نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

سعید فراهانی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گروهي‌
ديگردر مورد پي‌آمدهاي‌ عملي‌ اجراي‌ اين‌ راهبرد ديدگاه‌ گسترده‌تر وراديكال‌تري‌ برگزيدند
و مدّعي‌ شدند الگوي‌ مزبور چيزي‌ بيش‌ از بهبودارائه‌ي‌ خدمات‌ عمومي‌ دربردارد. اين‌
تحليل‌گران‌، با تأكيد بر افزايش‌مستقيم‌ درآمد كارگران‌ فقير، به‌ بررسي‌ ماهيت‌ و دلائل‌
ارائه‌ شده‌ به‌ نفع‌ اين‌استراتژي‌ پرداختند. آنان‌ براي‌ توجيه‌ كار خود چنين‌ استدلال‌
مي‌كردند كه‌ نه‌تنها نيازي‌ به‌ انتخاب‌ ميان‌ برابري‌ و رشد وجود ندارد، بلكه‌ عمل‌ كردن‌
به‌ اين‌راهبرد در اقتصاد مبناي‌ رشد سريع‌تر و پايدارتري‌ مي‌گردد.

به‌ دنبال‌ انتشاراثر
«لفبر» (1974) هسته‌ي‌ اصلي‌ و نظري‌ اين‌ الگو چنين‌ مطرح‌ شد:

گسترش‌يك‌ بازار انبوه‌ و همگن‌،
احتمالاً سريع‌تر از سياست‌ انبساط‌ تقاضا در گروه‌درآمدي‌ بالاتر، موجب‌ رشد بلندمدت‌ و
تحوّلات‌ ساختاري‌ مي‌شود؛ زيراانبساط‌ تقاضاي‌ اين‌ گروه‌ در مقايسه‌ با الگوي‌ تأمين‌
نيازهاي‌ اساسي‌ به‌طورمستقيم‌ و غيرمستقيم‌ به‌ واردات‌ بيش‌تر مي‌انجامد. هر چند اين‌
ديدگاه‌آشكارا تحت‌ تأثير تفسير اقتصاددانان‌ غربي‌ از الگوي‌ مائوئيستي‌ و
استراتژي‌توسعه‌ي‌ چين‌ بود؛ ولي‌ هواداران‌ آن‌ معتقد بودند كه‌ در كشورهاي‌
توسعه‌نيافته‌ي‌داراي‌ اقتصاد باز نيز مي‌توان‌ به‌ رشدي‌ همراه‌ با نابودي‌ فقر مطلق‌
دست‌ يافت‌.آنان‌ در اين‌ مورد به‌ تجربه‌ي‌ تايوان‌ و كره‌ جنوبي‌ اشاره‌ مي‌كردند.

عناصر
اصلي‌الگوي‌ نيازهاي‌ اساسي‌ را مي‌توان‌ به‌ شرح‌ زير خلاصه‌كرد:

1. توسعه‌ي‌ اقتصادي‌ فقط‌ به‌ معناي‌ رشد اقتصادي‌ نيست‌، بلكه‌ متضمّن‌پيشرفت‌ يكنواخت‌ و
ملموس‌ به‌ سمت‌ حذف‌ فقر مطلق‌ و گسترش‌ پايدارفرصت‌هاي‌ شغلي‌ و درآمدي‌ تهيدستان‌ است‌.

2. اين‌ استرتژي‌ در مقايسه‌ با استراتژي‌هاي‌ ديگر به‌نحو مؤثّرتري‌مي‌تواند مبناي‌ رشد
پايدرا را فراهم‌ آورد؛ زيرا بر ساختار تقاضاي‌ داخلي‌ وافزايش‌ انگيزه‌ي‌ سرمايه‌گذاري‌
تأثير مي‌نهد.

3. توزيع‌ مجدد منابع‌، در راستاي‌ رفاه‌ افراد فقير، ميزان‌ استفاده‌ي‌ مولّد ازپس‌اندازهاي‌
اندك‌ و بلااستفاده‌ را افزايش‌ داده‌، فرصت‌هاي‌ مناسبي‌ براي‌استفاده‌ و توسعه‌ي‌
مهارت‌هاي‌ نوآورانه‌ي‌ نيروي‌ كار فراهم‌ مي‌آورد.

4. گسترش‌ نظام‌ زراعتي‌ كاربري‌ در مقياس‌ كوچك‌ به‌ كارآيي‌ بيش‌تراستفاده‌ از زمين‌،
كاهش‌ استفاده‌ از ماشين‌ آلات‌ وارداتي‌ و تقليل‌ واردات‌مواد غذايي‌ و افزايش‌ صادرات‌
مواد غذايي‌ مي‌انجامد.

5. مي‌توان‌ انتظار داشت‌ اين‌ راهبرد به‌ ترويج‌ تجارت‌ ميان‌ كشورهاي‌ درحال‌ توسعه‌ كمك‌
كند؛ زيرا كالاهاي‌ مورد نياز آن‌ها هر چه‌ بيش‌تر توسط‌خودشان‌ توليد مي‌شود.

سياست‌هاي‌ مهمي‌ كه‌ الگوي‌ نيازهاي‌ اساسي‌ پيش‌نهاد مي‌كند عبارت‌است‌ از:

1ـ حذف‌ موانع‌ مالي‌، نهادي‌ و قانوني‌ كه‌ مانع‌ گسترش‌ واحدهاي‌ توليدي‌كوچك‌ وكاربر
مي‌شود؛

2ـ استفاده‌ از مجموعه‌اي‌ از ابزارهاي‌ سياست‌گذاري‌ براي‌ افزايش‌ توليددر مزارع‌ كوچك‌؛

3ـ به‌كارگيري‌ منابع‌ بيش‌تر براي‌ تحقيق‌ در مورد توسعه‌ي‌ فن‌آوري‌هاي‌توليد كاربر و
كوچك‌ در تمام‌ بخش‌هايي‌ كه‌ استفاده‌ از اين‌ فن‌آوري‌هاكارآيي‌ بيش‌تري‌ به‌ همراه‌
خواهد داشت‌؛

4ـ گسترش‌ و اصلاح‌ فن‌آوري‌ها و روش‌هاي‌ ارائه‌ي‌ خدمات‌ عمومي‌به‌منظور افزايش‌ رفاه‌
تهيدستان‌.

بر خلاف‌ برخي‌ از الگوهاي‌ رشد، كه‌ بر تمركز سرمايه‌ مبتني‌ است‌، اين‌الگو حول‌ محور مصرف‌
سرمايه‌ مي‌گردد.

/ 68