مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان نسخه متنی

ساختگى خود به شمار مى آورد ( 1 ) - از كجا سرچشمه مى گيرد ( 2 ).

با توجه به اثر اين فتواهاى استعمارى در افكار عامه مردم مسلمان , طبيعى است كه براى نگهبانان استعمار چندان دشوار نبود كه مجاهدين را درسى تلخ آموخته و هم مايه عبرت ديگران سازند , لذا پس از آنكه به وسيله اين فتواها , زمينه راآماده ساختند , از وارد آوردن هر گونه جنايت نسبت به اين جمعيت فداكار دريغ نكردند و به وسيله اعدام و زندانهاى طولانى و تبعيد به جزيره([ اندمان]) ( معروف به جزيره مرگ ) انواع شكنجه و فشار را بر آنان وارد آوردند .

ولى اين مبارزان نستوه , آنچنان در عقيده خود استوار و پاى بر جا بودند كه اين همه شكنجه و عذاب را تحمل مى كردند و از پاى نمى نشستند .

1 - متن گفتار غلام احمد در اين باره چنين است : و ان الحرب حرمت على و سبق لى ان اضع الحرب و لا اتوجه الى القتال . . فلا جهاد الا جهاد اللسان والايات و الاستدلال ( خطبه الهاميه ص 7 ) .

- در مسلك بهائيت نيز كه از حيث ريشه استعمارى و احكام جاهلانه و زمان پيدايش با مسلك مسخره قاديانى داراى شباهت فراوان است , احكامى از اين قبيل ديده مى شود . از جمله موضوع حرمت دخول در سياست است كه رهبران بهائيت نسبت به آن پافشارى زيادى دارند . عباس افندى در لوحى كه خطاب به على اكبر ايادى درباره قضاياى مشروطه و محمد عليشاه صادر كرده چنين دستور مى دهد([ : زنهاراگر در امور سياسى نفسى از احياء مداخله نمايد و يا آنكه كلمه اى بر زبان براند ]) . و اين خود گواهى است روشن بر ريشه پليد و استعمارى اين مسلك . شگفت آنكه در كتاب مقدس مسيحيان نيز آنجا كه پيروان مسيح را از مقابله با قدرتها پرهيز مى دهد و([ مقاومت در برابر ابرقدرتهاى برتر]) را([ مقاومت با ترتيب خدا]) مى شناسد ( رساله پولس به روميان اول باب 13 ) به روشنى مى توان نشانى از اين اثر انگشت استعمار و استبداد مشاهده كرد و به آسانى گفته آنانى را كه به دخالت دستگاههاى استبدادى قديم در پيدايش مسيحيت كنونى , معتقدند باور داشت .