بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
241پر واضح است که آنها دعوي اي بسيار گسترده تر از اين دارند، آنها مي گويند اعلاميه حقوق بشر يک « تحفه غربي و الحادي » است که ببايد کنار گذاشته شود و حقوق بشر متافيزيکي پشنهادي اين صاحب نظران به عنوان مبناي نظام هاي اجتماعي و سياسي و بين المللي در جهان حاضر ملاک عمل قرار گيرد. سخن ما اين است که اين دعوي به هيچ وجه قابل دفاع نيست.نظريه حقوق بشر متافيزيکي در مقام عمل با اشکالات بسيار مهمي مواجه است که عمده ترين آنها چنين است :1. امروز بسياري از فلاسفه جهان و مردم جهان - در ست يا نادرست - نمي توانند متافيزيکي فکر کنند. در بسياري از جامعه ها اخلاق و حقوق مفهوم متافيزيکي خود را از دست داده و فرهنگ عمومي اين جامعه ها غيرديني شده است. در عصر حاضر شايد به جرأت بتوان گفت نيمي از مردم جهان در باب اخلاق و حقوق وسياست غير متافيزيکي مي انديشند و پايه انديشه آنها در آن ابواب ارزشهاي ناشي ازاومانيسم است. سياست هاي حاکم برآن مردم هم سياست هاي اومانيستي است. براي آن جامعه ها و سياست مداران آنها و فلاسفه آنها حقوق بشر متافيزيکي اصلا ً قابل تصور نيست تا چه رسد به قابل بحث بودن آن.اين واقعيت غير قابل انکار ناشي از پلوراليسم معرفتي است که بي شک عمده ترين ويژگي فرهنگي عصر ما مي باشد. ممکن است کسي معتقد باشد اين واقعيت يک انحراف از مسير مستقيم فطرت انسانيت است که رخ داده است، چنان که صاحب نظران مورد بحث ما چنين فکر مي کنند.اما اين عقيده، واقعيت ر ا تغيير نمي دهد. پرسش ما از آن صاحب نظران ابن است که شما اين از بخش ا زمردم جهان و فلاسفه و روشنفکران و سياستمداران آنها را چگونه دعوت مي کنيد که حقوق بشر متافيزيکي مورد نظر شما ر ا بپذيرند و آن را پايه نظام هاي اجتماعي و سياسي و بين المللي قرار دهند. شکي نيست که آنها چنين حقوق بشري ر ا قبول ندارند و زير بار آن نمي روند.آيا شما در برابر امتناع آنها مي گوييد از ما گفتن و ابلاغ و از شما نشنيدن !ما حجت ر ا بر شما تمام کرديم و ديگر کاري به اين که در جهان چه اتفاق مي افتد نداريم ؟