4. فقر و غنا - نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

سعید فراهانی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

البته‌، به‌ رغم‌ اصالت‌ داشتن‌ جنبه‌ي‌ روحي‌ زهد، جنبه‌ي‌ عملي‌ آن‌ نيز گاه‌ضرورت‌
مي‌يابد. سيره‌ي‌ عملي‌ ائمه‌: نيز چنين‌ بوده‌ است‌. آن‌ها به‌ سبب‌مسئوليت‌ خطير رهبري‌،
براي‌ اظهار همدردي‌ با فقيران‌ ونيز ترجيح‌ دادن‌ديگران‌ بر خود، زندگيي‌ ساده‌ و همراه‌ با
قناعت‌ داشتند و پيروان‌ خود را نيز به‌اين‌ كار دعوت‌ مي‌كردند.

امير مؤمنان‌(ع) چنين‌ زهدي‌
را براي‌ حاكمان‌ امت‌اسلامي‌ ضروري‌ شمرده‌ است‌:

ان‌ الله‌ جعلني‌ اماماً لخلقه‌ ففرض‌ علي‌ّ التّقدير في‌ نفسي‌ مطعمي‌ ومشربي‌ و ملبسي‌
كضعفاءالنّاس‌ كي‌ يقتدي‌ الفقير بفقري‌ و لا يطغي‌الغني‌ّ غناه‌.

پروردگار، مرا پيشواي‌ مردم‌ قرار داده‌ است‌. پس‌ بر من‌ واجب‌ فرمود درخوردن‌ و نوشيدن‌ و
پوشيدن‌ اندازه‌ نگه‌ دارم‌ و چون‌ تهيدستان‌ باشم‌ تا فقيران‌به‌ فقرم‌ اقتدا كنند و
ثروت‌مندان‌ در اثر دارندگي‌ به‌ طغيان‌ درنيايند.

علاوه‌برآن‌، چنان‌ كه‌ در فصل‌ پيش‌ يادآور شديم‌، برخورداري‌ فراوان‌ ازامكانات‌ مادي‌
مي‌تواند به‌ بي‌خبري‌ از ياد خداوند و پي‌آمدهاي‌ ديگري‌ چون‌اسارت‌ دنيا و طغيان‌ و گناه‌
بينجامد. به‌ همين‌، جهت‌ معصومان‌: پيروانشان‌را به‌ قناعت‌ در مصرف‌ و داشتن‌ زندگي‌ در حد
كفاف‌ سفارش‌ مي‌كردند. درپايان‌ اين‌ بحث‌ توجه‌ بدين‌ نكته‌ ضروري‌ مي‌نمايد كه‌ در هيچ‌
آيه‌ يا روايتي‌انسان‌ها به‌ قناعت‌ و زهد در توليد و كار وتلاش‌ دعوت‌ نشده‌اند؛ بلكه‌
همه‌ي‌معصومان‌ بر زهد در مصرف‌ تأكيد ورزيده‌اند. اين‌ مطلب‌ در سيره‌ي‌ پيشوايان‌دين‌ نيز
آشكار است‌.

4. فقر و غنا

يكي‌ ديگر از شبهات‌، رواياتي‌ است‌ كه‌ در نكوهش‌ ثروت‌ و ستايش‌ فقر وفقر وارد شده‌ است‌.

حضرت‌ علي‌(ع) ميفرمايد:

الغني‌ يطغي‌.

ثروت‌مند طغيان‌ مي‌كند.

در روايتي‌ ديگر پيامبراكرم‌(ص) ثروتمندي‌ را كيفر دانسته‌ است‌.

آن‌ بزرگوار در روايتي‌ ديگر به‌ فقر مباهات‌ مي‌كند و مي‌فرمايد:

الفقر فخري‌ و به‌ افتخر.

فقر مايه‌ي‌ فخر من‌ است‌ و به‌ آن‌ افتخار مي‌كنم‌.

بنابراين‌، وقتي‌ ثروت‌ نكوهيده‌ وفقر ستوده‌ باشد، بحث‌ از درمان‌ فقربي‌مورد است‌.
دقّت‌ در آثار ديني‌ سستي‌ اين‌ برداشت‌ را آشكار مي‌سازد؛ زيرا روايات‌زيادي‌ به‌ نكوهش‌
فقر و آثار زيانبار آن‌ پرداخته‌اند. از سوي‌ ديگر، درروايات‌ بسيار از غناي‌ مالي‌ به‌ نيكي‌
ياد شده‌ ست‌؛ براي‌ مثال‌ رسول‌ گرامي‌اسلام‌ مي‌فرمايد:

ثروت‌مندي‌ براي‌ تقواي‌ الاهي‌
كمك‌ خوبي‌ است‌. ...ازخدا بخواهيد به‌ شما ثروت‌ و سلامتي‌ عنايت‌ كند.

از بررسي‌ رابطه‌ي‌ دنيا و آخرت‌ و نيز بحث‌ زهد اين‌ مطلب‌ را نيك‌ درمي‌يابيم‌ كه‌ داشتن‌
ثروت‌ في‌نفسه‌ مذموم‌ نيست‌. ارزش‌ ثروت‌ چنان‌ است‌ كه‌در جامعه‌ي‌ آرماني‌ امام‌ عصر(ع)
مردم‌ در فراواني‌ نعمت‌ به‌ سر مي‌برند.

افزون‌ براين‌، دقّت‌ در روايات‌ نكوهنده‌ي‌ ثروت‌ روشن‌گر آن‌ است‌ كه‌ اين‌سرزنش‌ به‌
سبب‌ آثاري‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ در پي‌ ثروت‌ بيايد؛ براي‌ مثال‌ درروايتي‌ مي‌خوانيم‌:

هيچ‌ گناهي‌ سنگين‌تر از گناه‌ ثروت‌مندي‌ كه‌ نياز محرومي‌را برآورده‌ نمي‌كند، نيست‌.

روشن‌ است‌ كه‌ اين‌ سنگيني‌ گناه‌ نه‌ به‌ خاطر خود ثروت‌ بلكه‌ به‌ دليل‌ انجام‌ندادن‌
وظيفه‌يي‌ است‌ كه‌ ثروت‌مند به‌ جهت‌ ثروتش‌ دارد. البته‌ گاه‌ ثروت‌ ازراه‌ غير مشروع‌
به‌دست‌ مي‌آيد يا موجب‌ طغيان‌ ثروت‌مند مي‌شود. بي‌ترديددر اين‌ موارد دارنده‌ي‌ ثروت‌
سزاوار سرزنش‌ و مجازات‌ است‌؛ ولي‌ اين‌ كيفربه‌ سبب‌ طغيان‌ و تضييع‌ حقوق  مردم‌ است‌ نه‌
ثروت‌.

/ 68