قضا و قدر در قرآن‌ - نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

سعید فراهانی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قضا و قدر در قرآن‌

پس‌ از آشكار شدن‌ ريشه‌هاي‌ مسئله‌، با توجه‌ به‌ منابع‌ ديني‌ به‌ تبيين‌
آن‌مي‌پردازيم‌: آياتي‌ از قرآن‌ بر تأثير سرنوشت‌ بر حوادث‌ و مضبوط‌ بودن‌آن‌ها از قبل‌،
تصريح‌ مي‌كند و مي‌گويد:

ما اصاب‌ من‌ مصيبه‌ في‌ الارض‌ و لا في‌ انفسكم‌ الاّ في‌ كتاب‌ مِن‌قبل‌ اَن‌ نبرأها ان‌ّ
ذلك‌ علي‌ اللّه‌ يسير.

هيچ‌ مصيبتي‌ در زمين‌ يا در نفوستان‌ به‌ شما نمي‌رسد، مگر اين‌كه‌ پيش‌ ازآن‌كه‌ آشكارش‌
كنيم‌، در كتابي‌ ثبت‌ شده‌، و اين‌ بر خدا آسان‌ است‌.

و ان‌ من‌ شي‌ءٍ الا عندنا خزائنه‌ و ما ننزّله‌ الاّ بقدرٍ معلوم‌.

خزانه‌هاي‌ همه‌ چيز نزد ماست‌ و ما به‌ اندازه‌ي‌ معين‌ از آن‌ فرو مي‌فرستيم‌.

و اذا قضي‌ امراً فانما يقول‌ كن‌ فيكون‌.

هر گاه‌ خداوند تصميمي‌ گرفت‌، همانا مي‌گويد باش‌؛ پس‌ تحقق‌ مي‌يابد.

بخشي‌ ديگر از آيات‌ انسان‌ را مختار و در سرنوشت‌ خود مؤثّر مي‌شمارند:

ان‌ الله‌ لا يغير ما بقوم‌ حتّي‌ يغيروا ما بانفسهم‌.

خدا وضع‌ هيچ‌ قومي‌ را عوض‌ نمي‌كند مگر آن‌ كه‌ آن‌ها خود وضع‌ خويش‌را تغيير دهند.

و ما كان‌ الله‌ ليظلمهم‌ و لكن‌ كانوا انفسهم‌ يظلمون‌.

خداوند به‌ آنان‌ ستم‌ نمي‌كند، ولي‌ آنان‌ خود به‌ خويشتن‌ ستم‌ مي‌كردند.

از نيمه‌ي‌ دوم‌ قرن‌ اول‌، گروهي‌ كه‌ طرفدار آزادي‌ و اختيار بشر بودند،آيات‌
دلالت‌كننده‌ بر تأثير سرنوشت‌ را به‌ سود خود توجيه‌ كردند و دسته‌يي‌ كه‌طرفدار تقدير
بودند، به‌ تأويل‌ آيات‌ اختيار روي‌ آوردند. به‌تدريج‌ دو فرقه‌ي‌بزرگ‌ كلامي‌ يعني‌
اشاعره‌ و معتزله‌ پديد آمدند، جبريان‌ در اشاعره‌ و گروه‌ديگر در معتزله‌ هضم‌ شدند. البته‌
بر اساس‌ نظر سوم‌، كه‌ در آينده‌ به‌ آن‌ اشاره‌خواهيم‌ كرد، هيچ‌ تناقضي‌ ميان‌ اين‌ دو
دسته‌ از آيات‌ وجود ندارد و به‌ تأويل‌آن‌ها نياز نيست‌.

معناي‌ قضا و قدر

واژه‌ي‌ «قدَر» به‌ معناي‌ اندازه‌ و «تقدير» به‌ معناي‌ سنجش‌ و اندازه‌گيري‌ وچيزي‌ را
به‌ اندازه‌ي‌ معيني‌ ساختن‌ است‌. واژه‌ي‌ «قضا» در معناي‌ يكسره‌ كردن‌و حكم‌ نهايي‌ صادر
كردن‌ استعمال‌ مي‌شود. گاه‌ هر دو به‌صورت‌ مترادف‌ و به‌معناي‌ «سرنوشت‌» به‌كار مي‌روند.

مراد از تقدير الاهي‌ اين‌ است‌ كه‌ خداوندمتعال‌ براي‌ هر پديده‌يي‌ اندازه‌ و حدود كمّي‌ و
كيفي‌ و زماني‌ خاصّي‌ قرار داده‌است‌ كه‌ تحت‌ تأثير علل‌ و عوامل‌ تدريجي‌ تحقّق‌ مي‌يابد.

مراد از قضاي‌الاهي‌ اين‌ است‌ كه‌ خداوند، پس‌ از فراهم‌ آمدن‌ مقدمات‌ و اسباب‌ و
شرائط‌يك‌ پديده‌، آن‌ را به‌ مرحله‌ي‌ نهايي‌ و حتمي‌ مي‌رساند. بنابر اين‌ مي‌توان‌گفت‌:

مرحله‌ي‌ تقدير پيش‌ از مرحله‌ي‌ قضا و داراي‌ مراتب‌ تدريجي‌ است‌.

تبيين‌ فلسفي‌ قضا و قدر

به‌طور كلي‌ درباره‌ي‌ حوادث‌ جهان‌ سه‌گونه‌ مي‌توان‌ نظر داد:

1. حوادث‌ با گذشته‌ي‌ خود هيچ‌ ارتباطي‌ ندارند.نه‌ اصل‌ وجود حوادث‌ نه‌خصوصيات‌ زماني‌ و
مكاني‌ و اندازه‌ و حدود آن‌ها، هيچ‌ يك‌ به‌ گذشته‌ ارتباط‌ندارد. اين‌ نظر بر انكار اصل‌
قطعي‌ علّيت‌ مبتني‌ است‌ و بر اساس‌ آن‌ سرنوشت‌معنا ندارد.

2. اصل‌ علّيت‌ درست‌ است‌؛ ولي‌ نظام‌ اسباب‌ و مسبّبات‌ و اين‌كه‌ هر علّتي‌معلولي‌ خاص‌ و
هر معلولي‌ علّتي‌ معين‌ دارد، درست‌ نيست‌. هر حادثه‌يي‌به‌طور مستقيم‌ و بي‌واسطه‌ از
خداوند صادر مي‌شود.... علم‌ حق‌ در ازل‌ چنان‌تعلّق‌ گرفته‌ كه‌ فلان‌ حادثه‌ در فلان‌ وقت‌
به‌وجود آيد و هيچ‌ چيزي‌ هم‌ دروجود آن‌ دخالت‌ ندارد. اين‌ همان‌ مفهوم‌ سرنوشت‌ جبري‌
است‌ كه‌ اگر در فرديا قومي‌ پيدا شود، زندگي‌ آن‌ها را تباه‌ مي‌كند.

/ 68