معرفت دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت دینی - نسخه متنی

محمدصادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يكي از توالي فاسده نظريه قبض و بسط، ترويج شكاكيت تمام عيار است. گرچه آقاي سروش از اذعان به اين امر، سرباز زده اند و بلكه اين گفته ما را رمي به جهل به مباني و دعاوي خود نموده اند، و لكن به گمان ما، اين لازمه به نحو قطعي ثابت است. وقتي همه فهم ها را نقدپذير مي دانيد و اين كه هيچ فهمي مقدّس نيست، و همه فهم ها در تحولند و همه فهم ها با هم مرتبطند به طوري كه هر كشف نويني يا مؤيّد آن فهم است يا مضعّف و به هر حال بي طرف نيست و نيز هر دو امر بيگانه اي ممكن است فردا در ظل تئوري خاصّي آشنا شوند، پس جاي هيچ گونه فهم يقيني وجود ندارد.

انكار اين لازمه و برافروخته شدن از آن، سزاوار شأن ايشان نيست. لذا بعضي از دوستانشان به صراحت گفته اند در علم جاي قطع و يقين نيست (ولي مگر در جاي ديگر هست؟!) اين گفته وي، سواي نادرستي آن، گفته اي معقول تر و شجاعانه تر است. وقتي انسان سر به فكري سپرد، چرا از لوازم آن استنكاف مي كند. در فصل هفتم كه شكاكيت را به تفصيل بحث كرده ام، مجاري ورود اين فكر را در نظريه ايشان، به خوبي روشن ساخته ام و نشان داده ام كه انكار اين شكاكيت، از ناحيه ايشان مقبول نيست.

د) سست نمودن پايه هاي تقليد در احكام.

به گمان ما، يكي ديگر از توالي فاسده نظريه ايشان، سست نمودن پايه هاي تقليد در احكام است. چه آن كه بر پايه اين نظريه، چنان كه خود هم تصريح كرده اند، اجتهاد مجتهداني كه طبيعت شناسي و جهان شناسي و انسان شناسي خود را منقّح نكرده اند، قابل اعتماد نيست. و مراد ايشان اين نيست كه آراء آنان درباب طبيعت شناسي يا انسان شناسي، قابل اعتماد نيست، بلكه در احكام فقهي صرفي همچون «شك در ركعات نماز» و «حكم ايام استظهار حائض»! و امثال آن نيز، چنين اعتمادي وجود ندارد.

اين جمله شرطي به وضوح در زمان ما، مقدمي! ندارد. هيچ فقيهي يافت نمي شود كه در همه علوم طبيعي و فلسفه و عرفان، به نظريات منقّحي رسيده باشد. طبعاً بايد مراد از «منقّح» نظري اجتهادي باشد و چنان كه گفتم نه فقط در زمان ما چنين فقيهي وجود ندارد، بلكه به گمان قوي در سر تا سر تاريخ فقه چنين نبوده است. اين كه گفته مي شود فلان فقيه در رياضي و نجوم و… وارد بوده است، طبعاً مراد جوانب خاصّي يا در حدّي اجمالي بوده و الاّ چگونه تنقيح همه اين علوم و اجتهاد در آنها براي يك فرد ميّسر بوده است! و بالجمله اگر چنين امري در قرون اوليه شكوفايي معارف در ميان مسلمين محتمل باشد، قطعاً در زمان ما و بلكه زمانهاي قريب به ما، متصوّر نيست. بنابراين فعلاً هيچ فقيهي نداريم كه فقهش و نظرش در همان بابهايي مثل «شك در ركعات نماز» و امثال آن هم متبع باشد!

براي راقم اين سطور روشن نيست كه آقاي سروش اين معضله را در مورد اصحاب ائمّه (ع) چگونه حلّ مي كنند.

در مورد بعضي از اصحاب ائمّه (ع) اين نكته ثابت است كه امام(ع) تعلّم احكام را به آنان ارجاع داده اند و در جواب كسي كه گفته است «معالم دينم را از چه كسي فراگيرم» فرموده اند از «يونس بن عبدالرحمن» مثلاً (`). به لحاظ تاريخي ظاهراً مسلم است كه اين نجوم امّت، در علوم طبيعي و غير آن به اجتهاد نپرداخته اند و جز از تني چند از آنان، مطالبي اين چنين نقل نشده است. كتابهايي هم كه پرداخته اند عمدتاً در نقل اخبار از ائمّه اطهار است، و از اين دست مطالب. پس چگونه متصور است كه امام (ع) فرا گرفتن «معالم دين» را به شخصي ارجاع دهند كه «معالم دينش» غير منقّح است؟!

آقاي سروش در يكي از سخنراني هاي اخيرشان، در پاسخ مستشكلي كه اشكال فوق را مطرح كرده بود، گفته اند كه لازمه نظريه ما چنين چيزي نيست. و گفته اند ما از بيرون نگاه مي كنيم و منظري معرفت شناسانه داريم و كاري نداريم كه چه كساني و چگونه، تقليد مي كنند و چه كساني هم مقلّد هستند. ما از بيرون وابستگي اجتهاد مجتهدان را به معارف بيرون ديني، نظاره مي كنيم و از آن پرده برمي گيريم، و بنابراين گفته ما به نحو قضيه اي شرطي بيرون مي آيد كه: «اگر كسي اين دسته از معارف كهن را برگيرد، فلان گونه اجتهاد خواهد داشت» و به آنچه كه --------------------

/ 180