2. آثار فرهنگي
آثار فرهنگي فقر در جامعه بسيار گستردهتر از آثار اقتصادي آن است.برخي از اين آثارعبارتاست از:
الف) ضعف عقيدتي
محروميتهاي اقتصادي ناشي از فقر، در افرادي كه ظرفيت كافي ندارند واز سويي به سبب فقر از فراگيري تعاليم ديني بيبهرهاند، به سست شدن اركانايمان ميانجامد و ممكن
است اعتقادشان به مبدأ هستي را ضعيف كند. پيامبراكرم(ص) ميفرمايد: «اگر رحمت
پروردگارم بر فقرا نبود، نزديك بود فقر بهكفر بينجامد.» حضرت علي(ع) فقر را موجب ضعف ايمان و سستي دين ميداند.
ب) ضعف علمي
كمبود مراكز آموزشي و مربّيان مجرّب يكي از آثار فقر در سطح جامعهاست. علاوه بر اين، امكانات محدود جامعه نيز تنها در اختيار گروههايخاصّي كه از توانايي مالي
برخوردارند، قرار ميگيرد. در كشورهاي فقيرمعمولاً كودكان از سنين پايين در كنار سرپرست
خانواده براي تأمين نيازهاياوّليه زندگي تلاش ميكنند وبه همين سبب، آمار ترك
تحصيل نوجوانان بسياربالاست.
ج) اضطراب و ناراحتيهاي روحي
وقتي فاصلهي طبقاتي در جامعهيي شدّت يابد، بهتدريج كينهها وعقدههاي روحي در درون فقرا ريشه ميدواند و حالت نوميدي و افسردگيآنها را فراميگيرد و آثار اجتماعي
زيانباري به ارمغان ميآورد. امامصادق (ع) دراينباره ميفرمايد:چند چيز است كه هر كس يكي از آنها را نداشته باشد، زندگياش دچاركاستي و عقلش
پريشان و ذهنش مشوّش است:سلامتي، امنيت و وسعت روزي.
د) رخت بربستن صفات پسنديده
انسانهاي نيازمند، بهسبب تزلزل روحيهيي كه دارند، اغلب گرفتار ضعفشخصيت شده، بهتدريج خصلتهاي والاي خود را از دست ميدهند. بهبعضي از صفات ناپسند مبتلا
ميشوند؛ براي مثال وقتي نيازمندي ميبيند كسيسخن راستش را باور نميكند، كمكم در
برابر دروغگويي بيتفاوت ميشود.امام رضا(ع) در اين باره ميفرمايد: هر گاه دنيا به
كسي پشت كند (فقير شود)نيكيهاي خودش را نيز از او ميگيرد.
3. آثار اجتماعي
ميان محروميتهاي اقتصادي و مسائل فرهنگي ـ اجتماعي پيونديمستحكم وجود دارد. آثارگونهگون فقر در هنجارهاي جامعه نيز تأثيرميگذارد.