالي در شيعه نمايان مي‌شود و قرن چهارم و پنجم به اتّكاء همين منابع كتب اربعه رجال به ظهور رسيد، لذا شناخت كتب رجالي در قرن سوّم اهميت بسزا دارد. از اين كتب ـ كه امروز نيز در دسترس است ـ كتاب رجال برقي و رجال عقيقي ياد كردني است.

واژه‌هاي كليدي: رجال، فهرست، اماميه، طوسي، نجاشي، كتاب.

مقدمه

1ـ همواره وجود رجال دانشمند و كتب ارزشمند، ميزاني براي تميز جوامع فرهنگي و مترقي از جوامع بي‌فرهنگ و عقب‌مانده بوده است. ظهور اسلام و آيات قرآن كريم و احاديث پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در بيان مقام والاي دانشمندان و همچنين تأكيدات ائمه معصومين عليه‌السلام در اين باب باعث گرديده كه دانشمندان فراواني در دوره اسلامي ظهور كنند و آثار و تأليفات بيشماري از ايشان بر جاي ماند كه شرح احوال و معرفي كتابهاي ايشان در مجموعه‌هايي به نام كتاب‌هاي «الفهرست» يا بعضاً كتاب‌هاي رجالي ثبت گرديده در شرايطي دانشي را تحت عنوان علم رجال در گستره فرهنگ و علوم اسلامي به وجود آورد.

2ـ پژوهش در متون كهن اسلامي مستلزم شناسايي دقيق كتاب و ميزان اعتبار و ثاقت مؤلف آن است. همچنين در تشخيص احاديث صجاح و ضعاف بايستي به احوالات ايشان در كتب رجال رجوع كرد. مي‌توان گفت در بيشتر شاخه‌هاي علوم اسلامي علي‌الخصوص فقه و حقوق اسلامي، علوم قرآن و حديث و تاريخ و تمدن اسلامي، شناسايي كتب علم رجال از ضروريات به شمار مي‌آيد. علي‌الخصوص كتبي كه مؤلفين آنها معاصر مترجمين و راويان احاديث بوده‌اند و آشنائي بي‌واسطه و مستقيمي با آن‌ها داشته‌اند.

3ـ گرچه در اثر تطاول ايام بسياري از كتب رجالي پيشينيان، امروزه در دسترس نمي‌باشد. اما برخي از آنها در اختيار صاحبان كتب اصلي رجال مانند كشّي و نجاشي و طوسي و ابن شهر آشوب بوده است. چنانكه شيخ طوسي در مقدمه كتابش به تصنيفات پيشينيان خود در اين باب اشاره دارد (همو، الفهرست، 1) و مي‌توان از منابع اصلي علم رجال، ويژگي‌هاي كتب رجال در قرن سوّم هجري را استخراج كرد اين منابع عبارتند از:

1ـ الفهرست، الرجال و اختيار معرفة الرجال، هر سه تأليف ابوجعفر محمد بن حسن طوسي م46.

2 ـ فهرست اسماء مصنّفي ‌الشيعه معروف به رجال نجاشي، تأليف ابوالعباس احمد بن علي نجاشي م450.

3 ـ معالم‌ العلماء، تأليف محمد بن علي بن شهر آشوب مازندراني م588 .

4 ـ حل ‌الاشكال في علم ‌الرجال، تأليف جمال ‌الدين احمد بن موسي بن طاووس حلّي م673.

5 ـ الرجال، تأليف تقي ‌الدين حسن بن علي بن داود حلّي مشهور به رجال ابن داود سال تأليف 707.

6 ـ خلاصة ‌الاقوال، تأليف جمال ‌الدين حسن بن يوسف بن علي بن مطهر حلّي م726.

اصل و اساس بودن منابع فوق در جرح و تعديل مورد پذيرش غير اماميان نيز مي‌باشد چنانكه توني در «الوافيه» به منابع فوق و انحصار جرح و تعديل به توسط آنها تصريح كرده است (المختصر، 61) و ما با استناد به آنها و ساير متون رجالي، كتب رجال شيعه در قرن سوّم هجري را معرفي نموده‌ايم.

