نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

سعید فراهانی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5. بازدهي‌ پايين‌ و عدم‌ كارآيي‌ در تخصيص‌ منابع‌

بيش‌تر اقتصاددانان‌ اقتصاد را به‌ معناي‌ استفاده‌ي‌ بهينه‌ از منابع‌ كمياب‌مي‌دانند. هر
كشوري‌ كه‌ از منابع‌ خود بهتر استفاده‌ كند، در توسعه‌ موفّق‌ترخواهد بود. استفاده‌ي‌
نادرست‌ و غير اقتصادي‌ از اين‌ منابع‌ اشكال‌ مختلفي‌دارد؛ يكي‌ از مهم‌ترين‌ اين‌ اشكال‌،
كه‌ بسياري‌ از كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ با آن‌دست‌ به‌ گريبانند، فروش‌ منابع‌ طبيعي‌
به‌صورت‌ خام‌ است‌. كشورهاي‌ثروت‌مند اين‌ منابع‌ را به‌ بهاي‌ ارزان‌ مي‌خرند و پس‌ از
انجام‌ تغييراتي‌ به‌ بهاي‌گزاف‌ به‌ صاحبان‌ اوّليه‌ي‌ آن‌ها مي‌ فروشند.

نكته‌ي‌ قابل‌
توجّه‌ آن‌ است‌ كه‌ گاه‌از نيروي‌ كار ارزان‌ و نيز پس‌انداز همين‌ كشورها در بانك‌هاي‌
كشورهاي‌توسعه‌يافته‌، براي‌ تبديل‌ اين‌ منابع‌ استفاده‌ مي‌شود. در اين‌ موارد،
كشورهاي‌ثروت‌مند نقش‌ دلاّلان‌ ماهر را بازي‌ مي‌كنند؛واسطه‌هايي‌ كه‌ در
چهره‌ي‌دايه‌هاي‌ دل‌سوزتر از مادر ثروت‌هاي‌ هنگفت‌ كشورهاي‌ عقب‌مانده‌ رامي‌ربايند. و
سرانجام‌ با فروش‌ فرآورده‌هاي‌ صنعتي‌ به‌ مردم‌ اين‌ سرزمين‌ها،اندك‌ پولي‌ را، كه‌ در
مقابل‌ منابع‌ و كار فراوان‌ به‌ آن‌ها داده‌اند، از آنان‌ بازمي‌ستانند.

استفاده‌ي‌ نادرست‌ از منابع‌ در كشورهاي‌ فقير بدانچه‌ گفته‌ شد، محدودنمي‌شود.

مصرف‌گرايي‌ و بد تر از آن‌ تهيه‌ وبه‌ كارگيري‌ مواد مخرّبي‌ كه‌ اغلب‌بسيار گران‌ است‌، از
موارد ديگر اتلاف‌ منابع‌ شمرده‌ مي‌شود؛ و كشورهاي‌استعمارگر در اين‌ جهت‌ نقش‌ اساسي‌
دارند. بر اساس‌ آموزش‌هاي‌ ديني‌،مسلمانان‌ در حفظ‌ اموال‌ عمومي‌ و استفاده‌ي‌ درست‌ از
آن‌ها مسئولند و بايد ازاسراف‌، زياده‌روي‌ و تدبير نادرست‌ در اين‌ اموال‌ بپرهيزند.

ج‌) عوامل‌ فرهنگي‌ ـ اجتماعي‌

1. خودباختگي‌

گروهي‌ از مردم‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌، در اثر تبليغات‌ مسموم‌ كشورهاي‌ثروت‌مند، دچار
باورهاي‌ غلطي‌ شده‌اند كه‌ نتيجه‌يي‌ جز عقب‌ماندگي‌ و فقرندارد. خودباختگي‌ در برابر
كشورهاي‌ توسعه‌يافته‌، يكي‌ از اين‌ باورهاي‌نادرست‌ است‌. خودباختگان‌ چنان‌ مي‌پندارند
كه‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ ازنوآوري‌، استعداد و نبوغ‌ بي‌بهره‌اند و هميشه‌ بايد منتظر بمانند
تا نظريه‌هاي‌علمي‌ و اختراع‌ها و اكتشاف‌ها از سرزمين‌هاي‌ توسعه‌يافته‌ سمت‌ جهان‌
سوّم‌سرازير شود؛ ناگفته‌ پيداست‌ اين‌ باور با واقعيت‌ بسيار فاصله‌ دارد؛ تجربه‌خلاف‌ آن‌
را ثابت‌ كرده‌ است‌ و به‌ طور معمول‌ اختراع‌ها واكتشاف‌ها پس‌ ازسوختن‌ و بي‌خاصيت‌ شدن‌،
در مسير اجراي‌ اهداف‌ استعماري‌، در اختيارجهان‌ سوم‌ قرار مي‌گيرد.

2. انحصاري‌ بودن‌ دانش‌ و فن‌آوري‌

امروزه‌ نقش‌ دانش‌ و فن‌آوري‌ در توسعه‌ي‌ كشورها بر كسي‌ پوشيده‌ نيست‌.كشورهاي‌ جهان‌
سوّم‌ به‌سبب‌ باورهاي‌ نادرستي‌ كه‌ ذكر شد و نيز نبودن‌زمينه‌هاي‌ اقتصادي‌ پژوهش‌ از
اين‌ دو ابزار بي‌بهره‌اند. كشورهاي‌ توسعه‌يافته‌،اغلب‌ به‌جهت‌ خوي‌ استعمارگرانه‌شان‌،
از انتقال‌ اين‌ ابزارها به‌ جهان‌ سوّم‌مي‌پرهيزند.

يكي‌ ديگر از نقشه‌هاي‌ استعمار در جهان‌ سوّم‌، فراهم‌ ساختن‌ زمينه‌ براي‌فرار مغزهاست‌.

نتيجه‌ي‌ اين‌ فعاليت‌ها، عقب‌ماندگي‌ و فقر بيش‌تر اين‌كشورهاست‌.

3. ترويج‌ گناه‌ و متزلزل‌ شدن‌ باورهاي‌ ديني‌

چنان‌كه‌ گذشت‌، بي‌ايماني‌ و گناه‌ از عوامل‌ فقر شمرده‌ مي‌شود. تأثير گناه‌و سستي‌
ايمان‌ در سطح‌ جامعه‌ بسيار بيش‌تر و روشن‌تر است‌. و آثار آن‌،علاوه‌ بر گناه‌كاران‌،
همه‌ي‌ مردم‌ را در بر مي‌گيرد.

به‌ همين‌ سبب‌، يكي‌ ازبرنامه‌هاي‌ استعمارگران‌ ونيز
فرمانروايان‌ خودكامه‌، ترويج‌ زمينه‌هاي‌ گناه‌ درجامعه‌ و تضعيف‌ پايه‌هاي‌ اعتقاد و
ايمان‌ مردم‌، به‌ويژه‌ نسل‌ جوان‌، است‌.

/ 68