بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مردم وامامت و رهبرى رابراى جلوگيرى ازتفرقه واجب كرده است .
رهبرى در اسلام
در اسلام ، حاكميت حق مخصوص خداوند است و كسى بدون اذن و اجازه او حق حاكميت ندارد. اوست كه مى تواند كسى را به عنوان حاكم تعيين كند. قرآن كريم مى فرمايد:اِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّ هِ.(62) حكومت و فرمانروايى جز براى خدا نيست .اءَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ اَسْرَعُ الْحاسِبينَ.(63) همانا حكم از آن اوست و او سريعترين حسابگران است .هـدايـت جـهـان بـا حـكمت و قدرت الهى يكى از تعاليم توحيدى است و دراين راستا هدايت انسان و جـامـعـه انـسـانـى تـوسـط انـبـيـاى الهـى صـورت مـى گـيرد، هدايت و رهبرى صحيح انسان به دليل پيچيدگى او و جهانى كه در آن زندگى مى كند، جز ازطريق الهى امكان پذيرنيست و تنها بـرگـزيـدگـان الهـى مـى تـوانـنـد انـسـان را بـطـور حـكـيـمـانـه بـه سـعـادت حـقـيـقـى برسانند..(64)در قـرآن به اعطاى حكم از طرف خداوند به پيامبران تصريح شده (65) و به مؤ منان تكليف شده است كه از خداوند و پيامبر(ص ) و اولى الامر اطاعت كنند..(66)رهـبـرى سـيـاسـى و اطاعت از اولى الامر در اسلام ، چنان داراى اهميّت است كه ملاك صحت رفتار و عـبـادات انـسـان بـوده و آن كـس كـه در حكومت باطل زندگى مى كند و فرمان ستمگر را مى برد، اعمالش بيهوده و بى ارزش است . امام باقر(ع ) مى فرمايد:بـُنِىَ اْلاِسْلامُ عَلى خَمْسٍ؛ عَلىَ الصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجِّ وَ الْوِلايَةِ وَ لَمْ يُنادِ بِشَيْى ءٍ ما نُودِىَ باْلوِلايَةِ.(67) اسـلام بـرپـنـچ چـيـز بـنـا نـهـاده شـده : نـمـاز ، زكـات ، روزه ، حـج و ولايـت و بـه چـيـزى مثل ولايت ندا داده نشده است .هـمـچـنـين در تاءكيد بر ولايت ، جامعه بدون ولى و رهبر به دانه هاى تسبيحى بدون نخ تشبيه شده است ..(68)بـنـابراهميّت رهبرى تا آنجاست كه پيامبر بدون تعيين رهبر براى بعداز خود رسالتش را به اتمام نرسانده بود.(69) دلايل نقلى و عقلى رهبرى در زمان غيبت امام معصوم (ع ) بر عهده ولى فقيه عادل است .
مبانى نظرى ولايت فقيه
مـقـصـود از مـبـانـى نـظـرى ولايـت فـقـيـه ، بـررسـى ايـن اصـطـلاح ، دلايل مشروعيت و حاكميت ، شرايط و اختيارات ولى فقيه است .
مفهوم ولايت
ولاء ، ولايـت (بـه فـتـح واو) ، ولايـت (بـه كـسـر واو) ، ولى ، مـولى ، اولى و امـثـال ايـنـهـا هـمـه از مـاده (ولى ) (و ، ل ، ى ) اشـتـقـاق يـافـتـه انـد. ايـن واژه از پـراسـتـعـمـال تـريـن واژه هـاى قـرآن كـريم است كه به صورتهاى مختلف به كار رفته است ..(70)راغب در مفردات آورده است كه معنى اصلى اين كلمه ، قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است ، بـگونه اى كه فاصله اى در كار نباشد. اين كلمه در مورد قرب و نزديكى ـ اعم از قرب مكانى و قـرب مـعـنـوى ـ و نـيـز در مـورد دوسـتـى ، يـارى ، تـصـدى امـر و تـسـلط استعمال شده است ..(71)مـعـنـاى اصطلاحى ولايت نيز از معناى لغوى آن دور نشده و به معناى سرپرستى ، تصدى امر و زعامت و رياست مى باشد و گاهى نيز به منطقه تحت حكومت ، ولايت گفته مى شود..(72)
مفهوم فقه و فقيه
واژه فـقـه بـه مـعـنـاى فـهـمـيدن و درك كردن و تفقه به معناى تلاش و جستجو براى فهميدن و دريافتن است و در اصطلاح ، علم به احكام شريعت است ،(73) چنان كه تعريف كرده اند:(هُوَ الْعِلْمُ بِاْلاَحْكامِ الشَّرعيَّةِ الْفَرْعيَةِ عَنْ اَدِلَّتِهَا الْتَفْصيليَهُ).(74) فـقـه عـبـارت اسـت از عـلم بـه احـكـام فـرعـى شـرع اسـلام (غـيـراز اصول عقايد و اخلاق )از روى