تعريف و پيدايش علم رجال

علم رجال در اصطلاح مورخان، علم به احوال بزرگان و دانشمندان است (دهخدا، 10500) و در اصطلاح دانشمندان علوم حديث و فقها، علم به احوال راويان احاديث پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليه‌السلام را گويند در تعريف اين علم گفته‌اند: «علم يبحث فيه عن احوال ‌الرواة من حيث اتصافهم بشرائط قبول اخبارهم و عدمه» (سبحاني، 11). علمي كه در آن از احوال روايان احاديث بحث مي‌شود از حيث آنكه آيا ايشان شرايط پذيرش احاديث را دارا مي‌باشند يا نه؟ شيخ آغا بزرگ تهراني در تعريف اين علم مي‌نويسد: «علم رجال حديث علمي است كه درباره حالات و اوصاف راويان ـ از آن جهت كه به قبول يا عدم پذيرش قولشان ارتباط پيدا مي‌كند ـ بحث مي‌نمايد (همو، الذريعه، 1/80).

اولين كسي كه در علم رجال به معناي عام آن رساله‌اي تأليف كرده عبيدالله بن ابي رافع كاتب اميرالمؤمنين علي (ع) است و آنرا (تسمية من شهد مع اميرالمؤنين عليه‌السلام الجمل و الصفين و النهروان من اصحاب رسول الله صلي الله عليه و آله» نام نهاده است. شيخ طوسي اين اثر را معرفي كرده و اسناد خود را در نقل آن ذكر كرده است. (همو، الفهرست، 202).

پس از ابن ابي رافع، اجلح بن عبدالله حجيه كندي كوفي متوفاي 140 يا 145 رساله‌اي در رجال تأليف كرده است. شرح حال او در خلاصه تهذيب ‌الكمال آمده است و ابن معين و عجلي او را توثيق كرده‌اند. ابن عدي او را شيعه و مستقيم ‌الحديث خوانده است (تهراني، مصفي‌المقال، 40) نام رساله «من شهد مع علي بن ابي طالب من اصحاب‌ الرسول (ص)» است. خطيب بغدادي به اسناد خود از غياث بن ابراهيم از اجلح كندي و از كتاب رجال مذكور نقل مي‌كند (همو، 1/302).

پس از اجلح، شيخ اقدام ابو مخنف لوط بن يحيي الازدي متوفاي 151 پيشگام در علم رجال است. وي مورخ، رجالي و نسّابه و از اصحاب امام صادق (ع) است و كتابهايي در مغازي و فتوح و اخبار و تراجم و احوال دارد كه نجاشي از آنها نام مي‌برد و كتابي با عنوان «اخبار آل مخنف» از او است كه شرح احوال جميع آن خاندان است (همو، 320).

علم رجال در قرن سوّم هجري

قرن سوّم هجري قرن پيدايش و گسترش علم رجال به معناي خاص آن است. در نيمه اين قرن، عصر حضور ائمه اطهار عليه‌السلام به پايان مي‌رسد و بحث و بررسي درباره احاديث منقول از ايشان كه نيازمند شناسايي راويان احاديث و رسائل و تصنيفات آنهاست و همچنين تبويب و تدوين اصول اربعمأة باعث گرديد كتابهاي ارزشمندي در زمينه فهرست و رجال توسط دانشمندان شيعي تأليف گردد. و اين در حالي است كه اين طايفه از ناحيه مخالفان خود بعضاً متهم بوده‌اند كه رجال و تصنيفاتي ندارند (نجاشي، 3)

در زير معروفترين اين دانشمندان و كتابهاي رجالي ايشان معرفي شده است:

1ـ ابو محمد عبدالله بن جبلة بن حيان بن ابجر كناني متوفاي 219 هجري، شيخ طوسي وي را مؤثق مي‌داند و طريق روايت خود را به او نقل مي‌كند (همو، الفهرست، 189) و نجاشي وي را آگاه و فقيه و موثق و مشهور توصيف كرده و مي‌گويد از آثار او كتاب الرجال است (همو، 216). برخي او را مؤسس علم‌ رجال مي‌دانند. حسن صدر گويد اولين كسي كه در اسلام كتاب الرجال تأليف كرده عبدالله كناني متوفاي 219 است و نه شعبه متوفاي 260 ـ چنان كه سيوطي مي‌نويسد ـ و نه واقدي صاحب كتاب طبقات ‌الرواة كه در سال 230 وفات كرده است (همو، 233) عبدالوهاب عبدالطيف استاد سابق الازهر نيز كتابي كناني در علم رجال شيعه را تعريف كرده و آنرا از كتب معتبر در تعديل و ترجيح برشمرده است (همو، 91).

