دين و نيازهاي آدمي: پديده دين خواهي - معرفت دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفت دینی - نسخه متنی

محمدصادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديني را نشان دهد كه در افاده معني و اداي مضمون از چنان فروض و مقدماتي مدد جسته باشد و رها از هر معلوم پيشين، اندوخته خود را بر آفتاب افكند، تا آن مدّعا ابطال قطعي گردد».

پوشيده نيست كه اين دو مطلب به يك نكته برنمي گردند. چه آن كه هيچ كلامي بدون «هر معلوم پيشين» قابل فهم نيست( گر چه همين ادّعا هم احتياج به تنقيح دارد و «معلوم» پيشين گاه فقط از سنخ علم به وضع الفاظ است نه علمي مربوط به مضمون كلام) امّا همانطور كه گذشت فهم دين بذاته منوط به پيش فرضهاي قبول دين نيست.

2ـ آقاي سروش در اين كلمات، همچون بسياري از موارد ديگر از نقش تلاشهاي علمي دانشمندان در درون يك علم غافل شده اند و اختلاف انظار را هميشه ناشي از امور خارج از يك علم مي دانند در اينجا هم گفته اند «همين مباني اند كه اختلاف در تفاسير دين را به وجود مي آورند».

همانگونه كه كراراً گفته ايم، اين نظري است افراطي كه در آن از نقش عوامل درون علمي غفلت شده است.

اختلافات و تحوّلات حاصل در يك علم گاه مبتني بر عوامل بيروني است و گاه مبتني بر عوامل دروني.

بسياري از اوقات دو عالم با پيش فرضهاي كاملاً مساوي، به نتايجي مختلف مي رسند. سرّ مطلب هم همين است كه فقط اين پيش فرضها نيستند كه نتيجه را توليد مي كنند، بلكه نتايج از مجموع اين پيش فرضها و مواد ديگري حاصل مي شود. مثال بسيار واضح آن اختلافاتي است كه فقهاء گاه در فهم روايات از خود بروز مي دهند در حالي كه مبادي مختلف جهانشناسي و خداشناسي آنها يكي است. «تلاش» و «دقت» گرچه ممكن است الفاظي نه چندان دقيق باشند، امّا در عين حال به اندازه كافي مفيد اين نكته اند كه روانشناسي عالمان را نيز در تحوّلات علوم سهمي است.

اين را بايد يك نوع آفت فكري به حساب آورد كه حتماً تحوّلات كلّي و جزئي علوم بايد در چهارچوبي خاصّ درآيند آن هم چهارچوبي كه ما در انداخته ايم. عندالتأمل واضح مي شود كه واقعاً اشراقات و الهامات عالمان كه در واقع به روانشناسي عالمان (به تعبير ايشان) برمي گردد، براي خود سهمي خاص در اكتشافات و پديد آمدن نكات نو دارد. «دقت» اگر چه ممكن است لفظ مجملي باشد، امّا مصاديق آن براي اهل دقّت از روز روشنتر است.

نبايد توهم شود كه ما در اين مقام منكر دخل پيش فرضهاي مختلف در حصول اختلاف انظار هستيم، غرض فقط القاء اين نكته است كه تفسير اختلاف انظار علماء به اختلافي كه در مباني و مقدمات دارند به نحو اطلاق و غفلت از عوامل دروني يك علم كه طبعاً به روانشناسي عالمان هم برمي گردد، تفسيري است افراطي و بي اساس، همين و بس.

3ـ مسأله سوّمي كه در كلمات آقاي سروش مطرح شده روي آوردن انسان به خدا و دين است. گفته اند درك خاصّي از جهان و انسان (كه مبتني بر مباني فلسفي و معرفت شناسي خاصّي است) آدمي را به سوي خدا مي برد و درك خاصّي از خدا و صفات او، و انسان و توانائيها و نيازهاي او (كه مباني علمي و فلسفي پيچيده بسيار دارد) آدمي را به سوي دين مي راند و محتاج آن مي سازد.

به گمان ما اين تحليل از «روي آوردن انسانها به اديان»، تحليل درستي نيست و خصوصاً انحصار اين تحليل خطاست و از آنجا كه اين بحث از اهميّت ويژه اي برخوردار است، آن را دربندي مستقل مطرح مي كنيم.

دين و نيازهاي آدمي: پديده دين خواهي

همانگونه كه در بحث پيشين روشن شد از ديدگاه آقاي سروش، تشخيص نيازهاي آدمي و روي آوردن وي به دين و خدا خود بر مقدماتي استوار است كه موجب ارتباط فهم ديني با ساير معارف بشري خواهد شد به نحوي كه در واقع آن معارف غير ديني هستند كه كيفيّت فهم ديني را هدايت مي كنند. علاوه بر متن بالا. در موضع ديگري گفته اند:

«آدمي (در دين داري محقّقانه نه مقلّدانه) ابتدا تصويري از انسان محتاج به دين دارد و آنگاه دين را

/ 180