آزادي هاي ديني و آزادي هاي سياسي آن گونه که در حقوق بشر معاصر مطرح است به شکل هاي مختلف در آن نظام
ها زير پا گذاشته مي شود و همه سيئات آن رژيم ها معلول نفي و رد اين حقوق است.پس از تشريح مفهوم ايمان و بيان ويژگي هاي نظام هاي توتاليتر و نظام هاي دموکرات که بر حقوق بشر
استوار شده اند اينک مي توان با وضوح به اين پرسش که مقتضاي ايمان ما به رسالت پيامبر اسلام در
ارتباط با نظام اجتماعي - سياسي مسلمانان در عصر حاضر چيست پاسخ داد.به نظر ما مقتضاي مسلماني مسلمانان در عصر حاضر اجتناب شديد از تأسيس رژيم هاي اقتدار گرا و پذيرفتن
جدي حقوق بشر معاصر و دموکراسي است که از واقعيت هاي تاريخي عصر ما سر بر آورده است. در جامعه هاي
جديد مسلمانان همانند جامعه هاي جديد ديگر جهان پذيرفتن آن حقوق تنها روش در ست تنظيم مناسبات
انساني در عصر مدرنيته بر مبناي اخلاق و عدالت است. تنها از راه تأسيس نظام هاي مبتني بر حقوق بشر است
که مسلمانان مي توانند در عصر حاضر به اسلام و ايمان و عدالت و اخلاق و محبت وفادار بمانند. ( 1 )
دوگانگي نظام زندگي انسان در جهان معاصر
بار ديگر روي اين نکته تأکيد مي کنم که پذيرفتن حقوق بشر به مثابه اساس نظام اجتماعي هرگز به معنايمحدود ساختن تعريف انسان در حقوق بشر نيست.عارفان دين مي توانند انسان شناسي ديني خود را هرچه روشمندانه تر گسترش دهند، و در ارتباط انسان با
مبدأ و معادش صدها نکته دقيق بگويند،
اسرار طريقت و حقيقت را تا آن جا که مجاز است توضيح دهند و سلسله سلوک عرفاني را بجنبانند و مشتاقان
اين راه را به ميدان آورند.
1. پيامبر اسلام بسياري از نهادهاي حقوقي وعرفي را که هنگام بعثت وي در حجاز وجود داشت در همان هويت
عرفي وديني آنها پذيرفت. وي به عقود و ايقاعات موجود در آن عصر هويت ديني ( حقيقت شرعيه ) نداد. امروز
پذيرفتن حقوق بشر عرفي و غير ديني از سوي مسلمانان به عنوان مبناي نظام اجتماعي همان حکم را دارد و
بدعتي محسوب نمي شود. اين پذيرفتن يک روش است، روشي براي تأسيس سازمان اجتماعي – سياسي سازگار با
ايمان و اخلاق.