2ـ ابوعلي حسن بن محبوب سراد متوفاي 244، شيخ طوسي گويد او از اصحاب امام رضا عليه‌السلام و جليل ‌القدر و موثق بود و از شصت تن از اصحاب امام صادق عليه‌السلام روايت كرده و از اركان اربعه در عصر خود به شمار مي‌آيد (همو، الفهرست، 96) حسن بن محبوب يكي از اصحاب اجماع نيز بوده است (طريحي، 178) و اين دلالت بر جلالت و وثاقت فوق‌العاده وي نزد قاطبه اماميه دارد. او دو كتاب در علم رجال دارد: اولا مشيخه كه اثري حديثي و رجالي بوده و بعدها داود بن كوره قمي احاديث آن را بر حسب معاني فقه تبويب نمود (نجاشي، به رقم 416). و ديگر كتاب معرفة رواة الاخبار كه در آن به معرفي راويان اخبار پرداخته است (ابن شهر آشوب، 33).

3ـ حميد بن زياد دهقان كوفي متوفاي 310 از مشايخ محمد بن يعقوب كليني متوفاي 329. نجاشي مي‌گويد او موثق و آگاه و وجيه بود و كتبي تأليف كرد كه از زمره آنها كتاب الرجال و كتاب من روي عن الصادق عليه‌السلام است. ابوالحسن علي بن حاتم گويد او را در سال 306 ملاقات كرده و كتاب الرجال وي را سماع كرده و اجازه نقل آنرا دارد (نجاشي، 132) نيز كتابي بنام فهرست دارد و نجاشي به آن كتاب ذيل تراجم عبيدالله بن احمد و علي بن ابي صالح تصريح مي‌‌كند (همان، 232 و 257).

4ـ ابو محمد فضل بن شاذان نيشابوري متوفاي بين سال‌هاي 254 و 260. او از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادي بود و در ايام امام عسكري (ع) وفات كرد. نجاشي گويد او موثق و جليل القدر و فقيه و متلكم بود (همو، 307) ابوعلي در نقل اقوال رجالي فضل بن شاذان در كتابش رمز (فش) را براي وي قرار داده است و علامه حلي اقوال رجالي وي را نقل مي‌كند (خلاصة الاقوال، 251).

5ـ سعد بن عبيدالله اشعري متوفاي 299 يا 301. او شيخ الطايفه و فقينه اماميه بود و احاديث بسياري از عامه شنيد و در طلب حديث مسافرت كرد و بسياري از بزرگان ايشان را ملاقات نمود (الفهرست، 152) نجاشي گويد كتاب‌هاي او در رجال «مناقب رواة الحديث» و «مثالب رواة الحديث» است (نجاشي، 177) و كتابي به نام طبقات الشيعه از او است كه در آن رجال شيعه را طبقه‌بندي كرده است (همان، 404 و 436) شيخ طوسي گويد: سعد بن عبدالله فهرستي از كتاب‌هائي را كه روايت كرده نيز تأليف كرده است (همو، الفهرست، 153).

6ـ احمد بن علي علوي عقيقي متوفاي 280. وي در طبقه كليني است و علي بن ابراهيم قمي از مشايخ اوست. او مقيم مكه و كثيرالتأليف بوده و از تصنيفات او كتاب الرجال است چنانكه نجاشي در رجالش (ص 81) و طوسي در فهرست (ص 34) و ابن شهر آشوب و ديگران گزارش كرده‌اند.

