معرفت دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت دینی - نسخه متنی

محمدصادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«امّا مناقشه ايشان در اينکه «گاوهاي زرد» مؤيّد قضيّه «هر غير سبزي غير برگ است» مي باشند، از اين هم جالب تر است ابتدا اظهار مي دارند که قضيه P _که هنوز به اثبات نرسيده_ معادل است با قضيه P و Q که اين دوّمي قضيه اي صادقه است. آنگاه اظهار مي کنند که يافتن مصداقي براي Q هيچ گاه درجه صدق ؟؟ و در نتيجه P را بالا نمي برد. حتماً منظور ايشان از Q بايد يک توتولوژي منطقي باشد، چون تنها در اين صورت P با ؟؟ معادل خواهد بود. امّا من درست متوجه نمي شوم که اين کشف عميق قرار است چه سري را بر ما مکشوف کند که قبلاً از آن بي خبر بوده ايم؟ ايشان سپس مي گويند که قضيه P= (هر غير برگي غير سبز است) مرکّب است از دو قضيه Q= «هر غير سبزي که امکان اتحاد با برگ ندارد غير برگ است» و S= «هر غير سبزي که امکان اتحاد با برگ دارد غير برگ است». Q قضيه اي است بالضروره صادق است و يافتن گاوهاي زرد تنها مي تواند از مصاديق Q باشد و در نتيجه نمي تواند احتمال صدق مجموع و کل قضيه P= (هر غير سبزي غير برگ است) را بالا ببرد. بدين ترتيب پارادکس حلّ مي شود! من در حيرتم که اسم اين تحقيقات را چه بايد گذاشت. اوّلاً قضيه Q يک توتولوژي بيشتر نيست. «هر غير سبزي که امکان اتحاد با برگ ندارد، غير برگ است» تنها بدين مفهوم است که «هر غير سبزي که غير برگ است، غير برگ است» و از اين دوّمي مي توان استنتاج کرد که «هر غير برگي غير برگ است» و البته گاوهاي زرد از آن جهت که غير برگند، غير برگند و در نتيجه از مصاديق آن به شمار مي آيند. هم چنان که «برگ هاي سبز» از مصاديق «هر برگ سبزي سبز است» به شمار مي آيند. ولي خوب که چه؟ شما مي توانيد هر اندازه که بخواهيد توتولوژي به يک قضيه اضافه کنيد بدون اينکه محتواي گزاره اي آن را تغيير دهد. قضيه «هر غير سبزي غير برگ است» معادل است با «هر غير سبزي غير برگ است» ؟؟ «هر کتابي کتاب است» ؟؟ «هر احمقي احمق است» و... هيچ «ترکيب پنهاني» آن چنان که آقاي لاريجاني ادعا مي کند در اينجا وجود ندارد که ايشان براي درک آن ما را دعوت به دقت فرمايند(36).» اشکالات آقاي وحيد در اينجا از مصاديق بارز «تکذيب بلا تصور» است. ايشان که هنوز فهمي از آن استدلال به هم نرسانيده، بي جهت آن استدلال را باطل مي داند. من اذعان مي کنم که ايشان بايد در حيرت باشد!

منتها اشکالم اين است که مطلب را نفهميده، چرا بايد پرگويي کرد. گرچه مقتضاي طبل غازي همين است!

کلام اين نبود که يک توتولوژي منطقي را مي توان به هر قضيه ديگري ضميمه کرد و قضاياي معادل بدست آورد و بنابراين پارادکس حلّ شد! «اگر ايشان ديگران را نيز برخوردار از عقل مي دانستند»، اين چنين مطلب را به مضحکه تمام نمي کردند. مدعا اين است که بين قضيه «هر برگي سبز است» و قضيه «هر غير سبزي غير برگ است» تفاوتي اساسي وجود دارد. در قضيه اوّل صورت نوعيه خاصّي موضوع واقع شده که مي تواند وصف «سبزي» را قبول کند. در قضيه دوّم «غير سبزي» خود صورت نوعيه اي نيست که وصف «غير برگ» را بپذيرد، بلکه عنواني عرضي است که قائم به صور نوعيه مختلفي است. اين صور نوعيه مختلفه (و شايد نامحدود) يک تقسيم کلّي مي پذيرند: برگ ها و غير برگ ها. «غير برگ» چنانکه گفتيم خود صورت نوعيه اي نيست، بلکه عنواني است براي همه آن صور نوعيه غير برگ. حال مدعا اين است که مضمون قضيه «هر غير سبزي غير برگ است» يک مضمون يکسان نيست و لذا در لبّ، کيفيّت حمل در بخشي از مضمون قضيه نوعي است و در بخش ديگر نوعي ديگر.

آن صور نوعيه اي که غير سبزي بدان ها قائم است، اگر غير برگ باشند، در اين صورت محمول قضيه تکرار موضوع آن است. يعني يک توتولوژي است. و اگر برگ باشد قضيه به صورت «هر برگ غير سبزي غير برگ است» در مي آيد. اين قضيه به هيچ وجه توتولوژي نيست و مضمون آن يک مضمون تجربي است. مدعا به روشني اين است که قضيه «هر غير سبزي غير برگ است» به دو قضيه و بلکه هزاران قضيه قابل انحلال است در ميان همه آنها فقط قضيه «هر برگ غير سبزي غير برگ است» مضمون تجربي دارد و بقيه به نحو ضروري صادق اند يعني توتولوژي هستند.

حال واضح است که «قلم زرد» مصداق «هر برگ غير سبزي غير برگ است» نيست بلکه مصداق ديگر قضاياي توتولوژيک مندرج در قضيه اصلي است. و آن مقدمه اي که آقاي وحيد درباره اش گفته اند خوب که چه؟! اينجا کمک مي کند که بفهميم يافتن مصداق براي قضاياي توتولوژيک، احتمال قضيه را بالا نمي برد و

/ 180