انديشه جدايى دين از سياست - نظام سیاسی اجتماعی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظام سیاسی اجتماعی اسلام - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت على (ع ) در زمينه ردّ سياست بر مبناى دروغ ، تزوير و نيرنگ مى فرمايد:

(وَاللّهِ مـا مـُعـاوِيـَةُ بـِاَدْهى مِنّى ، وَ لكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ، وَ لَوْ لا كَراهِيَةُ اْلغَدْرِ لَكُنْتَ مِنْ اَدْهىَ النّاسِ).(43)

بـه خـدا سـوگـند، معاويه هرگز از من زيركتر و سياستمدارتر نيست . امّا او براساس فريب و فـسـاد عـمل مى كند (و حيله گرى و حقه بازى را در صحنه سياست جايز مى شمارد) و اگر نبود زشتى غدر و حقه بازى البته كه من سياستمدارترين مردم مى بودم .

همو در مورد (حسن سياست ) به عنوان عامل تربيت صحيح اجتماع مى فرمايد:

(بـِالْعـَقْلِ اُسْتُخْرِجَ غَوْرُ الْحِكْمَةِ وَ بِاْلحِكْمَةِ اُسْتُخْرِجَ غَوْرُ الْعَقْلِ وَ بِحُسْنِ السِّياسَةِ يَكُونُ اْلاَدَبُالصّالِحُ).(44)

بـا عـقـل و خـرد، اصـول عـمـيـق حـكـمـت بـه دسـت مـى آيـد و بـاحـكـمـت ، عقل ژرف انديش مورد بهره بردارى قرار مى گيردو با حسن سياست تاءديب و تربيت نيكو انجام مى گيرد.

انديشه جدايى دين از سياست

تـفـكـيـك ديـن از سـيـاسـت يـا(لائيـك گرى ) ويا (سكولاريسم )اصطلاحى است كه در انديشه غـربـى داراى مـفـهـومـى خـاص اسـت . بـنـابـرايـن عـقـيـده ، مـسـائل دنـيـوى مـانـنـد سـيـاسـت ، اقـتـصـاد و مـعـيـشـت بـايـد از مسائل دينى و مذهبى مستقل باشد و مذهب كه عبادت و مراسم مخصوصى است ، امرى شخصى بوده و نبايد درسياست مداخله كند..(45)

افراد به سبب داشتن فكر و شعور بر حسب ضرورت داراى عقيده هستند و بدون شك ، فعاليتهاى اجتماعى خود را با توجه به نظرات و عقيده خود انجام مى دهند و بر جامعه تاءثير مى گذارند و از آن مـتـاءثـر مـى شـونـد. سـكـولاريـسـم نـيـز خـود نـوعـى عـقـيـده اسـت ، امـا عـقـيـده اى باطل .

برخلاف تصور اين انديشه ، مذهب مشتى حركات عبادى بى روح نيست و اين تعبير ناشى از عدم شناخت آنان از اديان راستين و نتيجه منفى عملكرد كليساست .

يكى از اصول اساسى (سكولاريسم ) اتكا به قوانين موضوعه بشرى به جاى شريعت الهى است ، اما همان طور كه در بحث قانگذارى خواهد آمد، منبع قانونگذارى بايد الهى باشد كه علاوه بر علم به مصالح و مفاسد واقعى ، از هر گونه خطا، نسيان و هوى و هوس نيز مبّراست .

اسـلام ، مـجـمـوعـه اى هـمـاهنگ و غير قابل تفكيك است و در تمام زمينه هاى حيات انسانى ونيازهاى فردى و اجتماعى ،رهنمودهاى هماهنگ با فطرت انسان ارائه داده است .

رابطه دين و سياست ، رابطه اى موازى ، آن طور كه در غرب يا توسط غربزده گان مطرح مى شـود، نـيـسـت بلكه دين شامل دين و دنياى تمام نهادهاى اجتماعى ، اقتصادى ، سياسى و فرهنگى است و سخن معروف شهيد مدرس كه گفته است (سياست ما عين ديانت و ديانت ما عين سياست ماست ) تاييد كننده اين يگانگى است .

انـديشه جدايى دين از سياست از القائات استعمارگران در كشورهاى اسلامى است . استعمار كه اسـلام را بـزرگـتـريـن مـانـع و سـدّ راه چـپـاول خـود ديـده ، در مـقـابـله بـا آن بـه دو طـريـق عمل كرده است :

1 ـ حذف دين از متن زندگى مردم و رواج بى دينى و الحاد.

2 ـ تهى كردن دين از محتوا و جنبه تشريفاتى و فرعى دادن به آن .

استعمار در صورتى كه موفق به حذف دين نشود يا حذف آن را به صلاح خود نداند به طريق دوم عمل مى كند.

بـا نـگاهى به سيره و آثار فقهاى اسلام ، در مى يابيم كه آنان هيچگاه سياست را از ديانت جدا نـدانـسـتـه انـد. (شـهـداء الفـضـيـله ) نـام كـتـابـى اسـت كـه عـلامـه امـيـنـى در شـرح حـال و آثـار دانشمندان شيعه نوشته است كه در دفاع از حقوق سياسى اجتماعى مردم و مبارزه با ظلم وجور به شهادت رسيده اند.

تاريخ معاصر ايران كه مبارزات بسيارى را به رهبرى هبران دينى گواه بوده ، مصداقى بارز براين مطلب است .

بيش از 80 درصد آثار فقها مربوط به سياست و اجتماع است .

/ 77