بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
گويند آن مقال را كراراً خوانده اند در شگفتيم كه چرا بدين تصريح تنبّه نيافته اند و براساس دركي ناصواب مدعاي باطلي را به نويسنده نسبت داده و سپس به تفصيل در ابطال آن كوشيده اند و در اين راه از هيچ چيز حتي كمك گرفتن از گربه ملا محمود هم نگذشته اند و گفته اند: «زائيدن گربه ملامحمود هم در اثبات نماز جمعه دخيل است چون زائيدن گربه مذكور نه واجب است و نه نماز جمعه و بنابراين مؤيّد غير واجب غير نماز جمعه است كه معادل است با نماز جمعه واجب است». سخن ما در بيان آن پارادكس چنين آغاز مي شود: «آگاهيهاي حصولي كه اخبار از جهان درون و بيرون اند در ظرف قضاياي حملي ريخته مي شوند…» و پيداست كه اخبار با انشاء و اعتبار فرق دارد و وجوب نماز جمعه خبري از اخبار جهان خارج نيست تا نفي و اثباتش از گربه ملامحمود برآيد! و اين معضلي است كه خود آقاي لاريجاني در انداخته اند (و بلكه خطاي فاحشي است كه مرتكب شده اند) و خود در حلّش فرو مانده اند. مسلّماً اگر تحريك محركان و تشويق مشوقان و ولع اكيد شخص ايشان در ردّ آن مقال نبود، تصريح مذكور به عين عيان ديده مي شد و نيازي به آن همه تطويل كه حجم اعظم مقاله ايشان را فرا گرفته است (و تمسخرها و طعن هاي پايان مقاله) نداشت، خطاي ايشان اين است كه گمان كرده اند دو قضيه كه يكي انشائي و ديگري اخباري باشد عكس نقيض يكديگر قرار مي گيرند و توأماً تقويت يا تضعيف مي شوند…(7)» گفته هاي آقاي سروش در متن بالا، براي راقم اين سطور بسيار جالب و عبرت آموز است. چون نشان مي دهد چگونه نويسنده اي كه خود داعيه دار طرفداري از «نقد علمي» است، در هنگام نقد، قرباني احساسات خود مي شود و با لحني تبليغاتي مي نويسد كه به فرض ويران شدن آن استدلال منطقي (موسوم به پارادكس تأييد)، هيچ رخنه اي در استدلال ما نمي افتد و ذرّه اي از قوت آن مدعا كاسته نمي شود!! و براي لحظه هم تأمل نمي كند كه بر آن مدعا (قبض و بسط) چه استدلالي آورده شده كه با ويران شدن تأييدات پارادكسي، هنوز هم رخنه اي در استدلال نمي افتد و ذره اي از قوت آن مدعا كاسته نمي شود.همانطور كه قبلاً اشاره كرده ام ايشان ادعا كرده اند كه نظريه قبض و بسط هم برهاني است و هم استقرائي و در مقام برهان فقط پارادكس تأييد را مطرح كرده اند. و حال هم مدعي شده اند كه با ويران شدن آن، هيچ رخنه اي در استدلالشان نمي افتد. و از اين جالبتر تحقيقاتي است كه پيرامون انشائي بودن استنباطات فقيه به عمل آورده اند و براساس آن تحقيقات، دائماً توبيخ مي كنند كه چرا نفهميديد! چرا چنين خطاي فاحشي كرديد! چرا معضلي در انداختيد و خود در حلّش مانديد! و الي آخر. حتي از گربه بيچاره ملامحمود! هم نگذشته اند با اينكه اين حيوان زبان بسته گناهي جز روشن كردن حقيقت نداشت!!از اين شكوه هاي تفنّني درمي گذريم. الحق و الانصاف آقاي سروش در مطالب خود خطاي فاحشي كرده اند و از اين نكته ساده غفلت كرده اند كه قضيه «نماز جمعه واجب است» كه از طرف يك فقيه ( ياغير فقيه) ادعا مي شود اخبار محض است نه انشاء؛ و اصلاً انشاء بودن براي آن متصوّر نيست. آنچه كه انشائي است كلامي است که خداي سبحان يا وسايط او (عليهم السلام) القاء مي كنند، نه تصديقي كه يك فقيه از آن انشاءات مي كند.وقتي كسي ادعا مي كند «نماز جمعه واجب است» خود وي انشاء وجوب نمي كند چون بحث در وجوب و حرمتي است كه انشاء خداست يعني احكام الهي نه احكامي كه ملا احمد (برادر ملامحمود)! انشا كرده است. فقيه به دنبال كشف آن است كه آيا انشاء وجوب يا حرمت (يا حكمي ديگر) از ناحيه حقّ صادر شده است يا نه، و وقتي هم كه اين انشاء كشف شد از آن خبر مي دهد همانگونه كه از آسمان و زمين خبر مي دهد. قضيه «نماز جمعه واجب است» اخباري است از قيام مبدأ محمول يعني «وجوب» به «نماز جمعه» كه فعل مكلف است، همانگونه كه قضيه «حسن ايستاده است» اخباري است از قيام مبدأ محمول يعني «ايستادن» به حسن. تنها فرق اين است كه در مثال اوّل مبدأ محمول يعني وجوب، حقيقتي است كه به انشاء خداي سبحان (نه انشاء كسي كه تصديق مي كند) حاصل مي شود و در مثال دوّم «قيام» امري تكويني و غيرانشائي است. امّا انشاء بعد از حصولش در خارج همان مقدار قابل اخبار است كه وجود