معرفت دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت دینی - نسخه متنی

محمدصادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همينطور.

در حالي كه تفسير به رأي، هم عقلاً و هم شرعاً ممنوع و محرّم است. اگر كسي قدري به عظمت پروردگار يكتايي كه فرد است واحد، صمد است و لم يزل و لايزال و كلام او ، بينديشد، هيچگاه به خويشتن جرأت تفسير به رأي كلام او را نمي دهد، مگر آن مقدار كه خود اجازه دهد. بزرگان ما در تلاشي پيگير بوده اند كه دريابند در چه نواحي حقّ تفسير كلام شارع را دارند و با چه ابزاري. امّا در هر حال اين اصل مسلّم بوده است كه تفسير به رأي شرعاً و عقلاً ممنوع و قبيح است.

ما نمي گوئيم تفسير كلام شارع درست نيست، مي گوئيم «تفسير به رأي»، تفسير براساس ظنّيات علوم صحيح نيست چون بالاخره متضمّن نسبت به اموري به كتاب و سنت مي شود كه از آن خالي اند. تحريف دين همين است، اين كه چيزي به دين بيفزائيم كه از دين نيست. ب) لغويت شريعت و مراجعه به كتاب و سنت.

اگر مطالب پراكنده اي كه در مقالات قبض و بسط آمده است به هم منضم شوند، از آن چنين استنباط مي شود كه اصلاً نزول شرايع و مراجعه به كتاب و سنت بي دليل و لغو است . نمي گوئيم مقالات قبض و بسط صراحتاً چنين مي گويد و يا به غرض اثبات اين مدّعا ـ نعوذ بالله ـ به تحرير درآمده است، بلكه مدّعا اين است كه لازمه آن مطالب چنين امري است و لو اين كه ايشان خود خبر نداشته باشد.

در جايي گفته اند نيازهاي فردي و جمعي بشر را علوم اجتماعي و مباني آن تشخيص مي دهند. و در جايي ديگر اين كه مفاهيم و مفردات شريعت و تصديقات آن همگي براساس معارف ديگر بشري تفسير و تبيين مي شوند. و باز اين كه معارف مربوط به كتاب و سنت جزء علوم مصرف كننده است كه مطالب خود (يعني نظريّات يا مفاهيم و مفردات) را وامدار علوم مولد همچون رياضي، فيزيك، شيمي، و فلسفه و … مي باشد.

اگر علوم اجتماعي نيازهاي ما را تشخيص مي دهند و علوم مولّد بشري همه انواع فهم كتاب و سنت را در قبضه گرفته اند، پس كتاب و سنت به چه كاري مي آيد و چه دردي را دوا مي كند؛ چه آن كه هم درد از علوم مولّد است و هم درمان. اگر مي خواهي بداني انسان چه دردي بايد داشته باشد، بايد علوم اجتماعي را تحصيل كني.

اگر درمان اين دردها را هم مي خواهي بايد به همان جا سر بزني. خوب با اين وصف مراجعه به كتاب و سنت و تمسّك به حبل الله المتين يعني چه؟ زماني كتاب خدا نور است كه خود با ما سخن بگويد، خود دردهايي را مطرح كند كه انسان مادي مشغول به خوراك و پوشاك و شهوت جنسي از آن غافل است، و خود راه چاره را نشان دهد. اگر در كتاب خدا خوانديم كه در انسان روحي از او نفخ شده است، نگوئيم علوم طبيعي امروز، وجود روح مجرد را نامحتمل مي داند و بنابراين آن را به معاني متناسب با ماده حمل كنيم. وقتي در باب احكام خوانديم نوم در حال جنابت، روح را مكّدر مي كند و بعضي عوارض جسمي ممكن است برجاي گذارد، نگوئيم علوم عصري چنين چيزهايي را تأييد نمي كند، آنها را بايد به نحوي به معاني ديگر حمل كرد يا اصلاً كنار گذاشت.

مدّعاي ما اين است كه كلام خدا و اولياء او، خود با ما سخن مي گويند. ادّله عقلي تا جايي كه سخني را به نحو قطعي معنا كنند، از پذيرش آن چاره اي نيست. امّا اين هيچ ربطي به ظنّيات علوم طبيعي ندارد.

جالب اين است كه آقاي سروش دعاوي خود را براساس نظرياتي بيان كرده اند كه سخت بي پايه و سست اند. اين كه معارف ديني (متجلي در مثل فقه و تفسير و اخلاق) سراپا مصرف كننده اند، و علوم بشري ديگر مثل رياضي و فيزيك مولّدند، نظري است كاملاً نادرست كه تفصيل آن در فصل سوم بند نهم خواهد آمد.

و همين طور اين نظر ايشان كه علوم امروز با تئوريهاي خويش، معاني كلام واقع در كتاب و سنت را تغيير مي دهد، برپايه نظري و تحليلي كاملاً خطايي استوار است. تحليلهاي زباني ايشان تا آنجا كه به زبان طبيعي در مقابل زبان مصنوعي علوم مربوط مي شود، سخت ناهنجار و خام اند. در فصل چهارم به تفصيل كاستيهاي نظر ايشان را مطرح كرده ام. ج) ترويج شكاكيت

/ 180