1. اعتقاد به‌ سرنوشت‌ و قضا و قدر - نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

سعید فراهانی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين‌هابرخي‌ از عللي‌ است‌ كه‌ به‌ طور معمول‌ عقب‌ماندگي‌ وفقر مسلمانان‌ به‌آن‌ها نسبت‌
داده‌ مي‌شود. بي‌ترديد بخشي‌ از آن‌ها واقعيت‌هاي‌ تلخ‌ است‌. بايداز گذشته‌ عبرت‌ گرفت‌،
در پي‌ چاره‌جويي‌ برآمد و در برابر امور مشابهي‌ كه‌ممكن‌ است‌ در آينده‌ مسلمانان‌ را تهديد
كند، حساس‌ بود. البتّه‌ اتّهام‌هايي‌ كه‌گروهي‌ به‌ مسائل‌ اعتقادي‌، اخلاقي‌ و اجتماعي‌
اسلام‌ وارد كرده‌اند در سايه‌ي‌غرض‌ورزي‌ آگاهانه‌ يا كج‌فهمي‌ و برداشت‌ نادرست‌ از 
معارف‌ اسلام‌ شكل‌گرفته‌ است‌ و دادن‌ پاسخ‌ تفصيلي‌ به‌ هر يك‌ از آن‌ها، كتابي‌ مستقل‌
مي‌طلبد.در اين‌ بخش‌، مي‌كوشيم‌ به‌ اختصار به‌ برخي‌ از اين‌ پرسش‌هاي‌ ياد شده‌،
پاسخ‌دهيم‌.

1. اعتقاد به‌ سرنوشت‌ و قضا و قدر

قضا و قدر، كه‌ همواره‌ ذهن‌ بشر را به‌ خود مشغول‌ داشته‌، در شمارپيچيده‌ترين‌ مسائل‌ فكري‌
و فلسفي‌ جاي‌ دارد. اين‌ مسئله‌ از آن‌ جهت‌ حائزاهميت‌ وحسّاسيت‌ ويژه‌يي‌ است‌ كه‌
درباره‌ي‌ پرسش‌ زير سخن‌ مي‌گويد:

آيا انسان‌ مي‌تواند در سرنوشت‌ و تأمين‌ سعادت‌ آينده‌ و رسيدن‌ به‌ اهداف‌مورد نظر خود
دخالت‌ داشته‌ باشد يا تحت‌ سلطه‌ي‌ قدرتي‌ نامرئي‌ و فوق  العاده‌مقتدر بوده‌، چون‌
ابزاري‌ بي‌اراده‌ عمل‌ مي‌كند و خواه‌ ناخواه‌ به‌ آنچه‌سرنوشت‌ حتمي‌ اواست‌، مي‌رسد؟
بديهي‌ است‌ اخلاق  و رفتار كسي‌ كه‌ خود را دست‌ بسته‌ و بي‌اختيار مي‌داندبا كسي‌ كه‌
خويشتن‌ را حاكم‌ بر سرنوشت‌ خود و تعيين‌ كننده‌ي‌ آن‌ مي‌شمارد،متفاوت‌ است‌؛ زيرا اوّلي‌
به‌ صورت‌ شخصي‌ فعّال‌، بانشاط‌ واميدوار درصحنه‌ي‌ اجتماع‌ ظاهر مي‌شود و دوّمي‌ به‌
تنبلي‌، بي‌نظمي‌ و سستي‌ در كارهاگرايش‌ داشته‌، اگر مورد اعتراض‌ قرار گيرد، پاسخ‌ مي‌دهد:

آنچه‌ بايد بشودمي‌شود و من‌ در آن‌ نقشي‌ ندارم‌. در كنار اعتقاد به‌ قضا وقدر، در باوربسياري‌
از مردم‌ مسئله‌يي‌ به‌ نام‌ شانس‌ يا بخت‌ و اقبال‌ وجود دارد كه‌ آن‌ را منشأپيدايش‌
بسياري‌ از حوادث‌ مي‌دانند و حتي‌ سستي‌، تنبلي‌، بي‌نظمي‌ و كوتاهي‌خود را با آن‌ توجيه‌
مي‌كنند. اين‌ اعتقاد نه‌ تنها در ميان‌ توده‌ي‌ مردم‌، بلكه‌ گاه‌در آثار ادبي‌ و
انديشه‌هاي‌ شاعران‌ نيز ديده‌ مي‌شود؛ و به‌ تعبير شهيد مطهري‌،در نظر اين‌ها نام‌ بخت‌ كه‌
به‌ ميان‌ مي‌آيد ديگر همه‌ چيز از ارزش‌ مي‌افتد؛علم‌، عقل‌، سعي‌ و كوشش‌ و ... اثري‌ ندارد.




  • اگر به‌ هر سر مويت‌ دو صد هنرباشد
    گليم‌ بخت‌ كسي‌ را كه‌ بافتند سياه
    ‌به‌ آب‌ زمزم‌ و كوثر سفيد نتوان‌ كرد



  • هنر به‌ كار نايد چو بخت‌ بد باشد
    ‌به‌ آب‌ زمزم‌ و كوثر سفيد نتوان‌ كرد
    ‌به‌ آب‌ زمزم‌ و كوثر سفيد نتوان‌ كرد



رواج‌ چنين‌ برداشت‌هايي‌ در ميان‌ مسلمانان‌، اين‌ بهانه‌ را به‌ دست‌ گروهي‌از مستشرقان‌
و دانشمندان‌ غربي‌ داده‌ است‌ كه‌ گاه‌ در نوشته‌هاي‌ خود اعتقاد به‌قضا وقدر را بزرگ‌ترين‌
عامل‌ عقب‌ماندگي‌ مسلمانان‌ بشمارند وچنان‌ وانمودكنند كه‌ اعتقاد به‌ جبر از لوازم‌ تفكر
اسلامي‌ است‌؛براي‌ مثال‌ «سان‌ كليف‌»اعتقاد به‌ قضا و قدر را علّت‌ عقب‌ماندگي‌ مسلمانان‌
مي‌داند.

البته‌ او پي‌ برد كه‌،به‌ رغم‌ اعتقاد مسلمانان‌ به‌ از پيش‌ مقدّر بودن‌ عمر
انسان‌، درمانگاه‌هاي‌منطقه‌ي‌ مورد بررسي‌ وي‌ همواره‌ آكنده‌ از بيمار است‌. آن‌گاه‌،
به‌ دليل‌ ناتواني‌از درك‌ نكات‌ ظريف‌ اين‌ موضوع‌، كوشيد با اين‌ سخن‌ كه‌ مردم‌ آن‌
ناحيه‌ تنهابه‌ زبان‌ به‌ نظام‌ عقيدتي‌ اسلام‌ اعتقاد دارند، تضادّ گفتار و رفتار آن‌ها
رابرطرف‌ سازد.

/ 68