بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
قـلمـرو اسـلام بوده و زندگى در آن منطقه تحت نفوذ احكام اسلام باشد.(241) نقطه مـقـابـل دارالاسـلام ، دارالكـفر است كه احكام اسلام در آن پياده نمى شود و حاكميت با قانون غير الهى است .باتوجه به اينكه اسلام ، تكاليف افراد را براساس وابستگى آنها به مكتب تعيين مى كند، در مـورد سـرزمـيـن و كـشـور، طـبـعـاًنظريه جهان وطنى دارد و مرز بندى بين كشورهاى اسلامى نمى تواند حقيقى باشد. به همين دليل است كه مى گوييم : كشور و سرزمين در اسلام ، ارزش ذاتى نـدارد، بـلكـه از نـظـر اسلام ارزش كشور بدان جهت است كه شريعت الهى و خواستهاى او در آن حكمفرما باشد.حـفظ دارالاسلام به عنو ان ام القرى ، پايگاه اسلام و نقطه صدور و تبليغ اسلام ، از اولين و ضـرورى تـريـن وظـيـفـه مـسـلمـانـان و حـكـومـت اسـلامـى اسـت . بـدون وجـود دارالاسـلام ، تـشـكـيـل حـكـومـت ، احـيـاى شـعـائر الهـى ، اجـراى حـدود و احـكـام اسـلام ، تشكيل امت اسلامى و رسيدن به اهداف سياست خارجى اسلام ، غير ممكن خواهد بود.فقها در اصطلاح خاص خودشان مى گويند، اگر بيضه اسلام ؛ يعنى اساس آن و اساس مجتمع آن در يـك مـنطقه به خطر بيفتد بر دولت اسلامى و آحاد مسلمين فرض است كه از آن دفاع كنند، حتى بدون استجازه از امام ..(242)بـنـابـرايـن ، وظـيـفه دولت اسلامى و مسلمانان است كه سياست خارجى خود را بگونه اى تنظيم كنند كه استقلال و تماميت ارضى دارالاسلام حفظ شود و در صورتى كه مانند فلسطين اشغالى مورد تجاوز قرار گيرد، تمام سياستها و روابط بر محور آزاد سازى آن باشد.
2 ـ اصل دعوت
از مـهـمترين و ابتدايى ترين وظايف و اهداف حكومت اسلامى ، دعوت غير مسلمانان به اسلام است . دعـوت بـه اسلام ، در فقه يكى از وظايف واجب مسلمانان و حكومت اسلامى شمرده شده و از واجبات تعبدى است كه بايد با قصد قربت و جلب رضايت خداوند انجام شود.ديـن جـامـع و كـامـل اسـلام ، مـربـوط بـه تمام انسانها، و در همه زمانها و مكانهاست و بايد احكام حياتبخش آن به گوش تمامى جهانيان رسانيده شود. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:(ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ كافَّهً لِلنّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً).(243) ما تو را جز براى بشارت و بيم دادن تمامى مردم نفرستاديم .(قُلْ يا اَيُّهَا النّاسُ اِنّى رَسُولُ اللّهِ اِلَيْكُمْ جَميعاً).(244) بگو:اى مردم من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم .پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسالت خود را دعوت و هدايت تمامى مردم مى داند ومى فرمايد:(... فـَاِنـّى رَسـوُلُ اللّهِ اِلى النـّاسِ كـَافَّةًِلاُنـْذِرَ مـَنْ كـانَ حـَيًّا وَ يـَحـِقَّ الْقـَولُ عـَلَى الْكافِرينَ).(245) من پيامبر خدا براى تمامى بشريّت هستم ، وظيفه دارم زنده ها را انذار و هشدار دهم و فرمان عذاب بركافران مسلّم گردد.يـك فـكـر و انـديشه ، هر چند كه مترقى و پيشرفته باشد، براى گسترش و اشاعه ، نيازبه تـبـليـغ دارد.از سـنـت پـيـامـبـر(ص ) در دعوت آن حضرت از سران كشورها و طايفه ها و مكتبهاى مختلف در آن زمان ، اهميّت وجوب دعوت روشن مى شود.
3 ـ اصل نفى سبيل
نفى سبيل به معناى بستن راه سلطه است . با توجه به عزّت و سيادتى كه خداوند براى اسلام و مسلمانان قرار داده است ، هر گونه سلطه غير مسلمانان بر مسلمانان منع شده است . بنابراين ، برقرارى هر گونه رابطه و انجام هرگونه اعمالى كه منجر به سلطه كافران بر مسلمانان شود، حرام است . خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:(وَ لَنْ يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً).(246) و خداوند هرگز كافران را بر مؤ منان تسلطى نداده است .اصـل وفـاى بـه عـهـد، الزام بـه بـقـا و دوام قـراردادهـا را اقـتـضـا مى كند، امّا در صورتى كه قراردادى باعث سلطه كفار شود. اصل نفى سبيل آن را لغو مى كند.