7ـ ابوالحسن علي بن احمد عقيقي از رجاليان قرن سوّم و چهارم است و كتاب رجالش موسوّم به رجال العقيقي تا به امروز موجود است (تهراني، مصفي المقال، 271) علامه در خلاصه از آن فراوان نقل كرده و نجاشي ذيل نام زياد بن عيسي (ص 171) از آن ياد مي‌كند طوسي شرح حال مستقلي به وي اختصاص داده و مي‌گويد از جمله آثار او كتاب الرجال است (همو، الفهرست، 211) ابوعلي متوفاي 1216 در كتاب منتهي المقال از رجال عقيقي نقل مي‌كند و رمز (عق) را به آن اختصاص داده است.

8ـ علي بن حكم نخعي انباري كه از شاگردان ابن ابي عمير است و بسياري از اصحاب امام صادق (عليه‌السلام) همچون حسن بن علي بن فضال و عبدالله بن بكير را ملاقات كرده است (كشي، 352) نجاشي او و كتابش را تعريف كرده (همو، 274) و شيخ طوسي گفته او ثقه و جليل‌ القدر است و طريق خود را در روايت كتاب او ذكر مي‌كند (همو، فهرست، 220) از كتاب علي بن حكم كه رجال الشيعه نام دارد صاحب لسان الميزان بعضي از تراجم همچون ترجمه حسان بن ابي عيسي صيقلي را نقل مي‌كند (عسقلاني، 2/188).

9ـ ابو محمد حسن بن علي بن فضال كوفي متوفاي 224. وي فطحي مذهب بود پس از آن به اماميه گرائيد. نجاشي از او نام برده و كتاب الرجال را در زمره كتب وي بر شمرده و اسناد خود را در نقل آثار او بيان مي‌دارد (نجاشي، 36). او از اصحاب امام رضا عليه‌السلام بود و فرزندش ابوالحسن علي بن حسن بن علي بن فضال نيز موثق و جليل القدر است.

10ـ ابوالحسن علي بن حسن بن علي بن فضال، نجاشي در شرح حال وي گويد: او فقيه اصحاب ما در كوفه و موثق و عارف به احاديث بود و خطا و لغزشي نداشت و از ضعفاء نقل نمي‌كرد و در تصانيف او از كتاب الرجال نام مي‌برد و طريق خود را در نقل از آن كتاب ذكر مي‌كند (نجاشي، 257) كساني كه از او روايت مي‌كنند ابن زبير علي بن محمد متوفاي 348 و ابن عقده احمد بن محمد متوفاي 333 و ديگرانند.

11ـ ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد برقي متوفاي 274 يا 280. نجاشي مي‌گويد او كوفي‌وفي نفسه ثقه است، اما از ضعفا نيز نقل مي‌كند و به مراسيل اعتماد دارد. معروفترين كتاب برقي المحاسن نام دارد كه خود مشتمل بر كتب عديده است. شيخ طوسي و نجاشي كتاب‌هاي وي را ذكر مي‌كنند كه از جمله آنها كتاب الطبقات است كه در آن اصحاب پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليه‌السلام را به ترتيب ذكر مي‌كند و كتاب ديگر او كتاب الرجال است (نجاشي، 76 و طوسي، الفهرست، 37) كتاب‌ الطبقات برقي از قرون گذشته مورد استفاده رجاليان بوده و هم اكنون نيز موجود است. ( تهراني، مصفي المقال، 405) هر چند در انتساب اين كتاب به احمد بن محمد خالد برقي يا پدر او محمد بن خالد يا حتي نوه برقي ترديدهايي وجود دارد (سبحاني‌،).

12- ابوعبدالله محمد بن خالد برقي از اصحاب امام رضا عليه‌السلام. نجاشي مي‌گويد او اديب و به اخبار و علوم عرب آگاه بود (نجاشي، 335) شيخ طوسي نيز روايت خود را به او نقل كرده است (طوسي، فهرست، 291) ابن نديم در ابتداي فصل اخبار فقهاء شيعه ابو عبدالله برقي را نام برده و مي‌گويد از جمله كتابهاي او كتاب الرجال است كه در آن راويان امير‌المؤمنين علي عليه‌السلام را ذكر كرده است (همو، فهرست، 291) رجال برقي اخيراً به ضميمه رجال ابن داود طبع گرديده است (ايرواني، 332).

