بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين مساله اهميت بسيارى داده است .امام صادق (ع ) در اين باره فرمود:(اِنَّ اللّهَ تـَبـارَكَ وَ تـَعـالى اَنـْزَلَ فىِ الْقُرْآنِ تِبْيانَ كُلِّ شَى ءٍ حَتّى وَ اللّهِ ما تَرَكَ اللّ هُ شَيْئاًيَحْت اجُ اِلَيْهِالْعِب ادُ.(50) بـراسـتـى كـه خـداى تـبـارك و تـعـالى در قـرآن ، بـيـان هـر چـيـزى را نازل كرده است و سوگند به خداوند، كه هيچ چيز را ترك نكرده است كه مردم به آن نياز داشته باشند.امام خمينى (ره ) نيز در اين باره مى فرمايد:اسـلام بـراى انـسـان پـيش از آنكه نطفه اش منعقد شود تا پس از آنكه به گور مى رود قانون وضـع كـرده اسـت . همان طور كه براى وظايف عبادى قانون دارد. براى امور اجتماعى و حكومتى ، قانون و راه رسم دارد(51):
2 ـ تعيين حاكم و رهبر
تـعـيين رهبر و امام براى جامعه از ناحيه خدا و پيامبر(ص ) تنها براى بيان عقايد و احكام نيست ، بـلكـه بـراى اجـراى احـكـام و تـنـفـيـذ قـوانـيـن نيز هست براى اجراى قوانين ، وجود سازمان ها و نهادهايى ضرورت دارد كه همان حكومت است .
3 ـ كيفيت قوانين اسلام
احكام اسلامى ، اعم از قوانين اقتصادى و سياسى و حقوقى ، تا روز قيامت باقى و لازم الاجراست . هـيچ يك از احكام الهى نسخ نشده و از بين نرفته است . اين بقا و دوام هميشگى احكام ، نظامى را ايـجـاب مـى كـند كه اعتبار و سيادت اين احكام را تضمين كرده ، عهده دار اجراى آنها شود؛ چرا كه اجـراى احـكام الهى جز از رهگذر برپايى حكومت اسلامى امكان پذير نيست . در غير اين صورت ، مـسـلمـاً جـامـعـه بـه سـوى هـرج و مـرج رفته ، اختلال و بى نظمى در همه امور آن مستولى خواهد شد..(52)يـك بـررسـى كوتاه و گذرا در مجموعه قوانين و احكام اسلام ، ما را به اين حقيقت مى رساند كه وجود حكومت ، يكى از مقدمات و لوازم اجراى بسيارى از اين احكام است . جمع آورى و مصرف زكات ، خـمـس و خـراج نـيـاز بـه دسـتـگـاه اجـرايـى دارد. هـمـچـنـيـن مـسـائل مـربـوط به روابط با كشورهاى ديگر، جنگ و صلح ، دفاع از كيان اسلام ، اجراى احكام حـقـوقـى و جـزايـى (حـدود، قـصـاص ، تـعزيرات و ديات )، برپايى جمعه و جماعات به طور شـايـسـتـه ، اقـامـه امر به معروف و نهى از منكر و كمك به محرومان و مستضعفان در سايه وجود حكومت و دولت اسلامى امكان پذير است .
4 ـ اجراى عدالت و رفع ستم
يـكـى از هـدفـهـاى انـبـيـا، ايـجاد قسط و عدل در جامعه است ، همان طور كه در قرآن كريم و سنت مـعـصـومـيـن (ع )نـيـز تـاءكـيـد بـسـيـار بـر آن شـده اسـت . امـام عـلى (ع ) هـدف خـود را از قبول حكومت ، احقاق حق و رفع باطل ذكر مى كند:(... اِلاّ اَنْ اُقيمَ حَقًّا اَوْ اَدْفَعَ باطِلاً).(53) مگر اينكه حقى را بر پا دارم يا باطلى را از بين ببرم .تحقق اين هدف در جامعه جز در پرتو حكومت امكان پذير نيست .
5 ـ برقرارى توحيد و نفى شرك
حاكميت بر جهان از آن خداست و حكومت ديگران ، در صورتى كه از ناحيه او نباشد، حكومت طاغوت و شرك است .بنابراين ، تشكيل حكومت و اجراى احكام الهى براى نفى حاكميت غيرالهى ضرورى است ، چنانكه امام خمينى (ره ) مى فرمايد: