بررسي‌ علل‌ عقب‌ماندگي‌ - نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

سعید فراهانی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گوستاولوبون‌ فرانسوي‌ دراين‌باره‌ مي‌گويد:

بعضي‌ها (از اروپاييان‌) عار دارند كه‌ اقرار كنند كه‌ يك‌ قوم‌ كافر و ملحد(مسلمانان‌) سبب‌
شده‌ اروپاي‌ مسيحي‌ از حالت‌ توحّش‌ و جهالت‌ خارج‌گردد و آن‌ را مكتوم‌ نگاه‌ مي‌دارند؛
ولي‌ اين‌ نظريه‌ به‌ درجه‌يي‌ بي‌اساس‌ وتأسّف‌آور است‌ كه‌ به‌ آساني‌ مي‌توان‌ آن‌ را
رد نمود.... نفوذ اخلاقي‌ همين‌اعراب‌ زاييده‌ي‌ اسلام‌، آن‌ اقوام‌ وحشي‌ اروپا را كه‌
سلطنت‌ روم‌ را زيرو زبرنمودند، داخل‌ در طريق‌ آدميت‌ نمود نيز نفوذ عقلاني‌ آنان‌ دروازه‌
علوم‌ وفنون‌ و فلسفه‌ را، كه‌ از آن‌ به‌كلّي‌ بي‌خبر بودند، به‌روي‌ آن‌ها باز كرد و تاششصد
سال‌ استاد ما اروپاييان‌ بود.

بررسي‌ علل‌ عقب‌ماندگي‌

بعد از اطلاع‌ داشتن‌ از چنين‌ گذشته‌ي‌ درخشاني‌، به‌طور طبيعي‌ اين‌ پرسش‌پيش‌ مي‌آيد
كه‌ چطور شد مسلمانان‌، پس‌ از آن‌ همه‌ پيش‌روي‌ در علوم‌ ومعارف‌ و صنايع‌، به‌ قهقرا باز
گشتند؟ مسئول‌ اين‌ انحطاط‌ كيست‌؟
استاد مطهري‌ علل‌ عقب‌ماندگي‌ را در سه‌ بخش‌ كلّي‌ (اسلام‌ ـ مسلمانان‌ وعوامل‌ بيگانه‌)
قابل‌ بررسي‌ مي‌داند كه‌ هر يك‌ از اين‌ بخش‌ها نيز مشتمل‌ برمسائلي‌ متعدد است‌. در بخش‌
اسلام‌، ممكن‌ است‌ كساني‌ بعضي‌ از افكار وباورهاي‌ اسلامي‌ را در انحطاط‌ مسلمانان‌ مؤثّر
بدانند؛ گروهي‌ سيستم‌ اخلاقي‌اسلام‌ را ضعيف‌ و انحطاط‌آور بدانند و دسته‌يي‌ نيز قوانين‌
اجتماعي‌ اسلام‌ راعامل‌ انحطاط‌ به‌شمار آورند.

در ميان‌ باورهاي‌ اسلامي‌، مسائل‌ زير در معرض‌ اتّهام‌ قرار گرفته‌، عامل‌انحطاط‌ معرفي‌
شده‌اند:

1. اعتقاد به‌ سرنوشت‌ و قضا و قدر؛

2. اعتقاد به‌ آخرت‌ و تحقير زندگي‌ دنيا؛

3. شفاعت‌؛

4. تقيه‌؛

5. انتظار فرج‌.

در اخلاق  اسلامي‌ نيز زهد، قناعت‌، صبر، رضا، تسليم‌، و توكّل‌ از سوي‌گروهي‌ در معرض‌
اتّهام‌ قرار گرفته‌اند.

افزون‌ بر اين‌، قوانين‌ جزايي‌ و مدني‌ اسلام‌ (حقوق  زن‌، مالكيت‌، ارث‌ و...) و حقوق  و
وظائف‌ بين‌ الملل‌ اسلامي‌ نيز از موضوعاتي‌ است‌ كه‌ گروهي‌ راناخشنود ساخته‌ است‌. اين‌
گروه‌، قوانين‌ و حقوق  ياد شده‌ را عامل‌ عقب‌ماندگي‌ مسلمانان‌ از قافله‌ي‌ تمدن‌ به‌ شمار
مي‌آورند.

در بخش‌ مسلمين‌، بايد به‌ دنبال‌ بررسي‌ اموري‌ باشيم‌ كه‌ مسلمانان‌ در اثركوتاهي‌ و
انحراف‌ از تعليمات‌ اسلامي‌ بدان‌ رسيده‌، در گرداب‌ انحطاط‌ فرورفتند. در اين‌ قسمت‌ نيز

اولا" بايد نقطه‌هاي‌ انحراف‌ را مشخص‌ كنيم‌؛ آن‌چيزهايي‌ كه‌ از اسلام‌ است‌ و متروك‌ شده‌
و آن‌ چيزهايي‌ كه‌ از اسلام‌ نيست‌،ولي‌ در ميان‌ مسلمانان‌ معمول‌ است‌ چه‌ چيزهايي‌
است‌؟

ثانيا" بايد ببينيم‌عامه‌ي‌ مسلمانان‌ مسئول‌ اين‌ انحطاطند يا گروهي‌ خاص‌ از آن‌ها؟
در بخش‌ عوامل‌ بيگانه‌، جريان‌هاي‌ زيادي‌ است‌ كه‌ بايد مورد توجه‌ قرارگيرد. يهوديان‌،
مسيحيان‌ و مجوس‌ها و ...،كه‌ در ميان‌ مسلمين‌ بوده‌اند، غالبا"بي‌كار نبوده‌، و از پشت‌ به‌
اسلام‌ خنجر زده‌اند. بسياري‌ از آن‌ها در تحريف‌حقايق‌ اسلامي‌ به‌ وسيله‌ي‌ جعل‌ احاديث‌
يا ايجاد فرقه‌ها و تفرقه‌ها و لااقل‌ دردامن‌ زدن‌ به‌ اختلافات‌ مسلمانان‌ تأثير زيادي‌
داشته‌اند. از همه‌ خطرناك‌تراستعمار غربي‌ در قرون‌ اخير است‌ كه‌ خون‌ مسلمانان‌ را مكيده‌
و كمر آن‌ها رازير فشار خود خم‌ كرده‌ است‌.

/ 68