بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
248لازمه امکان قرائت هاي متفاوت از قرائت پيامبر و ائمه، و عدم امکان منطقي سد آنها اين است که هيچ کس نمي تواند بگويد قرائت من قرائت قطعي الانطباق با قرائت پيامبر و ائمه است و ديگران نبايد قرائت جديد از آن ارائه دهند.دعوت به زدن در دهان مدعيان قرائت جديد، فتوايي است که نه از طريق مطالعه در متون ديني، بلکه به جهت تنگ آمدن قافيه داده مي شود. قافيه چنين تنگ مي آيد که آن حقوق بشر متافيزيکي مفروض که به زعم آقايان در قرائت پيامبر و ائمه موجود است و صد در صد و بدون کم و کاست به دست آقايان رسيده با واقعيت هاي اجتماعي و سياسي و رواني و معرفتي انسانها ي اين عصر سخت نا هماهنگي نشان مي دهد و در مقام عمل موجب مشکلات فراوان مي گردد.خوب پس چه بايد کرد ؟اين تنگي قافيه را بايد با يک فتوا عملا ً نابود کرد !! غافل از اين که اين قبيل تنگي قافيه ها نه تنها قابل نابود کردن نيست بلکه عزم نابود کردن آنها مشکلات اجتماعي وسياسي و اقتصادي جامعه هاي اسلامي ر ا چندان برابر مي کند و اوضاع آشفته اين جامعه ها را آشفته تر مي سازد و از اين آشفتگي آتشي شعله ور مي شود که همه را در کام خود مي سوزاند ! در اين جا در باره معناي در ست قطعيات دين، نيز سخني مي گويم.تشخيص قطعيات هر دين يک مسأله پديدار شناسانه است که با نگاه برون ديني و پديدار شناسانه مي توان در باره آن اظهار نظر کرد و نه با نگاه در ون ديني و با صورت افتاء. با روش پديدار شناسانه مي توان تشخيص داد که ذاتيات هر دين همان قطعيات آن دين است و اين ها اموري هستند که نفي آنها به نفي دين مورد نظر مي انجامد.قطعيات دين اسلام همان است که انکار آنها موجب انکار اسلام مي شود و با انکار آنها ديگر نمي توان مسلمان بود و تشخيص اين مسأله يک امر برون ديني است. اين که فقيهان گفته اند انکار ضروريات اسلام در صورتي موجب خروج از دين اسلام مي شود که به انکار نبوت پيامبر اسلام منجر شود يعني همين.