بخش دوّم: مباحث جنبي - معرفت دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت دینی - نسخه متنی

محمدصادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش دوّم: مباحث جنبي

200

فصل هشتم:
اعتباريات و علم اصول

مقدمه

مقدّمه

در مواضع متعددي از مقالات قبض و بسط به ضرورت پويا بودن فقه، آن هم بر اساس فهم هاي نو از طبيعت، انسان و جامعه تأكيد شده است. اين فهم هاي نو، به زعم مقالات، نه از موضوعاتند، نه از مسائل، نه از مقتضيات زندگي جديد و نه از جنس مباحث موجود در علم اصول رايج، بلكه از مبادي بعيده لازم براي فهم شريعت و لذا فهم فقهي اند(1).

براساس اين مقدمه، ايشان از دو جبهه، حوزه هاي علميه را هدف حملات خود قرار داده اند، از يك طرف گفته اند:

«از اين رو آن بي مهري و بل جفائي كه در حوزه هاي ديني و علمي ما به علوم و معارف جديد بشري رفته و مي رود سخت ناموجّه و اسف انگيز مي نمايد… نه علم تاريخ قدر دارد و بر صدر مي نشيند، نه از طبيعت شناسي و انسان شناسي و جامعه شناسي و معرفت شناسي نوين در آنجا خبري است چنين گمان رفته است كه گويي مهمترين علمي كه به كار فقيهان مي آيد علم متورّم اصول است …كمتر به اين نكته توجّه مي رود كه درك خود را از جامعه و انسان و تاريخ هم بايد نو كرد… دانستن اينها هم درست مانند علم اصول مقدمه اجتهاد صحيح و عصري است.»(2) همانطور كه از بحثهاي سابق روشن شده است كليّت مدعاي آقاي سروش كاملاً قابل خدشه است و ايشان بي هيچ دليلي فهم هاي نو از طبيعت را جزء مبادي بعيده اجتهاد فقهي مي داند. و عجيب تر آنكه در مقام اثبات مدعاي خويش چه خطاها كه مرتكب نشده اند. در فصل 3، نشان داد ه ام كه چگونه تلاشهاي ايشان براي اثبات اين نكته، ناكام و نافرجام مانده است، لذا در اين جا، آن مطالب را تكرار نخواهم كرد.

در عين حال معتقدم كه مسأله اطلاع بر معارف جديد در حوز ه هاي علميه خود يك ضرورت است چون حوزه هاي علميه هيچ انحصاري به اجتهاد فقهي ندارد، و نبايد داشته باشد. دخالت معارف جديد در اجتهاد فقهي يك مدعا است و لزوم مسلّح بودن حوزه هاي علمي به اين معارف، مدعايي ديگر. اينكه حوزه هاي علمي چگونه بايد باشد و فعلاً چگونه است، خود مسأله مهمي است كه احتياج به تأمّل و عنايات بسيار دارد. وارد شدن به اين بحث نه در شأن اين مكتوب است و نه با هدف آن مرتبط. در اينجا فقط به اين نكته اشاره مي كنم كه برخورد آقاي سروش با وضع حوزه هاي علمي و ارزيابي ايشان به هيچ وجه منصفانه نيست. ايشان در جايي گفته اند:

«تبحر در كلام و عرفان و تفسير هم شرط تفقه و دين شناسي دانسته نمي شود. بطوريكه كسي كه كفايه را چهار لا بلد است گاهي در معني كردن آيه يي درنگ مي كند و او را حاجت به مراجعه به تفسير مي افتد(3)» --------------------

/ 180