بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ كافَّةً لِلْنّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً).(130) و ما تو را جز بشير و بيم رسان براى همه مردم نفرستاديم .بهره گيرى كامل از قرآن با تمسك به سنت و سيره معصومين (ع )امكان پذيراست .
ب ـ سنت
سـنت در نزد فقهاى اماميه به قول ، فعل و تقرير معصوم گفته مى شود.(131) منظور از قـول و فـعـل ، گـفـتار و كردار و منظور از تقرير، سكوت و رفتار تاءييد آميز معصوم است ، نـسـبـت بـه فـعـل يـا عـقـيـده اى كـه در حـضـور ايـشـان مـطـرح شـود. قول ، فعل و تقرير در صورتى حجت است كه ناشى از تقيه نباشد..(132)اعتبار سنت بدين دليل است كه در قرآن امر به اطاعت پيامبر(ص ) و ائمه (ع ) شده است .(وَ ما اتيكُمُ الرَّسوُلُ فَخُذوُهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهوُا).(133) و آنچه را پيامبر(ص ) براى شما آورده ، بگيريد و از آنچه نهى كرده خود دارى نماييد.(يا اَيُّهَا الذَّينَ آمَنوُا اَطيعوُا اللّهَ وَ اَطيعوُا الرَّسوُلَ وَ اوُلِى اْلاَمْرِ مِنْكُمْ).(134) اى كـسـانى كه ايمان آورده ايد، اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را (امامان معصوم (ع ) ).(مَنْ يُطِعِ الرَّسوُلَ فَقَدْ اَطاعَ اللّهَ).(135) كسى كه از پيامبر اطاعت كند، اطاعت خدا كرده است .پـيـامـبـراكـرم (ص ) در احـاديث متعددى به اطاعت از اهل بيت (ع ) دستور داده است . در حديث معروف ثـقـليـن كـه در نـزد شـيـعـه و سـنـى مـعـتـبـر اسـت ، فـرمـان داده تـا بـه هـمـراه قـرآن بـه اهل بيت (ع ) تمسك جسته شود. پيامبر در حديث ديگرى مى فرمايد:(كُلَّ ما لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هذا الْبَيْتِ فَهُوَ باطِلٌ).(136) هرآنچه كه از اهل بيت من صادر نشده باشد، باطل است .اسـتـفـاده از سـنـت مـعـصـومـيـن (ع ) در قـانـونـگـذارى اهـمـيـت بـسـزايـى دارد؛ زيـرا نص قرآن در مسائل حقوقى كم است و بعكس ، در احاديث ، مسائل حقوقى بسيار ديده مى شود..(137)
ج ـ عقل
انـسـانـهـا بـا تـوجه به فطرت پاك خود مى توانند نظر شارع را در نيكى يابدى برخى از اعـمـال كـشـف كـنـنـد؛ يـعـنـى ، حـتـىّ اگـر پـيـامـبـر(ص ) هـم نـيـامـده و يـا كـتـابـى نازل نشده باشد، برخى از مسائل مانند خوبى عدل و بدى ظلم را همه مى توانند درك كنند.از نـظـر دانـشـمـنـدان اصـول ، در يـافـتـهـاى عـقـل دو گـونـه اسـت : آنـچـه كـه عـقـل ، بـطـور مـسـتـقـل حـسـن و قبح آن را درك مى كند كه مستقلات عقليه ناميده مى شود وآنچه كه عـقـل آن را بـاتـوجـه به حكم شارع به عنوان واجب يا حرام درك مى كند، مانند مقدمه واجب كه غير مستقلات عقليه ناميده مى شود..(138)چـون احـكـام شـرعـى ، تـابـع مـصـالح و مـفـاسـد واقـعى موضوعات و متعلقات آنها مى باشد و عـقـل نـيـز مـى تـوانـد مـصـالح و مـفـاسـد را درك كـنـد. بـيـن حـكـم عـقـل و حـكـم شـرع مـلازمـه اسـت و گـفـتـه مـى شـود: (كـل مـا حـكـم بـه العقل حكم به الشرع ).امام صادق درباره حجت بودن عقل فرمود:(يـا هـُشـامُ اِنَّ لِلّهِ عـَلىَ النـّاسِ حـُجَّتـَيـْنِ حـُجَّةٌ ظـاهـِرَةٌ وَ حـُجَّةٌ بـاطـِنَةٌ فَاَمَّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَاَلانْبِياءُ وَ اْلْاَئِمَةُ وَ اَمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ).(139) اى هـشـام ! خـداونـد در بـيـن مـردم دو حجت دارد يكى ظاهرى و ديگرى باطنى . حجت ظاهرى خداوند، رسولان ، انبيا و ائمه هستند و حجت باطنى عقلهاى مردم است .