بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هـمه مفسران شيعه اتفاق نظر دارند كه منظوراز(اولى الامر) امامان معصوم هستند. بنابراين به اسـتناد اين آيه اطاعت از آنان واجب است . از جمله موارد اطاعت ، پذيرش حاكميت ولى فقيه است كه در روايات متعدد و معتبر به آن دستور داده شده است ..(79)در آيـات ديـگـرى نـيـز (حـكـومـت ) و قـضـاوت بـه غـيـر مـاانـزل الله كـفـر و ظلم تلقى شده است .(80)و روشن است كه كسى مى تواند به (ما انزل الله ) حكم كند كه فقيه عادل باشد.2 ـ پيامبر از فقها به عنوان جانشينان خود ياد كرده است :(اللّهـُمَ ارْحـَمْ خـُلَفـائى ـ ثـَلاثَ مَرّاتٍ ـ قيلَ ي ا رَسوُلَاللّهِ مَنْ خُلَف ائُكَ؟ ق الَ: الَّذينَ يَاءْتوُنَ بَعْدى وَ يَروُونَ حَديثى وَ سُنَّتى ثُمَّ يُعَلِّمُوُنَهَاالنّاسَ مِنْبَعْدى ).(81)خدايا جانشينان مرا بيامرز ـ اين سخن را سه بار تكرار كرد ـ گفته شد اى پيامبر خدا جانشينان شما چه كسانى هستند؟ فرمود: آنان كه پس از من مى آيند و حديث و سنت مرا روايت مى كنند و آن را به مردم ياد مى دهند.بـطـور قـطـع ، راوى حديث در اين اولويت فقط نقل كننده آن نيست ، بلكه كسى مى تواند حديث و سـنـت پيامبر را آموزش دهد كه صحيح را از سقيم تشخيص داده و آنچه را براى فهم روايات لازم است ، بداند و اين شخص همان فقيه اسلام شناس است كه جانشين پيامبر(ص ) مى باشد.3 ـ سكونى از امام صادق (ع ) نقل مى كند كه رسول خدا(ص ) فرمود:(اَلْفُقَهاءُ اُمَناءُالرُّسُلِ مالَمْيَدْخُلوُا فِى الدُّنْيا(82)) فقها امانتداران پيامبرانند تا وقتى كه در دنيا وارد نشوند.قـدر مـسـلم و روشـنـتـريـن مـصـداق امـانـتـدارى فـقـهـا، رهبرى امت و گسترش عدالت در جامعه است ..(83)4 ـ در حـديـثـى كـه امـام حـسـيـن (ع ) از حـضـرت عـلى (ع ) نقل كرده ، آن حضرت فقها را صاحب اختيار امور جامعه ذكر مى كند:مَجارِى اْلاُموُرِ وَ اْلاَحْكامِ عَلى اَيْدِى الْعُلَماءِ بِاللّهِ، اَْلاُمَناِء عَلىَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ.(84) جـريـان امـور و احـكـام بـه دسـت دانـشـمـنـدان الهـى اسـت كـه آگـاه و امـيـن بـر حلال وحرام خداوند هستند.5 ـ از امـام صـادق (ع ) دربـاره دو نـفـر از يـاران خـود كـه بـيـن آنـهـا مـنـازعـه اى بـود، سـؤ ال شـد: آيـا جـايز است براى قضاوت به سلطان يا قضات حكومت جائر رجوع كنند؟ امام (ع ) در پاسخ فرمود:ِمـَنْ كـانَ مـِنـْكـُمْ مـِمَّنْ قَدْ رَوى حَديثًا وَ نَظَرَ فِى حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ اَحْكامَنا، فَلْيَرْضُواِبه حَكَماً فَاِنىّ قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حاكِماً.فَاِذا حَكَمَ بِحُكْمِنا فَلَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ فَاِنَّما اسْتَخَفَّبِحُكْمِ اللّهِ وَ عَلَيْنا رَدَّ، اَلرَّادُّ عَلَيْنا الرّادُّ عَلَى اللّ هِ وَ هُوَ عَلَى حَّدِ الشِّرْكِ بِاللّ هِ).(85) بـنـگـريـد كـه كـدام يـك از شـمـا راوى حـديث ما و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و احكام ما را بـخوبى مى شناسد؛ پس (حكم خود را به او واگذار كنند و) به نتيجه داورى او خشنود باشند، زيرا من چنين شخصى را بر شما حاكم قرار داده ام . هرگاه چنان حاكمى ميان شما حكم كرد و سخن او پـذيـرفته نشد. بيقين حكم خدا را كوچك شمرده و فرمان ما را رد كرده است و كسى كه ما را رد كند، گويى كه خدا را رد كرده است و چنين كسى در حد شرك به خداست .چـنـان كـه در ايـن حـديـث آمـده اسـت ، امـام (ع ) آشـنـا و صـاحـب نـظـر در حلال و حرام (فقيه ) را حاكم بر مردم قرار داده است .6 ـ يـكـى از روايـاتـى كـه بـه نـيـابـت فـقـيـه از سـوى امـام (ع ) در تصدى امور جامعه به آن استدلال مى شود، توقيع شريف حضرت ولى عصر(عج ) در پاسخ به نامه محمدبن عثمان عمرى است :