بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اجتماعى مى خواهد. از دهها بابى كه در فقه اسلامى مورد مطالعه قـرار مـى گـيـرد، بـجز چند مورد، بقيه آنها جنبه هاى سياسى اجتماعى دارد و مسلمانان را براى دخـالت در امـور اجـتماعى مكلّف مى سازد؛ حتى آنچه كه به عنوان اخلاق اسلامى و عبادات فردى مورد بحث واقع مى شود، داراى جنبه هاى اجتماعى است .انسان در اسلام به عنوان واحد مستقل و مجزا كه فقط داراى وظايف و مسؤ وليت فردى باشد نيست ، بـلكـه روابـط او با اجتماع و جامعه بشريت گره خورده است .(19)حتّى در مواردى كار يك فرد از افراد جامعه به همه آن جامعه نسبت داده شده (20) و اين به خاطر آن است كه روح جمعى و تفكر و اراده اجتماعى را افراد جامعه به وجود مى آورند.پيامبراكرم (ص ) در باره نكوهش ترك اجتماع مسلمانان مى فرمايد:(مَنْ خَلَعَ جَماعَةَ الْمُسلِمين قَدْرَ شِبْرٍ، خَلَعَ رَبَقَ اْلاِسْلامِ مِنْ عُنُقِهِ).(21) كسى كه يك وجب از جماعت مسلمانان فاصله بگيرد، از دايره اسلام خارج شده است .امام صادق (ع ) اجتماعى بودن را از ضروريات زندگى انسان دانسته و فرموده است :(...اِنَّهُ لابُدَّ لَكُمْ مِنَالنّاسِ،اِنَّ اَحَداً لا يَسْتَغْنى عَنِالنّاسِ حَي اتَهُ وَ النّاسِ لا بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ).(22) ... شـمـا بـنـاچـار مـحـتـاج مـردميد و هيچ كس در زندگى بى نياز از مردم نيست و مردم بعضى به بعضى ديگر محتاجند.امام خمينى (ره ) بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران در مورداجتماعى بودن اسلام مى فرمايد:نسبت اجتماعيات قرآن با آيات عبادى آن ، نسبت صد به يك هم بيشتر است . از يك دوره كتاب حديث كـه حـدود پـنـجاه كتاب است و همه احكام اسلام را دارد سه چهار كتاب مربوط به عبادات و وظايف انـسـان نـسـبـت بـه پـروردگـار اسـت ، مـقدارى از احكام هم مربوط به اخلاقيات است ، بقيه همه مربوط به اجتماعيات ، اقتصاديات ، حقوق ، سياست و تدبير جامعه است ..(23)نـگـاهـى اجـمـالى بـر احكام و قوانين اسلام و بسط آنها در همه شؤ ون جامعه اعمّ ازاحكام عبادى و قـوانـيـن اقـتـصادى ، حقوقى ، اجتماعى و سياسى ما را براين واقعيّت آگاه مى سازد كه اين آيين آسـمـانى تنها در احكام عبادى و دستورات اخلاقى خلاصه نمى شود...حتّى احكام عبادى اسلام كه هـمـانـا وظـايـف خاص بندگاه خدا در قبال آفريدگارشان است نيز عارى از عنصر سياست نيست . بـه عـنوان نمونه در احكام صرفاً عبادى همچون نماز و حج نيز وجوه سياسى و اجتماعى مربوط به زندگى دنيا لحاظ شده است .....(24)ازنـمـاز بـه عنوان پايه دين و باز دارنده انسان از فحشا و منكر ياد شده است ؛ يعنى نماز نقش بـزرگـى در اصلاح جامعه و برقرارى دين دارد و در اقامه آن به جماعت ، تاءكيد بسيارى شده است .از امام صادق (ع ) اين گونه نقل شده است .(مَنْ تَرَكَها رَغْبَةً عَنْها وَ عَنْ جَماعَةٍ الْمُؤْمِنينَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلا صَلاةَ لَهُ).(25) هـركـس بـدون عـلت ، نـماز جماعت و حضور در اجتماع مسلمانان را ترك كند، نماز(فراداى ) او به درد نمى خورد.همچنين امام رضا(ع ) در مورد فضيلت و فزونى ثواب جماعت فرمود:(فَضْلُ الْجَماعَةِ عَلَى الْفَرْدِ بِكُلِّ رَكْعَةٍ اَلْفا رَكْعَةٍ).(26) برترى نماز جماعت بر فرادا هر ركعت برابر دو هزار ركعت است .ذكـر ثـواب بـسـيـار، بـراى نـمـاز جماعت ، لزوم عدالت براى امام جماعت و حرمت حاضر نشدن در جـمـاعـت مـسـلمـانـان و خـروج تـرك كـنـنـدگـان جـمـاعـت از اسـلام و عـدالت ، دليل بر اهميت اجتماع مسلمانان در اسلام است .يـكـى ديگر از واجباتى كه انجام آن تنها به صورت اجتماعى امكان پذير است ، نمازجمعه است كه در قرآن كريم و احاديث نسبت به آن تاءكيد زياد شده است .هـمـه فقهاء اقامه و شركت در نماز جمعه را در زمان حضورامام (ع ) واجب مى دانند، ولى برخى از آنان در زمان غيبت آن را مستحب مؤ كد مى دانند. امام خمينى در مورد محتواى خطبه مى فرمايد: