رفاه نظام اسلام با رفاهي كه در ديگر نظامها مطرحاست، تفاوت دارد. در الگوي
توسعهي اسلام رفاه به امور زير مقيد است:
الف) مشروعيت
تحقق رفاه و آسايش مردم بايد از راههاي مشروع تحقق يابد و موجبارتكاب حرام يا تضييع حقوق ديگران نشود. مطالعهي تاريخ تحولاتكشورهاي پيشرفته بهخوبي نشان
ميدهد كه آنها اين پيشرفت و رشد را درسايهي چپاول اموال ساير كشورها بهدست
آوردهاند.
ب) همگاني بودن
بايد عموم مسلمانان و افرادي كه در كشور اسلامي زندگي ميكنند، از رفاهبرخوردار شوند.در نظام اسلامي حتي به حقوق اقليتها نيز توجه شده است.حضرت علي(ع) از عدم توجه به مرد بيكار و فرتوت مسيحي، ناراحت شدوفرمان داد نيازهاي وي را از بيتالمال
برآورده سازند.
ج) رعايت حدودالاهي
رفاه در توسعهي اسلامي به عدم اسراف و تبذير محدود است. آنچهامروزه در بسياري از كشورها رفاه خوانده ميشود، از نظر مواد مصرفي ومقدار آن، نوعي اسراف است. ترويج
فرهنگ مصرف كالاهاي لوكس، بهمنظور افزايش تقاضا براي فرآوردههاي كارخانهها،
بهمعناي از بين بردن منابعاوليهي متعلق به نسلهاي آينده و آلوده ساختن
محيط زيست است و ازمصاديق و نمونههاي اسراف در چنين جوامعي شمرده ميشود.
د) پرهيز از غفلت و دنيازدگي
تأمين وسايل آسايش انسان در اين دنيا در راستاي تحقق نيكبختي وييعني نزديكي به خداوند متعال است. بنابر اين، استفاده از اين نعمتها بايد بهفزوني شكر انسان و
تربيت و تهذيب وي بينجامد نه غفلت و سركشي؛بهعبارت ديگر، در توسعهي اسلامي رفاه
مطلوب است نه اتراف. از آنجا كهبهطور معمول ثروت بسيار به غفلت از ياد خدا
ميانجامد و آثاري چونطغيان و گناه درپيدارد؛ رهبران الاهي پيروان خود را به
داشتن حد كفاف ازنعمتها و خواستن آن از خداوند سفارش كردهاند.
مباني توسعه
در الگوي توسعهي اسلامي، حركت بهسمت اهدافي كه ذكر كرديم بايد درچارچوب اصوليكه از جهانبيني اين مكتب بهدست ميآيد، تحقق يابد؛براي مثال رسيدن به رفاه
عمومي (هدف) از راههاي مختلفي ممكن است؛ولي در اين نظام فقط بايد راهي را پيمود
كه با مباني دين ناسازگاري نداشتهباشد. بخشي از اين مباني عبارت است از: