نبوت پيامبر اسلام و محتويات ذاتي آن نبوت چون توحيد، نبوت و معاد است که قطعيات اسلام به عنوان يک
دين است، چنان که
مثلاً در مسيحيت تثليث از قطعيات مسيحيت است.اگر همه فقيهان از صدر اسلام تا کنون در باره مسأله اي
فتواي و احد داده باشند آن فتوا از قطعيات فقه است و نه از قطعيات اسلام، و چون فقه بخشي از گسترش
تاريخي دين اسلام است مي توان گفت آن فتوا از قطعيات گسترش تاريخي دين اسلام است.اما نه از قطعيات
اسلام به عنوان يک دين در کنار ساير اديان. قطعيات يک دين يک مسأله است و قطعيات گسترش تاريخي يک دين
مسأله اي ديگر.قطعيات گسترش اسلام چون قطعيات فقه تفسير هايي است که در طول تاريخ به وسيله مسلمانان از متن نخستين
اسلام يعني کتاب وسنت به عمل آمده است وچون همه اين قطعيات پديده هاي تفسيري اند همه آنها بر پيش فهم
ها و پيش فرض ها مبتني هستند.
حقوق بشر شريعت الهي را نفي نمي کند
در اين جا برمي گردم به استنتاجات صاحب کتاب فلسفه حقوق بشر از حقوق بشر متافيزيکي خود. رويکردمتافيزيکي آن کتاب سبب شده در تطبيق آزادي ديني و سياسي موجود در اعلاميه حقوق بشر با قواعد اسلامي
خلط مبحث گمراه کننده اي پيش آيد.مؤلف منظور دقيق از « تشريع عبوديت انسان به وسيله خداوند » را در
ابهام گذاشته و مدعي شده آن تشريع با آزادي ديني و سياسي مطرح در حقوق بشر عصري منافات دارد.نخست به
سخن ايشان توجه مي کنيم :پس بايد عنايت کرد که گرچه خداوند انسان ر اتکوينا ً در دين داري آزاد آفريده، اما تشريعا ً راه رشد
را برايش تبيين ساخته است :قد تبين الرشد من الغيراه رشد و هدايت از گمراهي کاملا ً متمايز شده است .