حكومت و رهبرى در اسلام - نظام سیاسی اجتماعی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظام سیاسی اجتماعی اسلام - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تـفـكـّر جـدايـى ديـن از سـيـاسـت كـه مـنـشـاء خـارجـى دارد اغـلب بـه وسـيـله عوامل داخلى مانند حكام و سلاطين جور، عافيت طلبان ضعيف الاعتقاد، مقدس نمايان متحجر و احزاب و گروهاى غربزده و الحادى ترويج شده است .

حكومت و رهبرى در اسلام

مفهوم حكومت

حـكـومـت از در ريـشـه حـكـم و بـه مـعـنـاى قـضـاوت كـردن ، فـرمـان دادن و فـرمـانـروايـى اسـت .(46) بنابراين ، حاكم ؛ يعنى كسى كه فرمان مى دهد، قضاوت و حكومت مى كند.

وقتى از اين واژه سخن گفته مى شود،ممكن است يكى از سه معناى زير اراده شود:.(47)

1 ـ عمل حكومت و رهبرى : يعنى اعمال حاكميت به وسيله رژيم سياسى .

2 ـ رژيم سياسى : بيانگر نوع رژيم حاكم است ، مانند حكومت ايران كه جمهورى اسلامى است .

3 ـ ارگـانـهـايـى كه در عمل ، حكومت را در اختيار دارند، مانند آنچه كه از معناى خاص دولت اراده مى شود، مثل قوه مجريه ، شوراى وزيران يا كابينه .

بـطـور كلى ، حكومت مجموعه اى از نهادها و سازمانهاى سياسى اجتماعى است كه براى اداره امور كـشور و حفظ انتظام جامعه به وجود مى آيد. دولت به مفهوم عام آن ، به وسيله اين نهادها تجلى يافته و اعمال حاكميت مى كند.

ضرورت وجود حكومت

تـاريـخ ، گـويـاى آن اسـت كـه بـشـر بنابر هدايت الهى و براى رفع نيازهايش به زندگى اجتماعى روى آورده است . جوامع انسانى در طول زمان ، تغيير فراوان كرده واز اجتماعات كوچك و ساده به جامعه هاى بزرگ و پيچيده كنونى تغيير يافته اند. دراين جوامع ، احتياج به قوانين و مـقـررات ، واقـعـيـتـى غـيـر قـابـل تـرديـد اسـت . زيـرا لازم اسـت كـه در يـك جـامـعـه متشكل ، حدود آزاديها، تكاليف و حقوق افراد مشخص شود.

وجود قانون در يك جامعه به تنهايى كافى نيست ؛ زيرا برخى از امور مانند دفاع ، بهداشت ، آمـوزش و پـرورش و نـظـم عـمـومى به تنهايى از دست افراد برنمى آيد. از سويى ديگر، در زنـدگـى اجـتـمـاعـى به دلايل مختلف از جمله ناآگاهى و جلب منافع بيشتر ممكن است اختلافاتى بـروز كـرده يـا عـده اى بـه حـقـوق ديـگـران تـجـاوز كـنـنـد. بـنـابـرايـن ، بايد تاءسيسات و سازمانهايى وجود داشته باشد كه قانون را اجرا، اختلاف را رفع ، متخلف و متجاوز را تنبيه و امور عمومى جامعه را تصدى كند.

وجـود حـكـومت در جامعه آن قدر اهميت دارد كه حكومت ظالم با تمام پيامدهايش بر هرج و مرج و بى نظمى ، ترجيح داده شده است ؛ چنانكه اميرالمؤ منين على (ع ) فرمود:

(والٍ ظَلُومٌ غَشوُمٌ، خَيْرٌ مِنْ فِتْنَةٍ تَدُومُ).(48)

حاكم ظالمى كه بر مردم حكومت كند، از آشوب مداوم بهتر است .

و نيز مى فرمايد:

(هؤُلاءِ يَقُولوُنَ: لا اِمْرَةَ اِلاّ لِلّهِ وَ اَنَّهُ لابُدَّ لِلْنّاسِ مِنْ اَميرٍ بَرٍّ اَوْ ف اجِرٍ يَعْمَلُ فى اِمْرَتِهِ الْمُوْمِنُ وَيَسْتَمْتِعُ فيه ا الْك افِرُ).(49)

آنـان (خـوارج ) مى گويند: نبايد حكومت و فرمانروايى باشد، در حالى كه مردم ناچار از داشتن حـاكـم و حـكـومـت هـسـتـنـد، نـيـكـو كـار باشد يا بدكردار، كه در سايه آن مؤ منان به كار خويش پردازند و كافران از زندگى برخوردارشوند.

ضرورت تشكيل حكومت در اسلام

بـاتـوجـه بـه اهـمـيـت حـكـومـت ، اسـلام تـشـكـيـل آن را از مـهمترين وظايف و تكاليف شناخته است .

دلايل لزوم تشكيل حكومت از نظر اسلام عبارت است از:

1 ـ كامل بودن دين

اسلام يك دين جامع و كامل است و به همه مسائل عبادى ، سياسى و اجتماعى انسان توجه كرده است . مـسـاءله حـكـومـت از مـهـمـتـريـن مـسـائل جـامـعـه اسـت و ديـن اسـلام بـه دليل جامعيت و كامل بودن ، به

/ 77