معرفت دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت دینی - نسخه متنی

محمدصادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشكالي در اين مقام هست در انشائي بودن «نماز جمعه واجب است» خواهد بود نه در اخباري بودن آن. اگر بعد از تحقق انشاء وجوب از ناحيه حق متعال كسي بخواهد خبر از وجوب نماز جمعه بدهد آيا نمي توان بگويد «نماز جمعه واجب است»؟! همانگونه كه در مورد مثال خريدن كتاب، بعد از تحقق «خريد» به نحو اخبار مي گويد «اين كتاب را خريدم».

از همه اينها گذشته حتي اگر اين تحليل مسلّم ما در مورد اخباري بودن قضيه فوق پذيرفته نشود، از حمل قضيه مذكور به صورت خبري و لو مجازاً گزيري نيست. چون همانگونه كه در ابتداي بحث آمد انشائي بودن كلام فقيه يا غير فقيهي كه چنين قضيه اي را ابراز مي كند، به هيچ وجه قابل تصور نيست. چون بحث در احكام الهي است نه احكامي كه فقيه انشاء مي كند.

از همه اينها گذشته متوهّم مدعي است كه جمله «در ظرف تشريع نماز جمعه واجب است» جمله اي خبري است و لكن محمول آن با محمول جمله «نماز جمعه واجب است» متفاوت است.

اين هم خلط عظيمي است كه وي را دست داده، چه آن كه اوّلاً جمله «در ظرف تشريع نماز جمعه واجب است» جمله نامفهومي است كه نه به نحو اخبار صورت معقولي دارد و نه به نحو انشاء. «تشريع» امري است كه به نفس ايجاب نماز جمعه حاصل مي شود و بنابراين نمي توان به نحو اخبار گفت در «ظرف تشريع نماز جمعه واجب است» بلكه بايد گفت «بعد از تشريع، نماز جمعه واجب است». و چون «تشريع» به خود ايجاب نماز جمعه حاصل مي شود، به نحو انشاء هم نمي توان گفت «در ظرف تشريع نماز جمعه واجب است»، بلكه فقط بايد «نماز جمعه را واجب كرد» تا ظرف اين ايجاب، ظرف تشريع باشد. و به تعبير دقيق تر منشأ فقط «وجوب نماز جمعه» است و «ظرف تشريع» خارج از منشأ است چه آن كه معقول نيست خود «ظرف تشريع» را هم انشاء كرد.

گمان من اين است كه غرض قائل محتملاً اين جمله بوده است: «در شريعت اسلام، نماز جمعه واجب است» كه آن را با جمله فوق اشتباه كرده است. اين جمله، جمله اي خبري است. و در واقع گفته فقيه هم به همين برمي گردد، چه آنكه هدف وي استنباط احكام شريعت اسلام است و آنچه كه استنباط مي كند در واقع اين است كه «در شريعت اسلام چنين است…». و اگر قيد «در شريعت اسلام» در صدر همه احكام مستنبطه، آورده نمي شود بخاط وضوح آن است نه امري ديگري.

و ثانياً متوهم گمان برده است كه جمله «در ظرف تشريع، نماز جمعه واجب است» با جمله «نماز جمعه واجب است» در محمول مختلف اند، اينهم قطعاً گمان باطلي است. جمله اوّل بنابر اينكه مفهوم معقولي داشته باشد، و يا آن را به توجيهي كه گفتيم تصحيح كنيم، در محمول با جمله دوّم مختلف نيست؛ محمول هر دو مفهوم «واجب» است. اختلاف آن دو در اين است كه در اوّلي ظرف ثبوت محمول براي موضوع، تصريح شده است بخلاف دوّمي و واضح است كه بيان ظرف يك قضيه در محمول آن تأثيري ندارد. اين نكته روشن تر از آن است كه توضيح بيشتري بطلبد.

ملخص كلام آن كه، جمله «نماز جمعه واجب است» كه از سوي فقيه ابراز مي شود در هر حال بايد اخبار باشد و انشائي بودن براي آن متصور نيست، چه آن كه انشاء كننده احكام خداست نه فقيه. و چنانكه گفتيم جمله «نماز جمعه واجب است» مسلّماً مي تواند بدون هيچگونه تأويل و مجازي در اخبار به كار گرفته شود.

و اگر اين تحليل مسلّم پذيرفته نشود بايد گفت جمله مذكور مجازاً در خبر به كار رفته نه اينكه فقيه انشاء حكم نموده است!

بنابراين آيا بهتر نبود متوهم، تفكر و تأمل و انصاف را پيشه مي ساخت و به اين تكلّفات و تعسفات بارده دست نمي يازيد؟ و عجيب تر آنكه مي گويد:

«و امّا به فرض كه «نماز جمعه واجب است» جمله اي خبري باشد باز هم از پارادكس تأييد طرفي نمي بندد چون اگر از برگ سبزست بتوان درآورد كه «نماز جمعه واجب است» همچنين مي توان درآورد كه «نماز جمعه مستحب است يا حرام است يا مكروه است». و در مورد همه گزاره هاي مابعدالطبيعي هم امر بدين سان است و به همين

/ 180