بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
است : استدلال در هر مسئله به ظاهر يا صريح قرآن و يا انواع دلالتهاى مفهومى آن ( مانند : مفهوم موافقه و مفهوم مخالفه و دلالت التزاميه و اشتباه آن ) , و نيز استدلال به سنت قطعيه بمعناى خبر متواتر و يا خبر محفوف به قرينه , و نيز اجماع مسلمين يا اجماع اماميه , سپس ذكر احاديث مشهور در هر مسئله , و آنگاه مطرح كردن دليل معارض ( اگر وجود داشته باشد ) و سعى در جمع دلالى ميان دليلين و اگر جمع دلالى ممكن نشود , رد دليل مقابل بخاطر ضعف سند يا بخاطر اعراض اصحاب از مضمون آن , و در جائى كه دو دليل از لحاظ سند و امثال آن ( مانند جهت صدور يا اعراض مشهور و غيره ) برابر باشند و هيچيك ترجيحى بر ديگرى نداشته باشد , ترجيحخبرى كه موافق اصول و قواعد كليه ء مستخرجه از شريعت است , و ترك دليل مخالف اصل و قاعده , و در صورتى كه هيچ حديثى در مسئله نباشد عمل به مقتضاى اصل , و هميشه ترجيح جمع دلالى بر ترجيح سندى , و جمع دلالى را بر طبق[ ( شاهد جمع] ( منصوص انجام دادن و حتى المقدور از آن تخطى نكردن . اين روشى است كه شيخ طوسى براى استدلالى كردن كتاب مقنعه در اول كتاب تهذيب ذكر مى كند . اهل فن بخوبى مى دانند كه اين , روش جامع استدلال در تمامى ادوار فقاهت شيعه تا امروز است , و قالب كلى استدلال فقهى در همه ء دوران هاى پس از شيخ طوسى ( ره ) , تا امروز همين بوده است . اكنون اين سوال مطرح مى شود كه آيا شيخ مفيد كه خود , نويسنده ء كتاب مقنعه است از اين روش استدلال جامع كه مى تواندفقيه را به فتاوى سراسر آن كتاب برساند غافل بوده و بدون معرفت به اين روش استدلال به آن فتاوى دست يافته است ؟ و به عبارت ديگر آيا شيخ