دو تبديل کرد و صدايشان را
خاموش ساخت.اين حقوق بشر يا به در د فرشتگان آسمان مي خورد و يا به در د آتش افروزان و خشونت طلباني
که از افروخته شدن جنگ هاي خونين ديگري به نام خداوند و آسمان مي توانند لذت ببرند و از استيلاي
حکومت هاي اقتدار گرا بر مردم روي زمين استقبال مي کنند. خداوند چنين حقوق بشري اعلام نفرموده است.
حقوق بشربر اساس آداب و عرف تنظيم نشده است
گفتيم دعوي ديگر نويسنده کتاب فلسفه حقوق بشر اين است که حقوق بشر بر اساس آداب و عرف وقرار دادتنظيم شده است. ( 1 ) حتي يک مرور بر ديباچه اين اعلاميه نشان مي دهد که چنين نيست. در اين ديباچه تصريح
شده که اين حقوق، حقوق ناشي از « کرامت و حرمت ذاتي انسان » است. اصل کرامت انسان يک اصل اخلاقي -
انساني و البته غير متافيزيکي است.اين اصل به همين انسان موجود بر روي کره زمين که داراي تاريخ است و
در جامعه زندگي مي کند و صواب و خطا دارد، نظر دارد. اين اصل اين نظريه اخلاقي - انساني را مطرح مي
کند که هرفرد انساني در هرکشوري که باشد و هرنوع عقيده اي که داشته باشد از هر نژاد و جنس که باشد
داراي حرمت ذاتي است.حرمت قائل شدن به انسان صرفا ً از آن نظر که انسان است يک رويکرد اخلاقي است. اين
رويکرد اخلاقي بيش از هرجاي ديگر ريشه در تعليمات اديان سامي دارد. موضوع کرامت ذاتي انسان در متون
اوليه مسيحيت و اسلام به صراحت بيان شده است.( البته تدوين حقوق بشر در قرن بيستم انجام شده است ). اين
اصل اساسا ً ديني در فلسفه اخلاقي کانت پرداخت فلسفي يافته است. کانت گفته است انسان به اين دليل
حرمت ذاتي دارد که توانايي در ک « وظيفه واقعي » انسان يعني « قانون اخلاقي » را واجد است.
1. فلسفه حقوق بشر، ص 89.