گروه آزادي انسان در كردار را معتقدند؛ اما اين اعتقاد سبب شده اورا مستقل در تصرّف
بپندارند و به تفويض اعتقاد يابند كه خود باوري باطلاست.متكلمان شيعه، مختار بودن انسان را در طول ارادهي خداوند معنا كرده،علم خداوند به
كارهاي انسان را با وصف اختياري بودن كارها ميپذيرند.شهيد مطهري دراينباره
ميفرمايد:علم ازلي، كه به افعال انسان تعلّق گرفته، به معناي اين است كه اواز
ازلميداند كه چه كسي به موجب اختيار و آزادي خود طاعت ميكند و چه كسيمعصيت
ميكند.اين شبهه از سوي بسياري از فلاسفهي غرب نيز مطرح شده است.«پلانتينجا» در پاسخ
ميگويد:البته چنين اختياري رانبايد با غيرقابل پيشبيني بودن خلط كرد. شايد شمابتوانيد آنچه
را كه ميخواهيد در موقعيت مفروضي انجام دهيد، پيشبينيكنيد. اگر من به خوبي شما را
بشناسم، شايد بتوانم پيشبيني كنم كه در واكنشنسبت به مجموعه معيني از شرايط
چه موضعي اتّخاذ خواهيد كرد، اما اينمطلب نتيجه نميشود كه شما به لحاظ آن عمل
مختار نباشيد.پيشبيني معلّمان از وضعيت دانشآموزان خود ونيز پيشبيني پدران ازانتخابهاي
فرزندانشان نمونههايي از اين موارد است. در تمام اين موارد،دانشآموزان و فرزندان
در برابر وضعيت تحصيلي و شيوهي زندگي خود ازآزادي عمل برخوردارند.
آثار اعتقاد به قضا و قدر
اعتقاد به قضا و قدر الاهي (به معناي صحيح آن) علاوه بر اين كه درجهيارزشمندياز معرفت خداست و موجب تكامل انسان در بُعد عقلي ميشود،آثار عملي فراواني دارد و
حتي ميتوان آن را از اسباب توسعه و رشدمسلمانان شمرد. كسي كه پيدايش حوادث را
تابع ارادهي حكيمانهي خداوندمتعال ميداند، از پيشآمدهاي ناگوار نميهراسد و با
آغوش باز از آنهااستقبال ميكند. چنين فردي، هرگز فريفته و سرمست شاديهاي
زندگينميشود و نعمتهاي الاهي را وسيلهي فخرفروشي و به خود باليدن قرارنميدهد.اين آثار ارزنده همان است كه قرآن كريم به آن اشاره ميكند:ما اصاب من مصيبهٍ فيالارض و لا في انفسكم الّا في كتابٍ من قبلان نبرأها انّ
ذلك علي الله يسير. لكيلا تأسوا علي ما فاتكم ولاتفرحوا بما اتاكم والله لايحبّ كلّ
مختالٍ فخور.هيچ مصيبتي در زمين و نه در وجود شما روي نميدهد، مگر اين كه پيش ازآنكه آن را
پديد آوريم، در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خداآسان است. اين به خاطر اين
است كه بر آنچه از دست شما رفته، اندوهگيننشويد و به آنچه به شما داده است،
دلبسته و شادمان نباشيد؛ و خداوند هيچمتكبر و فخرفروشي را دوست ندارد.
2. اعتقاد به آخرت و تحقير زندگي دنيا
چنان كه گذشت، گروهي اعتقاد به آخرت و تحقير زندگي دنيا را سببعقبماندگيمسلمانان شمردهاند. در پندار اين گروه چون رفتار انسان ناشي ازفرهنگ و بينش او است،
آخرتگرايي و اعتقاد به مذموم بودن دنيا به طورطبيعي سبب ميشود انسان هرگز براي
رسيدن به رفاه و سطح بالاتري اززندگي تلاش نكند و به كمترين ميزان خوراك و
پوشاك و امكانات زندگيقانع باشد. بيترديد جامعهيي كه از چنين افرادي شكل گيرد،