نتيجه

از اين مقاله علاوه بر فوائد استطرادي نتايج اصولي زير حاصل مي‌شود:

1ـ اماميه در تأسيس و تدوين علم رجال پيشگام بوده است.

2ـ عبيدالله بن ابي رافع اولين منصف رجال در معناي عام آن است.

3ـ عبدالله بن جبّله كناني متوفاي 219 اولين منصف رجال الحديث است.

4ـ قرن سوّم به لحاظ تدوين اصول اربعماة و معرفي مؤلفين آنها و همچنين پايان عصر حضور ائمه اطهار (ع) و تأليف مجامع حديثي داراي اهميت ويژه‌اي در پيدايش كتب و اصول رجالي است.

5ـ كتب رجالي قرن سوّم مأخذ كتب اربعه رجالي در قرون چهارم و پنجم بوده است.

6ـ بعضي از كتب رجال اماميه در قرن سوّم همچون رجال برقي و عقيقي امروزه در دسترس است.

7ـ بعضي از كتب رجال اماميه در قرن سوّم، در كتب متأخر رجالي نقل گرديده است.

منابع

1ـ ابن داود حلي، حسن بن داود، الرجال، نجف، 1392ق.

2ـ ابن عبيدالله، ابوالحسن منتجب الدين، فهرست اسماء علماء الشيعة و مصنفيهم، تهران، مكتبة‌ المرتضوية، 1404ق.

3ـ ابن شهر آشوب، محمد بن علي، معالم الماء، نجف، 1961م.

4ـ ابن الغضائري، احمد بن حشين بن عبيدالله، الرجال، تحقيق حسيني جلالي، داراالحديث، قم، 1422.

5ـ ابن النديم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تحقيق رضا تجدد، بي‌جا، بي‌تا.

6ـ اردبيلي، محمد بن علي، جامع الرواة، ناشر دارالاضواء، بيروت 1983م.

7- ايرواني، باقر، القواعد الرجاليه، منشورات سعيد بن جبير، قم، 1417ق.

8ـ حائري، ابوعلي، منتهي‌المقال، مؤسسه آل البيت، قم، 1416ق.

9ـ حلي، حسن بن يوسف بن علي، الرجال، نجف 1961م.

10ـ خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ بغداد، بيروت، دارالكتب العلمية، بي‌تا.

11ـ دهخدا، علي‌اكبر، لغت‌نامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1372ش.

12ـ سبحاني، جعفر، كليات في علم الرّجال، مركز مديريت حوزه علميه قم، 1410ق.

13- صدر، سيد حسن، تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام، انتشارات علمي، بي‌جا، بي‌تا.

14- طريحي، فخرالدين، جامع المقال فيما يتعلق با حوال الحديث و ارجال، تحقيق محمد كاظم طريحي، انتشارات جعفري تبريزي، تهران 1374ق.

15- طوسي، ابوجعفر محمد بن حسن، الرجال، نجف 1961م.

16- همو، الفهرست، افست از روي چاپ اسپرنگر، دانشگاه مشهد، 1351ش.

17- طهراني، آقا بزرگ، الذريعة الي تصانيف الشيعة، دارالاضواء، بيروت، 1403ق.

18- همو، مصفي المقال في مصنفي علم الرجال، تصحيح احمد منزوي، تهران، 1959م.

19- عبداللطيف، عبدالوهاب، المختصر في علم رجال الاثر، قاهره، 1966م.

20- عسقلاني، احمد بن علي بن حجر، تهذيب التهذيب، حيدرآباد، 1325ق.

21- همو، لسان الميزان، حيدرآباد، 1325ق.

22- كشي، ابوعمر محمد بن عبدالعزيز، اختيار معرفة الرّجال. ناشر علي محلاتي حائري، بمبئي، 1317ق.

23- نجاشي، احمد بن علي، الرجال، تحقيق سيد موسي شبيري زنجاني، مؤسسه نشر اسلامي، 1407ق.

/ 1